🎥 پیام زیبا و پر مهر و مودّتِ بانوی لبنانی به رهبر معظم انقلاب در حرم سید الشهدا ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐 تو ام از طرفدارهای پست های #بین‌الملل کانال هستی؟ اگه زبان انگلیسیت خوبه و وقتش رو داری دنبال خبرای بکر بین المللی تو حوزه‌ی سبک زندگی عفیفانه بگردی سریع به این آیدی پیام بده راهنماییت کنه👇 🆔 @Arabasadi68 ✔ این سبک پست‌ها به خیلی از نوجوون‌ها و جوون‌ها کمک کرده ツ میخوای شریک شی تو ساخت و تولید این کار مفید ؟؟؟ پس بسم الله @Hejabuni 🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐

❤️ بزرگ مرد دست فروش❤️ ❌️ حرفهای زیبای کودک دست فروشی که به صورت خودجوش در مترو تئاترشهر تذکر حجاب میده پ ن: شما هم با دیدن فیلم خجالت کشیدید که با این سن و سال به بهانه‌های مختلف تذکرلسانی رو ترک کردید؟!😰😥 #امربه‌معروف #تذکر_لسانی 🔸 @Hejabuni🔸

🔴به روز باشیم ۳۰درصد قیمت خودرو به خاطر بهره بانکیه. چرا بهره بانکی اینقدر بالاست؟؟؟ قیمت مواد اولیه را برای تولیدکننده ایرانی جهانی/دلاری کرده اند، به‌نام کنترل تورم، نرخ بهره بانکی را برای تولیدکننده ایرانی به فلک رسانده‌اند. این نامعادلات، تولید ایرانی را هم از رقابت ناتوان کرده، هم از سرمایه‌گذاری جدید و افزایش کیفیت؛ همزمان توی سرش می‌زنند که تو عرضه نداری! @syjebraily ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 96👇

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 96 👇 برای شروع مجدد هیچی کم نداریم! چون همه چی داریم! یه ذهن پر رو خطاکار! یه مغز داغ طلبکار! یه تمرکز فراری! 2 چشم بیحال و خسته! یه لشکر استرسِ رو مخ! یه زمان زبون دراز بی ادب! و یه عالمه سیمی که معلوم نیست چه کسی و اصلا چه طوری این ها رو به هم گره زده! حالا این هنر توئه، با این تیم خفنی که داری، بتونی کار رو جمع کنی! مطئمنا قبل هر چیز با هر ضرب و زوری شده باید تمرکز رو بشونی سرجاش. چون الان بدجوری تَشَر لازمه ولی حیف نمیشه خیلی بهش توپید آخه این تشرها بیشتر کمک استرس میکنه تا کاری کنه کلا تمرکز شروع به کار نکنه! راه حل درست واسه تک تک این اعجوبه ها اینه...: تمرکز: باید مدام بهش دلداری بدیم که تو به صدای بلند اعتراضات این و اون توجه نکن! سعی کن سرت فقط توی کار خودت باشه و به زبون درازی های اون زمان بی ادب هم نگاه نکن! با استرس رفت و آمد خونوادگی نداشته باش که همچین با فک و فامیلشون میان خونت اُتراق میکنن که تا یه ماه از همه کارهات میفتی! تو باید کمک به اون ذهن فلان فلان شده ای کنی که هر چی میکشیم از دست سر به هوا بودن اونه.. همه چی به بدون تو بستگی داره تمرکز جان! رو سفیدمون کنی! چشم ها درسته خسته ان! ولی الان وقت خواب نیست. اینجا جاشه یه استفاده مثبت از سربازان استرس ببریم. شنیدی میگن عدو شود سبب خیر! لازمه چشم ها رو با سر نیزه های اون ها دوباره به خط کنیم. اینطوری دیگه جرئت نمیکنن پلک روی هم بذارن! مغز از لحاظ استدلالی که حریفش نمیشیم. البته خودش فهمیده و عقل کل هست. قطعا میدونه الان وقت شاخ و شونه کشیدن نیست. باید هر چه در توان داره رو کنه! ولی بازم کار از محکم کاری عیب نمیکنه و یه کم رشوه میتونه مفید باشه! ذهن! بعدا مفصل باید ادبش کنیم. چون اگر درست مدیریت میکرد این مشکل ها در این حد نبود ولی حالا الان جای این صحبت ها نیست. فعلا باید بدونه جای اشتباه دوم نداریم. حتما 2 دستی تمرکز رو پیش خودش نگه داره خیلی باید مراقب باشه تا استرس توی مدیریتش دخالتی نکنه. احتمالش زیاده که با حمله ارتش استرس تمرکز فرار کنه. فرار هم اگه نکنه، ذهن وقتی قوی کار نکنه، تمرکز اسیر میشه. حتما باید به همه اَعِزاء ِبزرگوار ِتیم لیوشانپو این سفارش رو داشته باشیم. که حواسشون هم به زمان باشه هم بهش توجه نکنین! حواسشون باشه چون ممکنه زود دیر بشه. حواسشون نباشه تا استرس شاخ نشه جدای از استرس زمان هم تا ببینه توی چشمه، جوگیر میشه و 4 نعل میره! از این ها که بگذریم... اصل هیجان و حرص خوری واسه زمانی هست که کار تموم میشه تازه باید کلید رو بزنی تا ببینی گُل کاشتی یا کُل. اگه لامپ روشن بشه حتما توی دلت عروسی میشه. انگار که ادیسون هستی و الان برق رو اختراع کردی! (البته ناگفته نماند که ادیسون برق رو اختراع نکرده و فقط لامپ رو اختراع کرده. و بعد از اختراعش هم ممکنه داخل دلش عروسی ای نگرفته باشه و به یه مهمونی ساده بسنده کرده باشه البته این ها همه احتمالاته! چون گزارش دقیقی از داخل دل ادیسون به دست ما نرسیده!) (قدر من رو بدونید این همه اطلاعات عمومی بهتون اضافه میکنم.) اگرم کلید رو بزنی و این لامپه گور به گور روشن نشه! اونوقته که باید تسلیم جنگ اعصاب بشی! زیاد روی معنی اون کُل فکر نکنید. خواستم قافیه اش درست بشه! همینجوری الکی نوشتمش! معذرت! اگرچه میدونم فکر هم نکردید..! ✍️ مجتبی مختاری 🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355 ═ೋ❅📚❅ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

#مهندسی_فکر قسمت ۱۷ 🧠🖌برای اینکه انتخاب های عالی داشته باشیم باید فرمول قضا و قَدَر را بشناسیم #زن_عفت_افتخار═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

انقلابی كه اروپا را بی‌حجاب كرد!!! ♨️ فراز و فرود #پوشش_زنان_غرب در گذرگاه تاریخ! 💢 از جنبش My Body, My Choice تا جنبش Me Too 🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی و استاد #رحیم‌پور_ازغدی ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

◗خـــــیانت کرده‌اید! به خـــــ🩸ـــــون من اگـر حـــــفظ نکـــــنید حـجـابتــــــــــان را ❗️ 🌷 شهید احمد پناهی #استوری #تولیدی ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 97 👇

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 97 👇 حدود ساعت هفت و نیم بود که آزمون تمرکز تموم شد. صدای عربده سلول های مغزم رو مخ گوشام بود! برای احیاء آرامشم زیادی دوش لازم بودم. معطل نکردم و بی قرارش راهی خونه شدم. نیومده لباس ها رو کندم و 2 دقیقه بعد توی حمام بودم. عجب آرامشی... واقعا بهش احتیاج داشتم. با نوازش قطرات آب، آتش ذهنم فروکش کرد. فکر مشغولی هام رو به آب سپردم و با ذهنی آروم بیرون اومدم. انگشت شست پای چپم رو که از حمام بیرون گذاشتم با گیر سه پیچ مامانم رو به رو شدم! یک ساعتی اتفاقات روز رو براش مو به مو توضیح دادم. حرفام که تموم شد خط و نشون های مامانم شروع شد. صحبت از چوب خط های همیشگی بود، فقط با جمله بندی متقاوت! که برنده نشی باس پای حرفت باشی و جیک بزنی مُردی! نگرانی های مامانم رو درک میکنم. میدونه من به هیچ صراطی مستقیم نیستم، گفته بذار حالا که زده تا تنور داغه بچسبونم. انصافا مامانمم من رو خوب میشناسه. آخه وقتی دلم با چیزی نباشه تا دلتون بخواد بهونه میارم. ولی اگر یه حرفی بزنم هیچ جوره زیرش نمیزنم. ولو اون حرف، به دست آوردن شمشیر فرمانده جومونگ باشه! خخخ. اولتیماتوم های سیاه مامانم که تموم شد، رفتیم واسه شام... دلم بدجوری ضعف میرفت. انگاری 3 هفته تمومه چیزی نخوردم! بدون تکه پاره کردن تعارفات، مثل قحطی زده ها به جون غذاها افتادم.. دیگه مامان و بابا هم میدونن چه اعجوبه ای هستم زیاد بهم گیر نمیدن! بابا که فکر کنم میدونه آدم بشو نیستم، فقط توی دلش افسوس میخوره. مامانم اینجور موقع ها به یه چشم غره بسنده میکنه و چیزی نمیکنه. بلانسبت خودم البته به قول نمیدونم کی: - کاه از خودت نیست! کاه دون که از خودته! شام که تموم شد، کمی با بابا خوش و بش کردم و به اتاقم رفتم. قبل خواب چند دقیقه ای پیام های گوشیم رو چک کردم. کافیه یه سیم کارت داشته باشی! خود اپراتورهای تلفن همراه نمیذارن هیچوقت تنها بمونی! یه دنیا پیام تبلیغاتی که پیام های دیگه توش گمه. گوشی رو کنار گذاشتم و غرق عالم خواب شدم.. ✍️ مجتبی مختاری 🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355 ═ೋ❅📚❅ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی من ادواردو نیستم "سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه" قسمت 8⃣ ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

🍉 شب یلدایم اگر باتوسپر شد یلداست 🌹ما که خود چله نشین توشدیم آقاجان۔۔۔ #یلدا ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

📚اعجاز علمی قرآن کریم ... 👌آیاتی که امروز باعلم توافق دارد #اعجاز_قرآن ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ❤️ #یلدا | #شب_یلدا | #پروفایل 🌿 @Hejabuni

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 98 👇

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 98 👇 هفت صبح از خواب ناز بیدار شدم. مثلا برا ساعت 6 آلارم کوک کرده بودم بلا نسبت خودم اون از دیشب که مثل اسب آبی خوردم. اینم از امروز که مثل خرس تا الان خواب بودم! ساعت بیچاره هم که خودش رو پاره کرده من اصلا نفهمیدم! هشت آزمون شروع میشد و هنوز خونه بودم. سرپایی سر یخچال یه ته بندی کردم و زودی آماده رفتن شدم. خوشبختانه ترافیک نبود و قبل اینکه دیر بشه پیش بچه ها بودم. همه توی اتاق کنفرانس جمع شدیم.. تقریبا راس ساعت با یه نمه تاخیر برنامه شروع شد. واسه روز دوم و سوم آزمون قدرت و منطق بیان داشتیم. این بار حروف الفبائی در کار نبود و با قرعه کشی نوبت ها معلوم میشد. همه قرعه کشی ها یکجا انجام شد و اول کاری مشخص شد که کی نفر چندمه. ولی موضوعی که باید در موردش حرف میزدیم تا آخرین لحظه معلوم نبود. یعنی اونم قرعه کشی میشدا ولی نه از قبل. فقط همون لحظه که نوبتمون میشد میتونستیم قرعه موضوع رو برداریم. خلاصه تا نیم ساعت قبل ارائه معلوم نبود که باید در مورد چی فک بزنیم. اسم هر کسی در میومد نیم ساعت فرصت آماده سازی مطالب داشت. باید در کنار استدلال، با بیان هلو مانند از نظرت دفاع میکردی! هم خوب تبیین میکردی همم از پس سوالات و چالش های یه عده اعجوبه بر میومدی! توی اون نیم ساعتی که فرصت بود، باید دل و روده اون موضوع و حواشیش رو بیرون میریختیم. استفاده از علامه گوگل و تلفن و مشورت و فلان و بهمان هم در حین تحقیق آزاد بود ولی موقع ارائه دیگه تقلب مقلبی در کار نبود. اگرچه ممکن هم میبود وقتش نبود! منطقی بودن استدلال یه بخش سختی کار بود! خود نحوه ارائه و چینش کلمات هم کم چالشی نبود. اینکه از کجا شروع کنی؟ چی بگی؟ چی نگی؟ و چه طور تموم کنی! از این ها بدتر، زمان بعد از ارائه بود! چون فرضا اگر تا اینجای کار هم گل میکاشتی تازه زمان پاسخ به اشکالات میرسید! کلا روال مسابقه اینطور بود: نیم ساعت تحقیق و تفکر و تحلیل فردی، 20 دقیقه فرصت ارائه نیم ساعت نقد و نظر اعجوبه ها و پاسخ به اشکالات جمعا ارائه و حواشی آزمون تقریبا واسه هر نفر 1 ساعت و نیم زمان میبرد. این وسط مسطا اگه فرصتی باقی میموند چند دقیقه ای واسه استراحت و تنفس در اختیار خودمون میبودیم. از همه سخت تر پاسخ به اشکالات بود. چون توی اون نیم ساعتی که تو داشتی آماده ارائه میشدی، دیگران هم هر چه در توان داشتن، برا پذیرایت آماده کردن. و این فقط تو نبودی که میتونستی از اینترنت استفاده کنی! همه دست در دست هم تلاش کردن فقط برای یک هدف! اونم اینکه تا جایی که ممکنه به خاک سیاه بنشوننت! به جرئت میتونم بگم پر چالش ترین و سخت ترین مرحله همه آزمون ها همین مرحله بود. آزمون قدرت و منطق بیان! در مقابل یه عده مخ با یه دنیا اشکال. ✍️ مجتبی مختاری 🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355 ═ೋ❅📚❅ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872