شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و چهلم🎬: مولا علی علیه السلام که سالها سکوت کرده بود ، اینک مواردی را بیان می کرد که همگان بر صحتش مهر تایید می گذاردند ، او در ادامه سخنانش فرمودند: و عجیب تر از اعمال آنها ، این است که دروغگویی را زن دروغگویی سنگسار کرد و عمر هم قبول کرد و مردم نیز قبول کردند ، انان گمان کردند که فرشته با زبان عمر سخن می گوید و مطالب را به وی تلقین می کند!! عجبا از این جهل ملت... و از تمام اینها عجیب تر آنکه ، پیامبر ورقی خواست برای نوشتن وصیت و عمر کسی بود که جلوگیری کرد از آوردن ورقی که رسول خدا خواسته بود و مردم خواستهٔ رسول الله را شنیدند و عمل عمر را هم دیدند و این موضوع در نظر انها ضرر و نقضی برای عمر محسوب نمی شد. و بدانید عمر همان کسی ست که روزی از نزد او می گذشتم که گفت: محمد میان اهل بیتش مانند درخت خرمایی ست که در محل زباله ای روئیده باشد‌ چون این حرف به گوش پیامبر ص رسید خشمگین شد و بیرون امد و بالای منبر رفت، انصار هم وحشت زده ام ند در حالیکه غرق در اسلحه بودند از شدت خشمی که از پیامبر دیده بودند. پیامبر بالای منبر فرمود:چه شده است که گروه هایی مرا در مورد خویشاوندانم سرزنش می کنند!! در حالیکه از من آنچه در فضل انها شنیدید و خداوند آنها را برتری داد و آنها به دوری از ناپاکی و پلیدی اختصاص داد، خداوند انان را پاک نمود. در حالیکه رساندم کلامی را درباره برترین و بهترین اهل بیتم گفتم.همان کلامی که خداوند به وسیله ان علی را تخصیص داده و گرامی داشته به کسانی که بر آنان سبقت در اسلام دارند برتری داده است ، نیز به خاطر گرفتاری هایی که به سبب اسلام به او رسیده و خویشاوندی که به من دارد و نسبت او به من همانند هارون به موسی است. بعد از اینهمه فضیلت گمان می کنند که من میان اهل بیتم مانند درخت خرمایی هستم که در زباله روییده باشد، آگاه باشید : خداوند بندگانش را خلق کرد و آنان را به دو فرقه گروه بندی کرده و مرا میان بهترین آنان قرار داده و سپس آن فرقه را هم به سه فرقه تقسیم کرده ،اعم از شعبه ها و قبیله ها و خانواده ها، مرا در بهترین شعبه ها و قبیله ها و خانواده ها قرار داده است،سپس آنان را در خانواده های مختلف قرار داد و مرا در بهترین خانواده ها قرار داده و همین است که خداوند می فرماید:«اراده خداوند بر این است که ناپاکی و پلیدی را از شما خانواده بردارد و پاک گرداند شما را پاک کردنی.»احزاب ایه۳۳ پس من و برادرم علی بن ابی طالب محصول و خلاصه و ثابت میان اهل بیت و عترت هستیم. کلام مولا علی به اینجا و روایت خاطرات کشید ، همهٔ جمعیت از شرم ،سر به زیر انداختند و علی گفت انچه را که از یاد برده بودند... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni

🔹 کتاب صوتی نمایشی ❣ " فرنگیس" ❣خاطرات فرنگیس حیدر پور 🔹 شیرزن خطه ی گیلان غرب قسمت 4 #ایران_صدا #فرنگیس 🇮🇷•°‎࿐༅ eitaa.com/hejabuni

•°|۞🇮🇷🧕‌‌‌🇮🇷۞|°• ✨جایگاه زنان در انقلاب اسلامی 2⃣ ✨در کلام معمار کبیر انقلاب ✨امام خمینی (ره) #تولیدی #دهه_فجر 🇮🇷•°‎࿐༅ eitaa.com/hejabuni

📖📚📖📚 📚 پی دی اف کتاب 📔 جایگاه اجتماعی زن در اسلام #زن # اسلام 🇮🇷•°‎࿐༅ eitaa.com/hejabuni

🤣عالی عالی عالی 💠زن، زندگی، آزادی همایونی هرکی نبینه نصف عمرش بر فناست ♻️وضعیت زنان قبل از انقلاب 💯طنزی شیرین از امید و مجید ─═┅═༅𖣔🌸𖣔༅═┅┅─ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#اسلام_قوی #آزاد_اندیشی ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 165👇

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 165👇 همتون من رو خوب میشناسید. هانیه آدم خودخواه، لجباز یا یه دنده ای نبوده و نیست. همیشه سعی کردم راه درست رو برم. هر چی هم میخواد بشه بشه. پس ازتون میخوام به حرفی که میگم لطفا زیادی توجه و عمیق فکر کنید. چرا که قصدم لجبازی و اینجور چیزا نیست. خواستم اینه: برای یه انتخاب درست جامع نگاه کنید . فقط جلوی پاتون رو نبینید، واقع بین باشید و به فکر حرف و حدیثا و عواقب احتمالی بعدش هم باشید. در این موضوع جناب حقیقت میتونن به ما کمک کنن. لطفا سکوت... جناب عقل! شما نکته ای داشتید زنگ جلوتون رو زدید؟ در خدمتتون هستیم... بله... بله درسته.... در دروازه رو میشه بست دهن مردم رو نه. منطقی هست. با حرف مردم نمیشه زندگی کرد... میدونم. چی؟... آها بله.... این حرفتون رو خانم احساس هم فرمودن که فرضا خودمم آسیب نبینم و اجازه بدید بیخیال همه چی باشم، بازم راحتی و عشق و حال دو روزه این دنیا، ارزش این همه آسیب دیدن مردم رو نداره. عاقلانش هم همینه درسته! فقط یه چیزی ذهنم رو درگیر کرده.... اینکه حرف شما که عقل کل مائی منطقی باشه اصلا عجیب نیست ولی اینکه همتون (علم، عقل، وجدان، احساس، حقیقت و فطرت) با هم متحد شدید عجیبه! حداقل یه قلم احساس رو میدونم منطق حالیش نیست! اما الان همگی یه تیم شدین! کاکرو و سوباسا و واکی بایاشی و تارو و برادران تاشیبانا.... همگی کنار هم! چه شود..! باید فکرش رو میکردم... اینطور که بوش میاد اصلا خود شماها لیدر اصلی و اسپانسر مالی این اغتشاشات هستید. این وجدان بیچاره رو هم شما شیرش کردید که به جون من بیفته! این بود رسم نون و نمک؟ ما رو بگو کلی به این بدبخت با وجدان توپیدیم! نگو عقل کل و مافیای اصلی خود شماهایین! نمیفهمم... خب حرفی بود صریح به خودم میگفتین. این قایم موشک بازی ها برا چیه! بچه که نیستم.. یه لحظه.... جناب نَفْس نکته ای دارن... بله... بله.... نه.... بله... باریکلا! نکته کاملا مهمیه. انصافا بعضاً با استدلال های شما جناب عقل کف میکنه! ببینید دوستان... شما که غریبه نیستید. مصلحت خودم رو میخواید. پس قابل اعتمادید. لطفاً منصفانه به قضیه نگاه کنید. حرف نفسم بیراه نیست. من اصلا همینطوری که میبینید بزرگ شدم. تغییر به آسونی جویدن یک آدامس که نیست الان اراده کنم و تموم شه بره. کاش تغییر به آسونی باد کردن یه بادکنک بود. ولی نیست. اصلا معلوم نیست من از پسش بر بیام! متوجهید؟ خیلخب. باشه. منطق شما ۲۰. حرفاتون همه درست، ولی قبول دارید لااقل واسه من یکی ممکن نیست دیگه؟ آره ؟ بله.... بله.... میدونم. عجیبه هنوز نگفتم جوابش توی آستینتونه! درسته... غیر ممکن فقط یه کلمه بزرگه که جلوی اراده رو میگیره. اگه چیزی برام کسی مهم باشه هر طوری شده راهی براش پیدا میکنه ولی اگر دلش باهاش نباشه زمین و زمان رو به هم میدوزه تا بهونه ای جور کنه. و مساله پوشش جز اون مسائل مهم هست که دل رو سر جاش مینشونه! خودمم میدونم بعضی حرفام بهونه هست. اگر بخوام انجامش بدم میدم. کاملا متوجه این موضوع هستم. موفقیت فقط نصیب اونایی میشه که اراده موفق شدن داشتن. همش همینه. من قطعا قوی تر از مشکلات هستم و میدونم میتونم برای خواسته هام بجنگم. تسلیم. گیریم ممکن، خوبه؟ به حقیقت نگاه کنید. توی برق چشاش چی می‌بینید؟ قبول دارید بعد کار توی معدن سخت ترین کار همین تغییر کردنه؟! به همین وجدان قسم پیر میشم تا بتونم! تغییر که آسون نیست! اگه اشتباه میگم بگید اشتباه میگی! با شما نیستم وجدان خان.. اسمت رو صدا نکردم که پاشی. بشین لطفا. این فقط یه قسم عرفی بود که اسم وجدان توش بود. شب تا صبح که نذاشتی بخوابم. هنوزم میخوای حرف بزنی؟ از دست تو به کجا باید فرار کنم؟ بشین دیگه.. اصلا من بگم حرف بزن خودت روت میشه واقعا؟ ها؟ سعی کن امروز زیاد جلوی چشای من آفتابی نشی که کلاهمون همینجوریش تو هم هست. بشین که آخرش چشم و چال یکیمون کور میشه! بله بله. معذرت میخوام... حواسم پیش شماست. چی؟.. متوجهم جناب عقل... چه بسیار کارهای سختی که ارزش انجامش رو داره. ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی واقعا ترسناکه اما ترسناک تر از اون حسرته. به خصوص حسرتی که هیچوقت راه جبران نداره. بله همینطوره... با حجاب تهش یه کم رفاه و راحتیم رو از دست میدم ولی لااقل میدونم بعدا پشیمون نمیشم.... بله.... تغییر کردن دشواره ولی تغییر نکردن مرگباره! چه بسا یک آه زندگیم رو به آتش بکشه... ✍️ مجتبی مختاری 🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355 ═ೋ❅📚❅ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872