Part16_داستانهای شگفت.mp3
1.15M
📚داستانهای شگفت انگیز
🥀داستان شانزدهم
📌کتاب" داستانهای شگفت" شامل داستان اخلاقی و اعتقادی از شهید محراب آیت الله سید عبدالحسین دستغیب می باشد.
آیت الله دستغیب در مقدمه می فرمایند: چون هریک از این داستان ها موجب تقویت ایمان به غیب و رغبت قلوب به عالم اعلی و توجه به حضرت آفریدگار است آنها را ثبت کردم تا فرزندانم و سایر خوانندگان بهره مند شوند و خصوصا در شداید و مشکلات دچار یاس نشوند.
#صوتی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
♨️شباهت یا منزلت⁉️ #قسمت_اول یادتونه از بچگی میگفتن دختر مثل مروارید درون صدفه یا میگفتن زن گلِ زی
شباهت یا منزلت⁉️
#قسمت_دوم
خب در این قسمت قراره به وجوه تشبیه شدن دختر به مروارید درون صدف بپردازیم!
از اونجایی که شاید شما هم هنوز از این تشبیه ناراضی یا معترض هستید چطوره یه سری به تشبیههای این مدلی بزنیم؟😉
اگه در اشعار عاشقانه دقت کرده باشید همیشه معشوق رو به زیبا ترین پدیده ها تشبیه میکنن!
تشبیهاتی چون سرو ،ماه و...
برای مثال شاعر عزیزمون آقای انوری فرمودند:
ماه چون چهره زیبای تو نیست
مشک چون زلف دل آرای تو نیست
اگه شما معشوق آقای انوری بودین بهش میگفتین چرا منو به ماه تشبیه کردی؟!🤨
یا اصلا بریم سراغ اوصاف و تشبیهات مذهبی
در ایران امام رضا(ع) به خورشید هشتم تشبیه شده اند آیا این تشبیه مقام و منزلت ایشون رو پایین میاره!؟🧐
خب حالا باید پرسید چرا دختر به گوهر درون صدف تشبیه میشه!؟
برای اسیر کردن اون؟!
یا برای درک ارزشمندی اون؟!
خب همون طور که مستحضر هستید،مروارید از زیبایی ویژه ای برخورداره!
و این ویژگی مروارید، پیوند محکمی در شباهت بین دختر و مروارید ساخته؛
علاوه بر این،،
صدفی که زحمت محافظت از مروارید رو بر عهده داره، خیلی شبیه چادر زیبای شما دختر خانم باحجابه😉
البته مروارید به خاطر زیبایی اش قیمتی و ارزشمنده برای همه ؛از این نظر میشه گفت زیبایی دختر هم باعث ارزشمند بودنش نزد خدا شده!
دختر عزیز منظور صرفا زیبایی ظاهری نیست ها🧐🙂
منظور زیبایی وجودی دختره که با زیبایی ظاهری هم آمیخته شده!
زیباییهایی چون: مهرورزی و مهربان بودن😇
با ما همراه باشید....👋🏼
#تولیدی
#شباهت_یا_منزلت
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💠امام علے ؏:
لا يَكُن أهلُكَ أشقَى الخَلقِ بِكَ
مبادا خانوادهاٺ بھ سبب تو، بدبخٺ تࢪينْ مـࢪدمان باشند❗️
[ تحف العقول●صفحه۸۲]
🔺حواسمون بہ نو؏ ࢪفتاࢪمون با خانوادھ باشہ
تا از دسٺ و زبان ما دࢪ اماݧ باشند ...
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💠امام علے ؏: لا يَكُن أهلُكَ أشقَى الخَلقِ بِكَ مبادا خانوادهاٺ بھ سبب تو، بدبخٺ تࢪينْ مـࢪدمان
بترس از اونے ڪه سڪوٺ ڪࢪد وقتے دلشو شڪستے❗️
اون تمام حرفاشو به جاے تو به خدا گفٺ و خدا خوب گوش مےڪنه و خوبتر یادش مےمونه...
مےرسه روزی ڪه خدا تمام حرفای اونو سرٺ فریاد میڪشه و تو اون روز تازه درڪ مےڪنے ڪه چࢪا گفتن دنیا دار مڪافاته ...
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
😱تجاوز در روز روشن
🔻در بروکلین(از شهرهای نیویورک) آمریکا زنی که داشته مسیری رو پیاده طی می کرده توسط یک مرد تعقیب و مورد تجاوز قرار می گیره
🔻پلیس نیویورک به دنبال این مرد متجاوز هست.تصویر و فیلم نحوه ارتکاب جرم این مرد توسط دوربین مداربسته ضبط شده و چهره او در تصویر مشخص هست.از مردم خواسته شده به محض دیدن او به پلیس اطلاع بدن
📊بر طبق اعلام مرکز ثبت جرائم تجاوز و آزار جنسی ۵٪ و ۲۵٪ نسبت به سال گذشته افزایش داشته.بیش از ۲۲۰۰ مورد جرائم جنسی از ابتدای سال ۲۰۲۱ گزارش شده.قتل هم ۱۲٪ نسبت به سال گذشته افزایش یافته
📌این هم وضعیت امنیت زنان آمریکایی،کشوری که از تامین امنیت زنان خودش عاجزه چرا ادعای حمایت از حقوق زنان ایرانی و مسلمان می کنه؟
➕لازم به ذکر این خانم پوشش نامناسبی داشته و با نیم تنه و شلوارک در حال قدم زدن بوده.حالا باز بگید واسه مردای غربی عادی شده
🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-9746505/Man-tackles-woman-ground-sexually-assaults-Brooklyn.html
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_یازدهم من که تا آن لحظه جرئت فکر کردن به چنین چیزی را نداشتم، با اعتر
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_دوازدهم
آن روز آقای حسینی به من قول داد که از طریق سپاه و بسیج دنبال زینب بگردد.
در سال های اول جنگ بنزین کوپنی بود و خیلی سخت گیر می آمد.
امام جمعه،کوپن بنزین به آقای روستا داد تا ما بتوانیم به راحتی به جاهای مختلف سر بزنیم و دنبال دخترم بگردیم.
قبل از هر کاری به خانه برگشتیم می دانستیم که مادرم و شهرام و شهلا منتظر و نگران هستند.
آنها هم مثل من از شنیدن خبرهای جدید نگران تر از قبل شدند. مادرم ذکر یا حسین(ع) و یا زینب(ع) و یا علی(ع) از دهنش نمی افتاد. نذر مشکل گشا کرد.
مادرم هر چی اصرار کرد که کبری، یک استکان چای بخور. یک تکه نان دهنت بگذار، رنگت مثل گچ سفید شده.
من قبول نکردم حس می کردم طنابی دور گردنم به سختی پیچیده شده است. حتی صدا و ناله ام به زور خارج می شد.
شهرام هم سوار ماشین آقای روستا شد و برای جست و جو با ما آمد. نمی دانستم به کجا باید سر بزنم. #روز_دوم_عید بود و همه جا تعطیل بود. فقط به بیمارستان ها و درمانگاه ها و دوباره به پزشکی قانونی و پایگاه بسیج سر زدیم.
وقتی هوا روشن بود، کمتر می ترسیدم. انگار حضور خورشید توی آسمان دلگرمم می کرد. اما به محض اینکه هوا تاریک می شد ، افکار زشت و ترسناک از همه طرف به من هجوم می آورد.
#شب_دوم از راه رسید و خانواده ی من همچنان در سکوت و انتظار و ترس، دست و پا می زدند. تازه فهمیدم که درد گم کردن عزیز، چقدر سخت است.
#گمشده من معلوم نبود که کجاست. نمی توانستم بنشینم یا بخوابم، به هر طرف نگاه میکردم، سایه زینب را میدیدم. همیشه جانماز و چادرنمازش در اتاق خواب رو به قبله پهن بود.در اتاقی که فرش نداشت و سردترین اتاق خانه ما بود. هیچ کس در آن اتاق نمی خوابید و از آنجا استفاده نمی کرد، آنجا بهترین مکان برای نمازهای طولانی زینب بود.
روی سجاده ی زینب افتادم از همان خدایی که زینب عاشقش بود با التماس و گریه خواستم که زینب را تنها نگذارد.
مادرم که حال مرا میدید پشت سرم همه جا می آمد و میگفت: کبری مرا سوزاندی، آرام بگیر.
آن شب تا صبح خواب به چشمم نیامد. از پشت پنجره به آسمان خیره شده بودم. همه ی زندگی ام از بچگی تا ازدواج، تا به دنیا آمدن بچه ها و جنگ مثل یک فیلم از جلوی چشم هایم می گذشت آن شب فهمیدم که همیشه در زندگی ام رازی وجود داشته، رازی نگفته انگار همه چیز به هم مربوط می شد زندگی و سرنوشت من طوری رقم خورده بود و پیش رفته بود که باید آخرش به اینجا می رسید .
آن شب حوصله حرف زدن با هیچ کس را نداشتم، دلم میخواست تنهای تنها باشم خودم و خدا ،باید دوباره زندگی ام را مرور میکرم تا آن راز را پیدا کنم رازی را که میدانستم وجود دارد اما جرات بیانش را نداشتم باید از خودم شروع میکردم من کی هستم؟ از کجا آمده ام ؟پدرو مادرم چه کسانی بودند؟زندگی ام چطور شروع شد و چطور گذشت؟زینب که نیمه ی گمشده ی وجودم بود چطور به اینجا رسید؟اگر به همه ی اینها جواب میدادم شاید می توانستم بفهممم که دخترم کجاست؟
وشاید قدرت پیدا میکردم که آن ترس را از خودم دور کنم و خودم را برای شرایطی بدتر و سخت تردر زندگی آماه کنم.
ای خدای بزرگ ای خدای محبوب زینب که همیشه تو را عاشقانه صدا میزد و هیچ چیز را مثل تو دوست نداشت . من مادر زینب هستم. مرا کمک کن تا نترسم ، تا بایستم و تا تحمل کنم.
باید از گذشته خیلی خیلی دور شروع کنیم از روزی که به دنیا آمدم.
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#ادامه_دارد...
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🛑به روز باشیم 🔆 استعمار و استحمار 🔺یک دورهای در تاریخ بشر استعمار نظامی با توپ و تانک و لشکرکشی ک
🛑به روز باشیم
⭕️ در حالیکه مدیریت جهادی از جیپ به خودروی فوق پیشرفته ی رویین تن نزاجا رسیده، مدیریت اشرافی در زمینه ساخت خودرو شکست خورده است!
پروفسور علی کرمی: اگر صنعت خودروسازی فقط 5 سال در اختیار بسیجیان قرار بگیرد کشورمان از کره جنوبی جلو میزند👌
به امید خبرهای خوب در دولت #رئیسی
👤 یاس 🌹
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓