eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🔰 چرا براندازا به جای حکومت اسلامی، از حکومت آخوندی استفاده می کنند؟! چون مردم اسل
🔴به روز باشیم مواد اولیه یکی از داروهای مصرفی مرحومه مهسا امینی تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارد.... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ستاره سهیل(١١) صدای دختران و پسرانی که از خود، بی‌خود شده بودند. بلند شد: «یارِ بر
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ستاره سهیل(١٢) تحسین، در چشمان خیره ستاره برق می‌زد. همان‌طور که دست به سینه و با غرور به کیان نگاه می‌کرد، گفت: «بوی دماغ‌سوخته میاد. دلم می‌خواد الان قیافه دلسا رو ببینم که امروز می‌گفت، آرش از سرتم زیاده. الانه که سروکله‌اش پیدا بشه و یه چیزی بپرونه.» جمله ستاره تمام شد، که مینو ریز ریز خندید. با چشم و ابرو به پشت سر ستاره اشاره کرد. ستاره سرش را برگرداند. درست حدس زده بود. ستاره کمی خم شد .دست‌هایش را به عقب برد و صندلی را کمی جابه‌جا کرد،تا دلسا را بهتر ببیند. - به‌به! دلسا خانم! مینو پذیرایی کن از دوستمون. بیا عزیزم! بیا بشین، که حسابی جات خالی بود. دلسا که بی‌توجه به حرف ستاره، هنوز ایستاده بود، با کنایه گفت: «اومدم بهت تبریک بگم. بالاخره یه نفر پیدا شد نگات کنه، ولی موندم این کیان بخت‌برگشته، از چیه تو خوشش اومده! بیچاره اونم سرنوشتش همینه، دیگه. البته... البته اگر تا آخر هفته، یه شال قرمزی دیگه دلشو نبره.» بعد چنان قهقهه‌ای زد که توجه اطرافیان را به خودش جلب کرد. ستاره سعی کرد خودش را خون‌سرد نشان دهد. -به‌نظر من، برو کنار مهردادجونت، بشین. چون همون‌طور که گفتی اعتمادی به مَردا نیست. بعداً بیا از تجربیاتت برام بگو که "چگونه دوست خود را در کنارتان نگه داشتید" ستاره جمله‌ی آخر را طوری بیان کرد که انگار داشت اسم یک کتاب را می‌خواند. مینو درحالی‌که داشت در گوشی‌اش چیزی تایپ می‌کرد، خندید. دستش را به نشانه درست می‌گی در هوا تکان داد و از ستاره حمایت کرد. چند لحظه‌ای به سکوت گذشت، تااینکه کیان و آرش همراه با چند نفر دیگر از دوستانشان به جمع سه‌نفره دختران ملحق شدند. آرش که انگار از یک جنس درجه یک رونمایی می‌کرد، بازوان کیان را از پشت گرفت و گفت: «پسندیدی ستاره خانم؟ حال کردی؟ دیدی چه آپشن‌هایی داره؟» ستاره خنده مستانه ای کرد. درواقع، تمام تلاشش را می‌کرد تا در برابر دلسا، حسابی از کیان دلبری کند. -ممنون آرش‌خان! از شما به ما رسیده. دلسا وسط حرف ستاره پرید. لبخندی روی صورت گوشتالویش پهن شد. -آرش‌جان! معرفی نمی‌کنی؟ آرش با دست سرش را خاراند و با کمی مکث گفت: «بله... بله!... آقا کیان، ایشون دلسا خانمه، دوست مهرداد خودمون.» چشمان دلسا برقی زد. - اِ.. شما مهردادو می‌شناسین؟ نگفته بود. آرش با بی‌میلی جواب داد: «بله می‌شناسه. ما هفته‌ای دو بار با هم می‌ریم باشگاه. اگه بهت نگفته، می‌تونی خفتش کنی.» مینو پوزخند زد. دلسا نشنیده گرفت. ادامه داد: «وای، آقا کیان! چقدر صداتون قشنگه. من که خیلی دوست داشتم. کاش بازم می‌خوندین. به نظر من که شما آینده‌ داری. مطمئنم یه روز برا خودتون، یه سلبریتی معروف می‌شین.» کیان که از این تعریف خیلی ذوق‌زده شده بود، گفت:« ممنون دلسا خانم !حالا امشب، زیاد رو صدام کار نکردم. اگه ترانه‌ای چیزی مد نظرتون بود، بگید.. حتما آماده می‌کنم و می‌خونم.» آرش اضافه کرد: «البته ازین به بعد فکر کنم، مدیر برنامه آق کیان، ستاره باشه. دلسا، با ایشون هماهنگ بشو.» کیان نگاهش را به‌طرف ستاره برگرداند. لبخندی روی صورتش شکفت. دلسا، نگاه نفرت‌انگیزی به آرش انداخت. مینو سرش را کمی به این طرف و آن طرف چرخاند و گفت: «صدای ویبره‌ی گوشی میاد. گوشی کیه؟» همه لحظه‌ای در خودشان افتادند، تا گوشی‌هایشان را چک کنند. بالاخره معلوم شد صدا از گوشی ستاره، داخل کیف طلایی‌اش که روی‌میز رها شده بود، است. ستاره دستش را داخل کیف برد. هرچیزی به دستش رسید جز گوشی‌؛ جعبه آرایش، کیف پول، رژ لب، شارژر... درنهایت، از انتهای کیفش گوشی را بیرون کشید. با دیدن اسم روی گوشی خشکش زد. چند ثانیه روی گوشی خیره ماند. با توجه به آهنگی که در حال پخش شدن بود و صدای خنده های جمع دوستان، صلاح ندید که جواب عمویش را بدهد. گوشی را درون کیف چپاند و دوباره به جمع چند نفری‌شان برگشت. اما چهره نگرانش باعث شد که مینو از او بپرسد که اتفاقی افتاده؟ ستاره سرش را به معنای چیزی نیست، جنباند. کیان خودش را از آرش جدا کرد و کنار ستاره رساند. آهسته پرسید: «ستاره خانم! چیزی شده؟ نگران به نظر میاین!» ستاره فقط جواب داد: «نه، ممنون.» ❌❌کپی به هر نحو ممنوع! در صورت ضرورت به این آیدی پیام دهید👇 @tooba_banoo 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنرانی استاد عالی - نماز شب و ملائکه.mp3
3.47M
🌸 صدای ملائکه رو میشنوید ؟؟ 🎤 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نظرسنجی 4️⃣ موضوع: آمارها تا این لحظه: 📊 شرکت کنندگان: ۳۰۵ نفر سین شده توسط: ۳۴۷۱ نفر درصد مشارکت: ۸.۷۹ درصد مشروح نظرسنجی: سوال: پوشش شما چیه؟ پاسخها: 1- همیشه چادری: ۸۵ درصد (۲۶۱ رای) 2- اکثرا چادری: ۱۱ درصد (۳۳ رای) 3- پنجاه پنجاه: ۲ درصد (۵ رای) 4- اکثرا مانتویی: ۱ درصد (۳ رای) 5- همیشه مانتویی: ۱ درصد (۳ رای) مدت برگزاری نظرسنجی: 11 روز (12 مهر الی 23 مهر) برای شرکت در نظرسنجی از اینجا وارد شوید. 🌸🌸 جهت همکاری با ⭕️کارگروه مصاحبه⭕️ @Mortagheb 🎓 @Hejabuni | دانشگاه‌حجاب 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سوال جالب از مردم: ایران انقلاب شده؟ 🗣بشنویم حقیقت از ملت 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
هدایت شده از دانشگاه حجاب
عــیــدی عــیــدی دانشگاه حجاب به مخاطبین محترم 😍 مسابقه تا ساعت ٢۴ روز یکشنبه تمدید شد. اگر هنوز شرکت نکردی، بدووو که منتظرتونیم 😎 📲 کانال چالش و مسابقه دانشگاه حجاب 👇 eitaa.com/joinchat/3050242106Cddb58ec4ec آیدی شرکت در مسابقه در کانال بالا سنجاق شده👆 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
بخش شانزدهم 🔶 تنها کسی که صددرصد میشه بهش تکیه کرد و او هیچ وقت پشت آدم رو خالی نمیکنه خداوند متعال هست. به این حس میگن ایمان. 👈🏼 ایمان یعنی چی؟ 💥 یعنی من به خداوند متعال باور قلبی دارم. یعنی من به پروردگار عالم اطمینان قطعی دارم. خب حالا آیا اگه یه شرایط سختی برای خودمون یا کشورمون پیش اومد اول از همه باید به چه تکیه کنیم؟ 👈🏼 به قدرت و مهربانی خداوند بلند مرتبه. نترس.... هرچیزی که خدا بخواد همون میشه. همه ذرات عالم و هر حرکتی در عالم میشه فقط با اجازه خدا صورت میگیره. ✅ توی فتنه ها نترس. اصلا اینطور نیست که کار از دست خدا در رفته باشه و دیگه نتونه جمعش کنه! در فتنه ها هست که ایمان انسان مومن باید بیشتر بشه و به خداوند مقتدر پناه ببره 📌ادامه دارد۔۔۔ 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
☝️ یادمون باشه! ❌ اونیکه خوبی نداره لزوما ادم بدی نیست! چه بسا خیلی از امثال من و شمام بهتر باشه. ⭕️ منتها این فرد یه عیبی داره که ظاهره. به قول رهبرمون مگه من و شما عیب نداریم؟ ✅ دین ما به ما اینو میگه که هیچ‌وقت خودت رو از دیگران بهتر ندون. 🤔 میگما... آدم با بهتر از خودش حالا فرضا یه عیبی هم داشته باشه چه طور میکنه؟ 🌸 اگه رو نداری لااقل خوش اخلاق باش. ❤️ یادت باشه آدما جذب میشن نه بداخلاقی! 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ستاره سهیل(١٢) تحسین، در چشمان خیره ستاره برق می‌زد. همان‌طور که دست به سینه و با غ
ستاره سهیل(١٣) دلسا که انگار مخاطبی جز کیان نداشت، گفت: «آقا کیان! نگران نباشین. ما عادت داریم، یهو وسط مهمونی، عموییِ ستاره جون زنگ می‌زنه سین‌جینش می‌کنه. می‌ترسه ما دختربرادرش رو منحرف کنیم.» تعجب درچهره کیان موج می‌خورد. خواست چیزی بپرسد، اما وقتی نگاهش به‌ صورت برافروخته ستاره افتاد، حرفش را خورد. دلسا اما ادامه داد: -خلاصه آقا کیان، عموییِ ستاره، چون ازین جوجه بسیجی‌هاست، روش حسا.... ستاره با کف دست طوری دلسا را هل داد که نزدیک بود، بیفتد. دلسا سکندری خورد اما تعادلش را حفظ کرد. ستاره غرید : حرف دهنت رو بفهم! دلسا کمی ترسید. - چیه مگه دروغ می‌گم؟ زیر لب آهسته زمزمه کرد: «وحشی!» آرش کلافه سرش را این طرف و آن طرف چرخاند. -بسه دیگه! دلسا ساکت شو. دلسا اما احساس کرد هنوز به هدفش نرسیده و آخرین تلاشش را هم کرد: «واقعاً که دلم براتون می‌سوزه آقا کیان، با این اصل و نسبی که شما دارین و این برورو و صداتون.... چشمتون افتاده پی این دختره‌ی یتیم... والا کوزت بیشتر بهش میاد تا ستاره..» ستاره که از شدت خشم صورتش سرخ‌شده بود، خواست چیزی بگوید اما آرش با اشاره‌ی سر و دست از او خواست که آرام باشد، بعد با لحن جدی به دلسا گفت : «لطفاً خفه شو!» کیان انگار زبانش بند آمده بود. خواست از ستاره دل‌جویی کند، اما نمی‌دانست چه بگوید. مینو که چنددقیقه‌ای می‌شد، تمام حواسش به گوشی‌اش و مدام در حال تایپ کردن بود، هرازگاهی توجهی به بحث بین ستاره و دلسا می‌کرد. فقط زمانی‌که ستاره کیفش را برداشت،نگران پرسید :«ستاره داری چی‌کار می‌کنی ؟ستاره چی شد ؟» ستاره کیفش را برداشت و با سرعت از آن‌جا دور شد. کیان دستش را به‌معنای این‌که "خودم برش می‌گردانم" ، جلوی مینو گرفت و دنبال ستاره رفت. درحالی‌که نفس‌نفس می‌زد، گفت: «ستاره.. ستاره خانم!..» همه آن لحظه، درحال تماشای رفتن ستاره و کیان بودند. خنده و شادی چند لحظه پیش، تبدیل به پچ‌پچ‌های مرموز شده بود. بعد از چند بار صدا زدن، بالاخره ستاره ایستاد. بااینکه اشکی بر گونه‌اش جاری نبود، اما چشمانش مانند خون قرمز شده بود. کیان پشت سر ستاره ایستاده بود و صدای نفس‌های تندش را می‌شنید. -من نمی‌دونم.. چی بگم.. هرچی بگم، چیزی از ناراحتیت کم نمی‌شه، می‌دونم... اما با ناراحتی از این‌جا نرو.. چند لحظه بشین، اگر حالت بهتر نشد، برو، باشه؟ ستاره؟ ستاره هنوز نفسش سر جایش نیامده بود. به‌خاطر رد شدن دلسا از خط قرمزهایش که مسائل خانوادگی‌اش بود، بخاطر تحقیر شدنش، و تماس‌های مداوم عمویش به‌شدت به‌هم‌ریخته بود. هیچ اثری از شادی چند لحظه پیشش باقی بود. تنها حسی که داشت دلهره و دل‌شوره بود. مستاصل درحالی‌که کیفش در دستانش قرار داشت، به‌طرف کیان برگشت. بخاطر تندراه رفتن، شالش به‌هم‌ریخته بود. دسته‌ای از موهای موج‌دار قهوه‌ای‌اش از کنار گونه‌اش بیرون ریخته بود. لحظه‌ای، دل کیان لرزید. ستاره بدون هیچ حرفی، به سمت نیمکتی که زیر درخت بید قرار داشت، رفت. کیف را روی نیمکت رها کرد، خودش را هم همین‌طور. کیان که مطمئن شد ستاره آرام‌تر شده‌است، با احتیاط کنار کیفش نشست. بعد از چند لحظه سکوت گفت: «من نمی‌دونستم که شما... یعنی این اصلا مهم نیست... راستش،... من امشب واقعاً این ترانه رو برای تو خوندم، ستاره!» ستاره پوزخندی زد. کیان کمی ابروهایش به‌هم گره خورد. -باور نمی‌کنی؟ ستاره با صدایی که بیش از حد آرام بود گفت: «فعلاً که نه! شاید یه روز باور کنم.. اما.. الان هیچ‌چیز رو باور ندارم. حتی خودم رو. حالم از این دلسا به‌هم می‌خوره. یه آدم دم نفرت‌انگیزه..» -من حس می‌کنم اون به شما حسادت می‌کنه. یعنی فکر کنم همه اینو فهمیدن. ستاره سکوت کرد، دلش اما آشوب بود. نگاهی به کیفش انداخت. نمی‌توانست تا این حد عمو را بی‌خبر بگذارد. گوشی را از کیفش بیرون آورد، ده تماس از دست‌رفته داشت. دلش داشت زیرورو می‌شد. با لحن صمیمی و مردد، نام کیان را به زبان آورد: «کیان ! من یه تماس باید بگیرم، همین‌جا منتظرم بمون.» چهره‌ی نگران کیان به لبخندی شکفت. -بله حتما! ستاره کمی آن‌طرف‌تر رفت. نفس عمیقی کشید. خواست شماره عمویش را بگیرد که گوشی‌اش زنگ خورد. بلافاصله وصلش کرد. صدای نگران و عصبانی عمویش را شنید: «ستاره.. عمو.. سلام! چرا برنمی‌داری؟ ساعت ۱۱ شبه. نمیای خونه؟» ستاره سعی کرد مهربانی را در لحن صدایش حفظ کند. -سلام عمو جان! من به عفت جون گفتم که دیر میام. یکی از دوستام شام دعوت کرده رستوران. -آخه این موقع شب؟ ستاره عمو، من دلم داره مثل سیرو سرکه می‌جوشه. -میام عمو جون! نگران نباش. -تا ۱۲ خونه باشی‌ها! -آخه عمو..! -آخه نداره، ماشین داری یا بیام دنبالت؟ - دوستم ماشین داره، میام خودم. -منتظرتم عمو، خداحافظ. ❌❌کپی به هر نحو ممنوع! در صورت ضرورت به این آیدی پیام دهید👇 @tooba_banoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
001.mp3
2.33M
1 ✅ توجه به یکی از آیات بسیار مهم قرآن که واقعا مغفول مونده. ⭐️اهمیت فوق العاده "امر جامعی" که ولایت مطرح میکنه 🗣 استاد پناهیان 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 آیا وضعیت زنان در ایران بدتر شده است؟ 🔹بررسی آماری فعالیت زنان در سال های گذشته در عرصه های مختلف چیز دیگری می گوید! 🌸 @Hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 آیا وضعیت زنان در ایران بدتر شده است؟ 🔹بررسی آماری فعالیت زنان در سال های گذشته در عرصه
🔰 ظلم به زن در جمهوری اسلامی! ♨️ یکی از شبهاتی که معترضین این روزها بسیار منتشر می کردند این بود که: ظلم به زن در جمهوری اسلامی را تمام کنید! 👈 آیا می‌دانید برای چه کارهایی انجام داده است؟ ⭕️ در بحث آموزش: ♦️ به گزارش WEF یعنی انجمن جهانی اقتصاد، ما در برابری حق تحصیل دختر و پسر و عدالت آموزشی در دنیا رتبه‌ی 1 را داریم. 💢 به گزارش سازمان ملل قبل از انقلاب ایران جزء بی‌سوادترین کشورها در حوزه‌ی بانوان بود اما الان جزء باسوادترین کشورها در حوزه‌ی بانوان هستیم: میزان بی‌سوادی زنان ایران، از ۵۰ تا ۶۰ درصد در سال 1354 به کمتر از 10 درصد در سال 1389 کاهش یافته‌است. ♦️ افزایش نسبت دختران به پسران در تحصیلات دانشگاهی: نسبت دختران در کل دانشجویان، از حدود 25 درصد در دهۀ 50، گاه به بیش از 50 درصد رسیده است. ♦️ افزایش استادان زن در دانشگاه‌ها: نسبت زنان در استادان و هیئت‌علمی دانشگاه‌های کشور، از حدود 14 درصد در دهۀ 50، به حدود 30 درصد در دهۀ 90 رسیده‌است. ⭕️ در بحث ورزش بانوان: ♦️ تعداد رشته‌های ورزشی بانوان از ۷ رشته در سال 1357، به ۳۸ رشته طی ۲۰ سال اول انقلاب ♦️ تعداد مربیان ورزشیِ خانم نیز رشدی نجومی داشته و از 9 مربی به 35.000 مربی افزایش یافته است. ♦️ تعداد داوران زن نیز از ۷ نفر به 16٫000 نفر رسیده ‌است، که نشان از افزایش ۲هزاربرابری داورِ زن است ♦️ همچنین تعداد ورزشگاه‌های اختصاصی بانوان پس از انقلاب اسلامی، 30 برابر شده‌است. ♦️ فدراسیون‌های فعال ورزشی در حوزۀ بانوان از ۱ مورد به ۴۹ فدراسیون افزایش یافته است. ♦️ مدال‌های کسب‌شده در رویدادهای بین‌المللی توسط بانوان از ۲ مورد در ابتدای انقلاب به بیش از ۸۰۰ مورد رسیده است. ⭕️ در بحث بهداشت و سلامت: ♦️ در شاخصه‌ی امید به زندگی زنان،‌به گزارش WHO (سازمان بهداشت جهانی) ما پایین‌تر از تمام کشورهای منطقه به جز افغانستان بودیم، پایین‌تر از تمام کشورهای آمریکای جنوبی بودیم، پایین‌تر از تمام کشورهایی که از شوروی جدا شدند بودیم، درحالی که الان بالاتر از بسیاری از کشورهای جهان هستیم و از ۵۷ سال به بیش از ۷۷ سال رسیده ایم. ♦️ در تعداد پزشک بانوان، پس از انقلاب، تعداد پزشک‌های فوق تخصص مرد 3 برابر شده اما خانم‌ها 12 برابر شده است. ♦️ افزایش نسبت پزشکان متخصص زن از 15 درصد به 40 درصد طی فقط بیست سال. ♦️ افزایش نسبت پزشکان فوق‌تخصص زن از 9 درصد به 30 درصد طی فقط بیست سال. ♦️ افزایش نسبت پزشکان متخصص زن در حوزۀ زنان و زایمان، از 16 درصد به 98 درصد طی فقط بیست سال. و... . 🤨 ما دقیقاً کدام ظلم را باید تمام کنیم؟! 🔴 جمهوری اسلامی در حوزه‌ی بانوان فوق‌العاده کار کرده در حدی که نیویورک تایمز چند سال پیش یک گزارشی را منتشر کرد که انقلاب 1979 میلادی یعنی سال 57 نقطه‌ی عطفی برای زنان ایرانی در همه‌ی حوزه‌ها بوده است. 🔷 🔹 اندیشکده راهبردی سعداء @soada_ir 🌸 @Hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب منطقی و زیبا به صاحبان شعار زن، زندگی، آزادی 🔺۷ دقیقه صحبت این بزرگوار شاید بشود گفت بیش از ۷۰۰ ساعت مطلب روشنگری دارد.. گروه‌ها واشخاص مختلفی را که در این فتنه دست داشتند (بهاییان یهودی. منافقین خلق. کومله. سلطنت طلبها ومحمدر ضا پهلوی ملعون. عربستان سعودی. و...) بابیان منطقی ومستدل به افتضاح کشیده و رسوا نموده است.. 🧕فقط یک سوال از مریم رجوی۔۔۔؟؟؟ 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخش هفدهم 🔺 گاهی وقتا آدم میبینه که افراد مذهبی چنان احساس ناامیدی و ترس از شرایط رو دارند که خیلی عجیبه! بزرگوار مگه تو به مهربانی و قدرت خدا ایمان نداری؟ پس چرا انقدر ناامیدی؟! ⭕️ هی میگه : ببین فضای مجازیمون دست دشمن افتاده؟ ببین همه مردم از دین زده شدن و ضد نظام شدن! نکنه این کشور سقوط کنه!😓😥😨 ⭕️ این حرفا چیه بنده خدا؟ مگه الکیه؟ مگه خدا اجازه میده خون این همه شهید هدر بره؟ مگه به قدرت و مهربانی خدا شک داری؟ آروم باش... اون چیزی که باید اتفاق بیفته میفته و اون چیزی هم که نباید اتفاق بیفته نمیفته حتی اگه همه عالم بخوان انجام بشه ولی خدا اجازه نمیده... به خدا تکیه کن... 🌺 ببین امام خامنه ای عزیز همیشه در سخت ترین شرایط هم کاملا آرامش دارن و حکیمانه و امیدوارانه صحبت میکنند؟ بله سختی ها و مشکلاتی هست. فتنه هایی رخ میده و دشمن 24 ساعته فعالیت میکنه ✅ ولی به خواست خداوند بلند مرتبه، این انقلاب حتما به انقلاب جهانی امام زمان ارواحنا فداه متصل خواهد شد. 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم مواد اولیه یکی از داروهای مصرفی مرحومه مهسا امینی تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم ✍ تجاوز مقام مسئول به دختر ایرانی! 😧 واکنش مردم به پرونده رسوایی مقام عالی رتبه کشوری ✅ حتما ببینید و نشر بدین تا ساکت بشن طرفدارنشون و یه عده که تاریخ رو نمیدونن.... 🌸 @Hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓