eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
😔 زود اشك هايش را پاك كرد و به همسرش خيره شد كه جلوى درب ايستاده بود... - چرا چشم هايت قرمز شده حورا؟ - چيزى نيست، براى اين بى خوابى هاست. - فرصت براى خواب هست، بلند شو كه اذان نزديك است. - روى چشم، صبحانه چند دقيقه ديگر آماده ست، زينب را گذاشته ام كنار ديگ كه آتش را مراقب باشد - حيدر كجاست؟ - توى . خواب است، ديشب تا ديروقت هيزم جمع كرد، بگذار بخوابد. - قبل از اذان بيدارش ميكنم. 🍃 با عجله جارو را برداشت و جلوى چادر را جارو زد... زمان گذشت و صداى قدم هاى جاده بين صداى اذان صبح گم شد. با لهجه عربى محلى اش زوار را بيدار كرد، " " " ياعلى "، "صلاة". زوار نماز را كه خواندند، نشستند سر سفره ى موكب. پاهاى زينب و حيدر از خستگى بى رمق بود اما سفره ها را خودشان انداختند و جمع كردند و موكب را جارو زدند... 👣 زوار كفش ها را پوشيدند و بعضى "شكرا" گويان و بعضى بدون حرف زدند به دل جاده. ابوحيدر نفس راحتى كشيد و رفت به خيمه ى ، بچه ها باز خوابشان برده بود. - چرا گريه ميكنى حورا؟ - آقا هنوز چند روز به اربعين مانده، ديگر هيچ چيز در خانه نداريم. - داريم! خرماها! خرما كه داريم؟ - بله آقا اما قدر يك سينى.😔 - خدا را شكر، آماده شان كن. 🌞 صبح فردا ابوحيدر سينى خرماها را روى سر گذاشت و وسط نشست. اشك ميريخت، زبان گرفته بود... - آقا تمام شد، روسياهم، شرمنده ام غير از اين، ديگر هيچ چيز ندارم. اهل خانه ام فدايتان...😭 اشك، روى گونه ى حورا و زينب و حيدر ميچكيد... ها داشت تمام ميشد. موكب خالى ابوحيدر بوى گرفته بود، نهمين فرزند (ع)، آخرين خرماى سينى را برداشت...🌸😭 🎓 دانشگاه حجاب 🎓 📚✨ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 ✨📚
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 بوی مهربانی می دهد عطر دوران می دهد یاس ما را رو به پاکی می برد رو به عشق اشتراکی می برد یاس مثل عطر پاک نیت است یاس استنشاق َست یاس را ها رو کرده اند یاس را بو کرده اند یاس بوی می دهد اخلاق پیمبر می دهد 📖کفشهای مکاشفه 🖌 احمد عزیزی 🎓دانشگاه حجاب🎓 🌺eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872🌺