#درد_دل_مادرشهید 💔
#چشم_انتظاری
امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان🌜
حالی بپرس از #مادر پیرت پسر جان
دیگر سراغ از ما نمی گیری، کجایی؟😔
شاید که یادت رفته قول زیر قرآن
دست تو از وقتی به دست حوریان است
کمتر میافتی یاد این دستان لرزان👋
تو همنشینی با جوانان بهشتی
لطفی ندارد دیدن ما سالمندان
شرمنده ام مادر دلم خیلی گرفته😭
ناراحت از حرفم نشو رو برنگردان
پیش سماور رو به رؤیایش نشسته
مادربزرگ پیر من با چشم گریان😭
چیزی نمی گوید ولی از چشمهایش
میشد بفهمی در اتاقش هست مهمان
دارد برایش چای میریزد ولی او
مثل همیشه لب نخواهد زد به فنجان☕️
عطر عجیبی خانه را پر کرده شاید
عطر گلی🥀 باشد که مانده زیر باران🌧
شاعر:کاظم بهمنی
🌸@hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓