eitaa logo
دانشگاه حجاب 🇮🇷
12.8هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
224 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مجلس همراه با کد انتخاباتی افراد 👇 ۱. محمدباقر قالیباف/۶۹۶۷ ۲. مرتضی آقاتهرانی/۱۶۸۶ ۳. زهره الهیان/۱۸۶۷ ۴. فاطمه رهبر/۴۹۷۱ ۵. سمیه رفیعی/۴۹۴۲ ۶. فاطمه قاسم پور/۶۹۲۷ ۷. زهره لاجوردی/۱۲۱۲ ۸. بیژن نوباوه/۸۶۷۷ ۹. سیدرضا تقوی/۲۵۸۵ ۱۰. سیدمحمود نبویان/۸۵۵۹ ۱۱. سیدمصطفی میرسلیم/۱۶۹۵ ۱۲. رضا تقی‌پور/۲۵۹۴ ۱۳. غلامحسین رضوانی/۴۹۱۶ ۱۴. الیاس نادران/۸۵۱۶ ۱۵. سید محسن دهنوی/۴۶۷۶ ۱۶. سیدنظام الدین موسوی/۸۴۱۷ ۱۷. علی خضریان/۴۴۸۵ ۱۸. مالک شریعتی/۵۶۵۶ ۱۹. روح الله ایزدخواه/۱۹۱۶ ۲۰. مجتبی توانگر/۲۶۱۸ ۲۱. مجتبی رضاخواه/۴۸۵۸ ۲۲. مهدی شریفیان/۵۶۶۸ ۲۳. احسان خاندوزی/۴۲۶۲ ۲۴. ابوالفضل عمویی/۶۵۵۹ ۲۵. احمد نادری/۸۵۱۷ ۲۶. اقبال شاکری/۵۵۷۶ ۲۷. محسن روح الامینی/۴۹۸۴ ۲۸. عزت‌الله اکبری تالارپشتی/۱۷۵۱ ۲۹. محسن پیرهادی/۲۴۹۶ ۳۰. سیدعلی یزدی‌خواه/۸۹۶۲ ❤️ اسامی کاندیداهای اصلح خبرگان 👇 ۱. حسینعلی سعدی ۲. عباسعلی اختری ۳. علی مومن پور / 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
1.jpg
حجم: 1.42M
❤️ کاندیداهای 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هم اکنون در جوار شهدا ... چقدر شهر غبارگرفته‌مون نیاز داشت به عطر این گل‌های پاک ... 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 👇👇👇 فراخوان حمایت از عفاف و حجاب در روز دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در پی توطئه دشمن و معاندین داخلی برای دین ستیزی و مقابله با احکام اسلامی و جنگ علنی با خدا و دستور کشف حجاب علنی در خیابان ها و معابر عمومی از همه بانوان محجبه و دین مدار و دغدغه مند، دعوت میکنیم در روز دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ از ساعت ۱۵تا۱۹ در دو مسیر 👈 میدان تجریش تا میدان راه آهن و 👈 میدان امام حسین تا میدان آزادی حضور حداکثری و پیاده روی با حجاب اسلامی داشته باشند. این حضور می تواند بصورت جمعی و یا خانوادگی و برای خرید، تفریح و... باشد ،مهم حضور با حجاب اسلامی در این دو مسیر است. ═‌ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب 🇮🇷
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_ب
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت راننده پیاده شد و داد کشید: _"های چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟"😠🗣 توی تاکسی یک بند گریه کردم تا برسم خانه... 😭 آن قدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند مسئول بنیاد را ببینم. وقتی پرسید: _ "چه می خواهید؟" گفتم: _ "می خواهم همسرم زیر نظر پزشک های خودمان در یک آسایشگاه خوش آب و هوا بستری شود که مخصوص باشد." دلم برای زن های شهرستانی می سوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها رضایت می دادند. نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند به آسایشگاهی در بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند. با آقاجون رفتیم دیدنش زمستان بود❄️ و جاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب که رسیدیم، ایوب از نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود. آسایشگاه خالی بود. توی آن فصل برای مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر دیگر.. سپرده بودم کاری هم از او بخواهند، آن جا هم می کرد.🌟 هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار نمی کشید.😊 مدت شمال زندگی کردیم، ولی همه کار و زندگیمان بود. برای های ایوب تهران می ماندیم. ایوب را برای که می بردند من را راه نمی دادند. می گفتند: _"برو، همراه مرد بفرست" کسی نبود اگر هم بود برای چند روز بود. هر کسی زندگی خودش را داشت و 💖زندگی من هم بود.💖 کم کم به بودنم در بخش عادت کردند. پاهایم باد کرده بود از بس سر پا ایستاده بودم. یک پایم را می گذاشتم روی تخت ایوب تا استراحت کند و روی پای دیگرم می ایستادم. عصبانی می شدند: _"بدن های شما استریل نیست، نباید این قدر به تخت بیمار نزدیک شوید." اما ایوب کار خودش را می کرد. می داد که کسی نیاید. آن وقت به من می گفت روی تختش دراز بکشم.. 📚•°‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni