دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 96 👇 برای شروع مجدد هیچی کم نداریم! چون همه چی
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 97 👇
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 97 👇
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 97 👇
حدود ساعت هفت و نیم بود که آزمون تمرکز تموم شد.
صدای عربده سلول های مغزم رو مخ گوشام بود!
برای احیاء آرامشم زیادی دوش لازم بودم.
معطل نکردم و بی قرارش راهی خونه شدم.
نیومده لباس ها رو کندم و 2 دقیقه بعد توی حمام بودم.
عجب آرامشی... واقعا بهش احتیاج داشتم.
با نوازش قطرات آب، آتش ذهنم فروکش کرد.
فکر مشغولی هام رو به آب سپردم و با ذهنی آروم بیرون اومدم.
انگشت شست پای چپم رو که از حمام بیرون گذاشتم با گیر سه پیچ مامانم رو به رو شدم!
یک ساعتی اتفاقات روز رو براش مو به مو توضیح دادم.
حرفام که تموم شد خط و نشون های مامانم شروع شد.
صحبت از چوب خط های همیشگی بود، فقط با جمله بندی متقاوت!
که برنده نشی باس پای حرفت باشی و جیک بزنی مُردی!
نگرانی های مامانم رو درک میکنم.
میدونه من به هیچ صراطی مستقیم نیستم،
گفته بذار حالا که زده تا تنور داغه بچسبونم.
انصافا مامانمم من رو خوب میشناسه.
آخه وقتی دلم با چیزی نباشه تا دلتون بخواد بهونه میارم.
ولی اگر یه حرفی بزنم هیچ جوره زیرش نمیزنم.
ولو اون حرف، به دست آوردن شمشیر فرمانده جومونگ باشه! خخخ.
اولتیماتوم های سیاه مامانم که تموم شد، رفتیم واسه شام...
دلم بدجوری ضعف میرفت.
انگاری 3 هفته تمومه چیزی نخوردم!
بدون تکه پاره کردن تعارفات، مثل قحطی زده ها به جون غذاها افتادم..
دیگه مامان و بابا هم میدونن چه اعجوبه ای هستم زیاد بهم گیر نمیدن!
بابا که فکر کنم میدونه آدم بشو نیستم، فقط توی دلش افسوس میخوره.
مامانم اینجور موقع ها به یه چشم غره بسنده میکنه و چیزی نمیکنه.
بلانسبت خودم البته به قول نمیدونم کی:
- کاه از خودت نیست! کاه دون که از خودته!
شام که تموم شد، کمی با بابا خوش و بش کردم و به اتاقم رفتم.
قبل خواب چند دقیقه ای پیام های گوشیم رو چک کردم.
کافیه یه سیم کارت داشته باشی!
خود اپراتورهای تلفن همراه نمیذارن هیچوقت تنها بمونی!
یه دنیا پیام تبلیغاتی که پیام های دیگه توش گمه.
گوشی رو کنار گذاشتم و غرق عالم خواب شدم..
✍️ مجتبی مختاری
🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355
═ೋ❅📚❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
من ادواردو نیستم 8.mp3
12.98M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی
من ادواردو نیستم
"سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه"
قسمت 8⃣
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍉 شب یلدایم اگر باتوسپر شد یلداست
🌹ما که خود چله نشین توشدیم آقاجان۔۔۔
#یلدا
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚اعجاز علمی قرآن کریم ...
👌آیاتی که امروز باعلم توافق دارد
#اعجاز_قرآن
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
شام هجران تو تشریف به هرجا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ❤️
#یلدا | #شب_یلدا | #پروفایل
🌿 @Hejabuni
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 97 👇 حدود ساعت هفت و نیم بود که آزمون تمرکز تم
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 98 👇
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 98 👇
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 98 👇
هفت صبح از خواب ناز بیدار شدم.
مثلا برا ساعت 6 آلارم کوک کرده بودم
بلا نسبت خودم اون از دیشب که مثل اسب آبی خوردم.
اینم از امروز که مثل خرس تا الان خواب بودم!
ساعت بیچاره هم که خودش رو پاره کرده من اصلا نفهمیدم!
هشت آزمون شروع میشد و هنوز خونه بودم.
سرپایی سر یخچال یه ته بندی کردم و زودی آماده رفتن شدم.
خوشبختانه ترافیک نبود و قبل اینکه دیر بشه پیش بچه ها بودم.
همه توی اتاق کنفرانس جمع شدیم..
تقریبا راس ساعت با یه نمه تاخیر برنامه شروع شد.
واسه روز دوم و سوم آزمون قدرت و منطق بیان داشتیم.
این بار حروف الفبائی در کار نبود و با قرعه کشی نوبت ها معلوم میشد.
همه قرعه کشی ها یکجا انجام شد و اول کاری مشخص شد که کی نفر چندمه.
ولی موضوعی که باید در موردش حرف میزدیم تا آخرین لحظه معلوم نبود.
یعنی اونم قرعه کشی میشدا ولی نه از قبل.
فقط همون لحظه که نوبتمون میشد میتونستیم قرعه موضوع رو برداریم.
خلاصه تا نیم ساعت قبل ارائه معلوم نبود که باید در مورد چی فک بزنیم.
اسم هر کسی در میومد نیم ساعت فرصت آماده سازی مطالب داشت.
باید در کنار استدلال، با بیان هلو مانند از نظرت دفاع میکردی!
هم خوب تبیین میکردی همم از پس سوالات و چالش های یه عده اعجوبه بر میومدی!
توی اون نیم ساعتی که فرصت بود، باید دل و روده اون موضوع و حواشیش رو بیرون میریختیم.
استفاده از علامه گوگل و تلفن و مشورت و فلان و بهمان هم در حین تحقیق آزاد بود
ولی موقع ارائه دیگه تقلب مقلبی در کار نبود.
اگرچه ممکن هم میبود وقتش نبود!
منطقی بودن استدلال یه بخش سختی کار بود!
خود نحوه ارائه و چینش کلمات هم کم چالشی نبود.
اینکه از کجا شروع کنی؟ چی بگی؟ چی نگی؟ و چه طور تموم کنی!
از این ها بدتر، زمان بعد از ارائه بود!
چون فرضا اگر تا اینجای کار هم گل میکاشتی تازه زمان پاسخ به اشکالات میرسید!
کلا روال مسابقه اینطور بود:
نیم ساعت تحقیق و تفکر و تحلیل فردی،
20 دقیقه فرصت ارائه
نیم ساعت نقد و نظر اعجوبه ها و پاسخ به اشکالات
جمعا ارائه و حواشی آزمون تقریبا واسه هر نفر 1 ساعت و نیم زمان میبرد.
این وسط مسطا اگه فرصتی باقی میموند چند دقیقه ای واسه استراحت و تنفس در اختیار خودمون میبودیم.
از همه سخت تر پاسخ به اشکالات بود.
چون توی اون نیم ساعتی که تو داشتی آماده ارائه میشدی،
دیگران هم هر چه در توان داشتن، برا پذیرایت آماده کردن.
و این فقط تو نبودی که میتونستی از اینترنت استفاده کنی!
همه دست در دست هم تلاش کردن فقط برای یک هدف!
اونم اینکه تا جایی که ممکنه به خاک سیاه بنشوننت!
به جرئت میتونم بگم پر چالش ترین و سخت ترین مرحله همه آزمون ها همین مرحله بود.
آزمون قدرت و منطق بیان!
در مقابل یه عده مخ با یه دنیا اشکال.
✍️ مجتبی مختاری
🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355
═ೋ❅📚❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
1_1481051780.mp3
8.33M
#مهندسی_فکر
قسمت ۱۸
🧠🖌 عزیزم لطفا روی زبان و انتخاب کلماتت فکر کن
❌ کلمات قرمز
#زن_عفت_افتخار
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌خانمهای محجبه، کم حجاب و حتی بی حجاب فرقی نمیکند و یا حتی اقایون، این کلیپ را اصلا از دست ندهید.
منبع داستان :انوار نعمانیه ، ص ۳۵۴٫
❤️حضرت علی(علیهالسلام) می فرماید: كم می شود كسی خود را شبیه قومی سازد و اندك اندك از آنها نشود.
نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۰۷.
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
آیا میدانید در فصل زمستان، در هر دقیقه 1.5 نفر از سرما در اروپا یخ می زنند و کشته می شوند؟
این آمار در ایران با یک هشتم جمعیت اروپا باید در هر هشت دقیقه 1.5 نفر باشد!
(گزارش موسسه LANCET)
اما شما در طول چهل سال هم ممکن است چنین خبری را در ایران نشنیده باشید
که اگر چنین اتفاقاتی در ایران می افتاد ضدانقلاب فضای مجازی را پر میکردند!
پ ن: فکر میکردم این مطلب را از بس تکرار کرده ام همه خبر دارند! در حالی که متوجه شدم حتی دوستان نزدیک من هم خبر ندارند!
این نشان میدهند در بازنشر پیام های کانال کم کاری صورت می گیرد 😏
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
شب یلدای رئیس جمهور در کنار سربازان...
پ.ن: از ابتدای انقلاب تا به امروز مراسمات و آیینهای ایرانی که با آداب اسلام که با روح ایرانیها همسو بوده است مثل صله رحم و احترام به بزرگترها و غیره مورد استقبال جمهوری اسلامی بود و در صدا و سیما به شدت هم تبلیغ شد. ساخت برنامه های ویژه آن هم در چند شب برای نوروز و یلدا و ... نشانه ی این مسئله هست.
حتی امامین انقلاب در نوروز با مردم صحبت میکنند و این آیین را گرامی داشتند...
اما با همه ی این اوصاف یه عده شل مغز با کار رسانه ای میگن جمهوری اسلامی با آیینها و سنتهای ایرانی مخالفت می کند و جالب اینجاست که یک عده هم لایک میکنن...
حالا امسال به بهانه ی اینکه برای شب یلدا احترام به همسایه را نامگذاری کردند، بهانه ای شد برای تعاریف متناقض. در حالی که این نامگذاری شبیه نامگذاری ولادت امام علی به روز پدر هست که اتفاقا پرداختن به آن مراسم هست نه مخالفت....
آیا این امور واضح را هم باید توضیح داد؟!آیا پارسال در چنین شب شادی چرا یک عده تحریمش کردند؟! و چرا همانها می گویند جمهوری اسلامی با این آیین مخالفت می کند؟! و چرا همانها مردم ایران را در چنین شبهایی به بهانه ی تبریک آمریکاییها، پای صحبتهای مقامات آنها می نشانند که آنها کام مردم را با اراجیف سیاسی تلخ کنند؟!! آیا آنهایی که اقتصاد ایران را تحریم می کنند تا تجارت آزاد شکل نگیرد و به قول خودشان با تحریم فلج کننده اقتصاد ما را می خواهند نابود کنند، در جملاتشان مبنی بر آرزوی اقتصاد خوب ایرانیها صادقند؟!
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
آموزش شماره 87
❄️☃️ مانتو با پنل سوزن دوزی
بدون الگو 👇👇👇
#آموزش_خیاطی
#آموزش_مانتو_بدون_الگو
═ೋ❅✂️❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
32.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️༻ جمعه و خیاطی༺✂️
آموزش شماره 87
❄️ مانتو با پنل سوزن دوزی ❄️
✅ بدون الگو 😳😳😳
آسون ، پوشیده و بسیار شیک و زیبا
مدرس: زینب حیدری
💛👈 برای دیدن خیاطی های آسون دیگهمون #آموزش_خیاطی رو جستجو کنید
#آموزش_مانتو #مانتو #مانتو_سوزن_دوزی
#پنل_سوزن_دوزی #مانتو_بدون_الگو #زنانه #پیراهن #یلدا #مانتو_یلدایی
═ೋ❅✂️❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 98 👇 هفت صبح از خواب ناز بیدار شدم. مثلا برا سا
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 99 👇
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 99 👇
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 99 👇
این همه زحمت...
این همه آزمون...
این همه استرس...
فقط برای خواستگار!
یعنی واقعا میشه؟
میشه یه روزی بیاد که من هم آزاد باشم؟
میشه فقط با اراده من این در باز بشه و بس؟
میشه مامانم به خواسته های من احترام بذاره؟
میشه هیچ خواستگاری بی اذن من، پاش رو توی این خونه نذاره ؟
واقعا این آزادی، شدنیه؟
ندای درونم من رو تایید میکنه.
تو میتونی هانیه!
اون روز دور نیست
کار نشد داره!
کل گاو رو پوست کردی!
الان دیگه به دمش رسیده..
درسته.
حتما همه تلاشم رو میکنم.
باید در این آزمون موفق بشم.
دیگه الان مرگ و زندگی من به این آزمون بستگی داره
من آدمی نیستم که وسط راه جا بزنم.
پس تا آخرین نفس برای هدفم میجنگم.
این حرف آخر منه!
یا با عزت زندگی میکنم...
یا با شکوه میمیرم...!
این شما و این همممم هااانییییههه!
صدای دومی از درونم بلنده..
- هانیه جان! خیلی فک زدی.
یه کم کمتر فیلم میلم نگاه کن!
یه امتحانه میخواد بدی دیگه!
با شکوه میمیرم و اینا چیه؟
مردم بیکار نیستن که این خزعبلات تو رو بخونن!
پاشو خودت رو جمع کن!
اینقدر هم چرت و پرت به هم نباف!
بله خب... درسته.
خدا صداهای درونم رو حفظ کنه!
زیادی رک و صریح هستن.
یه صحنه جو گیر شدم.
حرف حق رو باید پذیرفت.
ولی دور از شوخی موخی...
همه تلاشم رو واسه هدفم میکنم.
این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست!
میخوام از آزمون آخرم براتون بگم.
از این جا به بعد کمربند ها رو سفت ببندین که باید وارد مناظرات بشیم.
13 نفر بودیم.
13 ارائه!
13 چالش!
و 13 مناظره فوق جنجالی!
طبیعتا همه رو که نمیشه گفت!
هم از حوصله خارجه!
هم اینجا جاش نیست!
همم من همش رو یادم نیست!
پس باس گلچین کنم!
فقط داستان 3 ارائه رو براتون باز میکنم.
که هم طولانی نشه و نخواد چند جلد کتاب بنویسم
همم شما رو کامل بیارم توی فضای مسابقه.
مسابقه ای که انصافا مثلش رو ندیده بودم.
بریم ببینیم چه میکنیم...
اما اون 3 ارائه.
طبیعتا از ارائه خودم که باید بگم.
چون دیگی که برای من نجوشه بیخود کرده برای دیگری هم بجوشه! خخخخ!
پس ارائه خودم که هیچ!
ارائه زهرا هم که رفیق جدیدمه و خیلی باهاش حال میکنم.
پس این رو هم با حق وتویی که دارم میگم.
این شد 2تا...
میمونه یکی دیگه..
اون یکی رو نمیدونم کیو انتخاب کنم.
میتونم سومین ارائه هم، اونی که از همه جنجالی تر بود رو بگم!
اتفاقا اولین ارائه ای بود که انجام شد.
جاتون خالی... غوغایی بود....
حالا براتون که بگم متوجه میشید.
✍️ مجتبی مختاری
🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355
═ೋ❅📚❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872