7.mp3
7.96M
📗 کتاب صوتی
#گلستان_یازدهم
"خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان"
قسمت 7⃣
🎙با صدای #شیما_جان_قربان
✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
🔔⚠️ #تـــݪنگـــر
فـرار از مـــرگ
🔺بعضیامون عجیب از مرگ فرار میکنیم
غافل از اینکه هر چه میدویم او به ما نزدیک تر میشود
جوری فکر میکنیم، حرف می زنیم، میپوشیم و زندگی میکنیم که انگار تا ابد قرار است در این دنیای فانی بمانیم،
حواسمان بیشتر به حق الله و حق الناس باشد، آن زمانی که هیــــچ دادرسی نداریم... فقط ما میمانیم و اعمالمان ...
……………………
🕋 وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ
‼️و بىهوشى مرگ به راستى فرا رسد و به انسان گفته شود: اين همان است كه همواره از آن مىگريختى...
🌱مبارکه ق/شریفه ١٩
#ابدیت_در_پیش_داریم
#فرار_از_مرگ #تولیدی
✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
16.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ اعترافات جیمیکارتر
♦️ به جنایات غرب علیه زنان
♨️ مقاله کارتر از نگاه بنیادجامعه نیوجرسی
https://cfnj.org/carter-discusses-human-trafficking/
✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
دانشگاه حجاب
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و هجدهم 🎬: روزگار همچون اسبی سرکش به پیش می تاخت ، خبری در مدینه گوش به
#شاهزاده ای در خدمت
قسمت صد و نوزدهم🎬:
فضه با حالتی مبهوت غرق شنیدن حرفهای همسرش ابوثعلبه بود و ابوثعلبه ادامه داد:
ابوبکر در حال احتضار است اما باز هم هنوز دست از خودخواهی های گذشته و اشتباهات جبران ناپذیرشان برنداشته و در بستر مرگ به دنبال رفیق شفیقش عمر فرستاده، او حتی ردّ حرفهای قبلی خود نموده و به شورایی که با استناد به ان مسند خلافت را غصب نمود پشت کرده و در پی رأی و نظر خود است.
او عمر را به بالین خود فرا خوانده و مقامی را که اصلا از آن خودش نبوده ، به عمر واگذار کرده...
فضه آهی کشید و منتظر ادامه صحبت های همسرش شد و با خود می اندیشید یعنی صحابه نسبت به این تصمیم اعتراضی نکرده اند که حرفهای ابو ثعلبه گویی جوابی بود بر سؤالات ذهن او...
ابو ثعلبه نگاهش را به رد رفتن مورچه ای بر روی دیوار دوخت و ادامه داد : تمام صحابه که در آن مجلس حاضر بودند اعتراض کردند و گفتند: كسی را بر ما مسلط می كنی كه خشن و بد اخلاق است، اگر او حكومت را به دست گيرد، سختگيرتر و خشنتر خواهد شد، جواب خدا را چه خواهی داد كه عمر را بر ما مسلط می كنی؟
و ابوبکر در جواب اعتراض آنان ، روی خود را از جمعیت برتافت و گفت : مرا از خدا نترسانید...
و این چنین شد که اینک عمر خود را خلیفه می داند و من نمی دانم اینان چگونه جواب خداوند را خواهند داد .
فضه آهی کشید و زیر لب زمزمه نمود : از کسانی که دختر پیامبر خود را ظالمانه به شهادت می رسانند چه انتظاری باید داشت؟
و وای بر آنان که شاهد این ظلم عظیم و ظلم های در امتدادش بودند و مهر سکوت بر دهان زدند و لب فرو بستند و حق را که همان مولا علی علیه السلام است تنها گذاشتند و دل به دنیای دون خوش کردند و سرگرم این زندگی زود گذر شدند...
#ادامه دارد
📝به قلم ط_حسینی
✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni