دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 75 👇 بالاخره رسیدم به اونجایی که باس میرسیدم. ن
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 76👇
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 76👇
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 76👇
دوست داشتم زودتر زمان بگذره و روز موعود برسه
برنده شدنم توی این دو مرحله، بیشتر از قبل امیدوارم کرده بود.
به قول فائزه : تو همینجوریش تا قبل آزمون کارت از اعتماد به نفس گذشته و به سقف رسیده بود! الان که دیگه توی ابرا سیر میکنی!
البته ناگفته نمونه استرس دور نهایی رو هم داشتم.
خیر نبینه اون خواستگاری که دارم واسش بار استرس رو تحمل میکنم!
بالاخره اگه واس خاطر اون نبود که لازم نبود اصلا توی آزمون شرکت کنم!
تهش یه کل کل دوستانه میبود که اونم اونقدرا استرس نداشت!
داشتم به این فکر میکردم که رقبای این مرحله حتما خیلی باس، مخ باشن!
بالاخره با اون همه سوالای سخت اصلا ممکن نیست کسی شانسی تا این مرحله برسه..
توی هپروت داشتم خیال پردازی میکردم که در اتاقم زده شد.
- هانیه جان.
- بله مامان. بیاید تو.
در باز شد. مامان نیم خیز سرش رو داخل کرد و گفت:
- حاضر شو که شب مهمون داریم.
- مهمون...؟! کی؟!
در بییشتر باز شد و مامان توی چهارچوب در ایستاد و دست به دستگیره گفت:
- یکی از دوستای قدیمی بابات هست با پسرش میخواد بیاد.
- دوست بابا؟ با پسرش؟ خب دوست بابا با بابا کار داره دیگه! به من چه کار داره!
مامان ابرویی کج کرد و گفت:
- خنگ بازی در نیار هانیه! واسه پسرش داره میاد دیگه!
چشام گرد شد!
- مامان احیانا واسه خواستگاری که نیست؟!!
- نه بابا خواستگاری کجا بود! نه اینکه خیلی معروفی، میخواد 2 تا عکس یادگاری باهات بگیره قاب کنه گوشه اتاقش!
نگران نباش! یه عکس و امضا بدی تمومه!
الان اصلا حال شوخی موخی نداشتم!
بیشتر فقط حرصم در میومد رو چهرم میریخت!
- مااامااان! مگه قرار نبود خواستگار راه ندین! گفتین اگه برنده بشی فلان و پشمدان!
هنوز 2 روز نشده یادتون رفت؟! اینه رسمش؟!
مام چشم غره ای بهم رفت و گفت:
- خب حالا دور بر ندار برا من! گفتم اگه برنده شدی! هنوز که برنده نشدی!
- یه کم صبر میکردین میشدم!
- قرار نبود صبر کنم که! گفتم اگه شدی. اونم که هنوز نشدی.
با منم کل کل نکن وقت ندارم. پاشو که الانه میرسن!
این رو گفت و در رو بست و رفت.
سریع دنبال مامان رفتم و خودم رو بهش رسوندم.
همینطوری که از پله ها پایین میرفتیم با حالت خواهش و التماس گفتم:
- مامان خواهش میکنم... اینطوری ذهنم به هم میریزه!
باید واسه آزمون تمرکز داشته باشم.
- بااابااا تمرکز! حالا امروز تمرکز نکن!
این یکی رو تو کوتاه بیا. نشد نه بگم...
آخ که گاهی مامانا بدجوری حرص درآر میشن!
جور نه نگفتن دیگران رو من باید بکشم؟
✍️ مجتبی مختاری
🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355
═ೋ❅📚❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
مداحی_آنلاین_شیعه_از_کجا_میگه_امام_زمان_زنده_است_حجت_الاسلام_عالی.mp3
3.35M
♨️شیعه از کجا میگه #امام_زمان(عج) زنده است
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت مظلومانه یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت، ابو المهدی حضرت امام حسن عسکری سلام الله علیه بر قلب داغدار فرزندش حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت باد
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅نشانه های شیعه در کلام امام حسن عسکری علیه السلام
🏴 سالروز شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام بر حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه و همه شیعیان تسلیت باد🖤
🔰#استاد_عالی
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
#عید_بیعت
🌸برچینی بشکستۀ دل بند زدند
🌸ما را به ولایت تو پیوند زدند...
🌸آغاز امامت تو گویی به بهشت
🌸زهرا و علی ز شوق لبخند زدند...
✨آغاز امامت و ولایت قطب عالم امکان، فخرزمان، امام مردمان، غایب دوران #امام_زمان عجل الله بر منتظرانش مبارک✨
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 استوری دلتنگ یار 🌿
#نهم_ربیع_الاول #امامت_صاحب_الزمان
═ೋ❅۞°•🌻•°۞❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872