eitaa logo
هجرت|د. موحد|dr.mother8
15.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
226 ویدیو
11 فایل
مادرانگی هایم..... 🖊️هـجرتــــــــــــ مادر پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن ها ممنوع 😢😊 نشر بدون منبع (لینکهای انتهای متن) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی نویسنده (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری و حفظ حقوق دیگران💕)
مشاهده در ایتا
دانلود
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ دعای هرشب ماه مبارک رمضان
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ --- آن مدت کوتاهی که شمال زندگی کردیم (یک، یک و نیم سال پیش)، خانه حیاط دار نصیبمان شده بود. رزقی بود برای خودش، هرچند کوتاه و کم. یادم هست چقدر خوشحال بودم که بچه‌ها از قفس خانه کوچک و بی حیاط و هوای تهران آزاد شده اند... می‌تواند صبح و عصر حسابی در حیاط بدوند، بازی کنند، سر به سر هم بگذارند و... و در کنار این لذت، حسرت اینکه این مدت تمام میشود، و باید برگشت به تهران، و چرا آن جا نباید خانه حیاط دار داشته باشیم، و چقدر دلم حیاط می‌خواهد برای بچه‌ها، و بچه‌ها چه گناهی کرده‌اند که آزادی ندارند، و طفلک بچه‌ها در شهرهای بزرگ... 😞😩💔 اما دیری نپایید که فهمیدم مشکل بزرگتر از نداشتن حیاط است! آن روزی که همسایه بابت صدای بچه‌ها، صدای معمولی بازی چهارتا بچه، تذکر داد... خیلی زود دستم آمد مشکل با بیست، بیست و پنج متر حیاط حل نمیشود. قدیم اگر حیاطی و کوچه‌ای بود و بچه‌ها صبح و عصر مشغول بازی و فعالیت و تحرک فیزیکی بودند (که قاعدتاً و حتماً به همراهش سروصدا و داد و جیغ شادی یا حتی دعوا هم بود)، و آدم بزرگها هم، این بچه‌ها را داشتند... یک کوچه بود با هفت هشت خانه، هرکدام دارای سه چهار بچه هم سن و سالِ هم‌بازی و یحتمل کلی نوزاد که عادت نداشتند در و ایزولاسیون مطلق ناشی از تک/کم فرزندی به خواب ناز بروند و با یک فریادِ حیاطی-کوچه‌ایِ «بدددددش به ممممممن، میدی یا حسسسابتو برسمممم» بپرند و گریه و بی تابی عجیب غریب راه بیندازند... خانه‌ها عزیزهای سن و سال دار هم داشت اما آرامش و آسایش‌شان با سروصدای گل کوچیک پسرها و گریه و قهر خاله بازی دخترها به هم نمی‌ریخت. خانه‌ها مردها و حتی زن‌های از سر کار برگشته خسته هم داشت اما شان با سروصدای طبیعی و «نشان از سلامتِ» بچه‌ها مخدوش نمیشد! چون بچه، کودک، کودکی، بازی و تحرک، بخشی از آن‌ها بود؛ پس زمینه و قوام‌بخش و تداوم دهنده حیات خانوادگی و اجتماعی آدم‌ها... امروز آنچه که از متراژ خانه‌ها کم‌تر، و از فقدان حیاط محدودکننده تر است، « پذیرفته نبودنِ» موجودی به نام کودک است با همه لوازم و مختصاتش. نهایتاً، کودک باشد اما یکی؛ آن هم ساکت و بی سروصدا و عاقل و یک گوشه بنشین و حرف گوش کن وا! 😤 خب مگر نمیفهمد که باید مراعات اعصابِ کلی آدم بزرگ مشغله دار بی حوصله دارای هزار فکر و اولویت را بکند؟ 😒 مگر تلویزیون و گوشی و تبلت را ازش گرفته‌اند که به فکر بدوبدو و لگد زیر توپ زدن و جست و خیز افتاده؟! 😠 . . القصه آنجا از فشاری ذهنی راحت شدم! هرچند به تلخی... این که چرا ما نمیتوانیم در تهران خانه حیاط دار داشته باشیم؟ بچه‌های من چه گناهی کرده اند که حریمی شخصی برای دویدن و بازی ندارند؟ همان وقتی که فهمیدم حیاط بدون همسایه خوب و درک کننده‌ کودک و کودکی، بدون یک محله پر بچه پذیرا، بدون همسایه‌های دارای کودک که هم‌بازی بچه‌هایم شوند، بدون ، فایده آنچنانی (که در ذهنم متصور بودم، که در ذهنمان متصور هستیم) ندارد... فهمیدم حیاط برای کودکان، بدون پذیرش لوازم حیات کودکان، سودی نبخشد... ✍ هـجرتــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 👨‍👩‍👧 👨‍👩‍👧‍👦 👎 😒 😌 ؟ 😕 ؟ 🥺 🧐 🥲 😓 همچنین: با
اینو نوشتم برا اینکه مامانای تهران نشین (یا کلا شهرهای بزرگ یا هرجا که تهیه خانه حیاط دار مشکله) خیلی حرص نخورن حیاطم بود، به اون روزگار رؤیایی دهه شصت برنمیگشتیم.....
البته به قول معروف: کاچی بِه از هیچی 🙃 (کرمانیش: کاچی بِه اَ هِچّی)