eitaa logo
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
217 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
705 ویدیو
24 فایل
🍃بسم رب شهدا والصدیقین🍃 +إمروز فضاے مجازے میواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•]😊 ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 #علمدار 🌸🍃 #قسمت_دهم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 : جمعی از دوستان شهید در عمليات آزادي مهران "شهادت حمیدرضا مردانشاهی" برای همه بسیار سخت بود. عشق و علاقه "سید مجتبی" به "او" باعث شد که شبانه به میان نیروهای دشمن برود! او با نفوذ به میان نیروهای دشمن پیکر استاد معنوی خود را به عقب منتقل كرد. بعد از اين عمليات و در اواسط سال 1365 سید مجتبی به گردان "مسلم ابن عقیل(علیه السّلام)" پیوست. "لشکر 25 کربلا" حدود ده گردان داشت. در میان این گردانها، برخی بودند که فرماندهان لشکر بیشتر از بقیه روی آنها حساب ميکردند. "گردان یا رسول(ص)" ،به فرماندهی :سردار شهید حاج حسین بصیر" ؛ و گردانهای "امام حسین(علیه السّلام)" و "مسلم ابن عقیل(علیه السّلام)"، به فرماندهي "شهيد صمد اسودي"؛ و "مالک اشتر(علیه السّلام)"، به فرماندهی "سردار شهید نوبخت" ؛ از محوری ترین گردانها بودند. در مراحل حساس عملیاتها و نقاط مهم پدافندی از این گردانها استفاده ميشد. سید بعد از ورود به گردان وارد گروهان سلمان شد. سید مجتبی بعد از"شهادت مردانشاهی" خیلی تنها شده بود. کمتر صحبت ميکرد. در خلوت تنهایی خودش بود تا اینکه "خدا (متعال)" دوست صمیمی دیگری در مسیر زندگی او قرار داد.ِ "حسین طالبی" نتاج یکی از انسانهای وارسته ای بود که با "سید مجتبی" آشنا شد. حسین مسئول دسته بود. یک فرمانده منظم و در عین حال خودساخته؛ شخصی که در پیشرفت معنوی سید بسیار تأثیرگزار بود.برنامه های گروهان سلمان بسیار منظم تر از بقیة گروهان بود. مقررات و نظم در این مجموعه بیشتر رعایت ميشد. جو بسیار صمیمی و خوبی بین نیروها برقرار شده بود. برنامه های معنوی نیز بیشتر از بقیه واحدها بود. "زیارت عاشورا" و رفته رفته "نماز شب" نیروها ترک نميشد. روحیه معنوی و اخلاص بچه ها هر روز بیشتر ميشد. بعد از مدتی حسین طالبی نتاج فرمانده گروهان و سید جانشین گروهان شد. مسابقات فوتبال، برنامه های فرهنگی، آموزش نظامی، رزم شبانه و ... باعث شد که نیروها آماده عملیات در منطقه شلمچه شوند. 👈صلوات 🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃 ✨ @hekayate_deldadegi
🌷﷽🌷 روز وشب فکر وخیالم شده آن یارکجاست آن ذخیره،گوهرعالم اسرار کجاست آن سفرکرده چرا از سفرش باز نگشت و آن که ما را به غمش کرده گرفتار کجاست "السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)" @hekayate_deldadegi
🍃🌸🍃 اگر مشتی پلاک و استخوان‌اند رموز هستی و جانِ جهان‌اند چو خونی در رگ هستی، روان‌اند چو جان، درجسم این امت نهان‌اند نشان دولت "صاحب زمان‌اند(عج)" #صبحتون_شهدایی @hekayate_deldadegi
💢امام صادق (عليه السلام) : مسافرت خود را با صدقه دادن آغاز كن و هرگاه خواستى بيرون برو؛ زيرا [با صدقه دادن ]سلامت سفرت را مى خرى 📚ميزان الحكمه ج5 ص 309 @hekayate_deldadegi
در سال حمایت از کالای ، افشانی از امضای قرارداد ساخت ٦٣٠ واگن با خبر داد. شرکت واگن سازی شرکت واگن پارس شرکت واگن سازی کوثر و... تنها بخشی از شرکت های فعال در حوزه واگن سازی هستند. پ‌ن: بزرگوار میذاشتی دو روز از سخنرانی رئیس جمهور بگذره بعد زحمت قرارداد رو بکشی قرار شد به تولید کننده داخلی اعتماد کرد 🔹دم خروس رو باور کنیم یا قسم "حضرت عباس(علیه السّلام)" رو ،حالا هی میگن نقد نکن. کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
در سال حمایت از کالای #ایرانی، افشانی #شهردارتهران از امضای قرارداد ساخت ٦٣٠ واگن #مترو با #چین خبر
و فوری 🔴قرارداد شهرداری تهران با شرکت چینی جهت ساخت ۶۳۰واگن مورد نیاز شهر تهران باید هرچه سریعتر شده و به شرکت های پرتوان داخلی واگزار شود. اما چرا؟! ۱- طبق فرموده رهبر انقلاب و سخنان رئیس جمهور باید از تولید کننده داخلی حمایت کرد. ۲- تمام اعتراضات ۵سال اخیر کارگران به خاطر عدم پیشرفت تولید داخلی بود. چرا که دولت به جای حمایت از تولید داخلی، با اجازه واردات اقلام مشابه تولید داخل عملا کارگر ایرانی را بیکار و باعث افزایش نارضایتی عمومی شد. لذا ما مردم ایران که خود را صاحبان حقیقی این کشور میدانیم، از قوه قضائیه، دیوان عالی کشور، مجلس شورای اسلامی و ... درخواست میکنیم که به موضوع این قرارداد ورود کرده و اجازه ندهند که بار دیگر با خیانت به تولید داخلی علاوه بر اینکه ارز بسیار زیادی به واسطه این قرارداد از کشور خارج میشود، موجبات ایجاد شکاف کاری و دلسردی کارگر ایرانی شود. لازم به یادآوری است که تنها راه حل نجات کشور از زیر فشار اقتصادی فعلی، اهمیت و ارج نهادن به کار و کارگر ایرانی است چرا که نمونه مشابه و باکیفیت همین واگن ها در شرکت های واگن سازی ، ، و ... تولید می شود. اگر امروز به کار و کارگر ایرانی اهمیت داده شود، در آینده دیگر شاهد ۵سال اعتراض و نارضایتی کارگری(همچون ، و ) نخواهیم بود انقلابی و مردمی http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
💌 نشاط آورترین غم #پیام_معنوی @hekayate_deldadegi
🍃🕊🍃 📖 دمی با "آقا ابراهیم" از کتاب " سلام بر ابراهیم ۱ " کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🕊🍃 📖 دمی با "آقا ابراهیم" از کتاب " سلام بر ابراهیم ۱ " کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadeg
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🌷 نفس 🌷حسين الله كرم،اكبر نوجوان 🌷ابراهیم کارهای عجیبی را انجام مي‌داد که هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصاً زمانی که خیلی بین بچه‌ها مطرح بود. یکبار در تهران باران شدیدی باریده بود و خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند نفر از پیرمردهائی که می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند که چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید، پاچه شلوار را بالا زد و با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد. * زمانی که ابراهیم در یکی از مغازه‌های بازار مشغول کار بود.يك روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم . دو تا کارتن بزرگ روی دوشش بود و جلوی یک مغازه،کارتن‌ها را روی زمین گذاشت. وقتی کار تحویل اجناس تمام شد. من که اون رو از دور نگاه می‌کردم جلو رفتم. سلام کردم و گفتم: "آقا ابرام برای شما زشته، این کار باربرهاست نه کار شما!" نگاهی به من کرد و گفت: "کار که عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام می‌دم برای خودم خوبه ، مطمئن می‌شم که هيچي نیستم وجلوي غرورم رو ميگيره". گفتم: "ولی اگه کسی تو رو اینطوری ببینه خوب نیست، تو رو خيلي‌ها مي‌شناسند." ابراهیم هم خنديد وگفت: "ای بابا، هميشه كاري كن كه اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد ، نه مردم. " * عصر یک روز تابستان ، همراه ابراهیم راه می‌رفتیم و صحبت می‌کردیم، جلوی یک کوچه رسیدیم که بچه‌های کم سن و سال مشغول بازی بودن. به محض عبور ما یک پسر بچه محکم توپ را شوت کرد و توپ مستقیم به صورت ابراهیم خورد. به طوری که ابراهیم یک لحظه روی زمین نشست و صورتش سرخ سرخ شده بود. من که خیلی عصبانی شده بودم یه نگاه به سمت بچه‌ها انداختم و دیدم همه اونها در حال فرار هستن، تا یه وقت از ما کتک نخورن. اما ابراهیم همینطور که نشسته بود دست کرد توی ساك دستي خودش و یک پلاستیک گردو رو برداشت و گفت :"بچه‌ها کجا رفتین! بیاین گردوها رو بردارین". بعد هم پلاستیک رو گذاشت کنار دروازه فوتبال اونها و به حرکت خودمون ادامه دادیم. توی راه با تعجب گفتم: "داش ابرام این چه کاری بود!؟" گفت: "بنده‌های خدا ترسیده بودن،از قصد هم که نزدن" و بعد به بحث قبلی برگشت و موضوع رو عوض کرد. اما من می‌دونستم انسانهای بزرگ در زندگيشان اینگونه عمل می‌کنند. *** سال پنجاه و دو در سالن ورزش ، مشغول فوتبال بودم ، یکدفعه دیدم ابراهیم دم در ایستاده. سریع رفتم به سراغش و سلام کردم و گفتم: "چه عجب؟ اینطرفا اومدی" یک مجله دستش بود. آورد بالا و گفت:"اکبر عکست رو چاپ کردن!" از خوشحالی داشتم بال در می‌آوردم، سریع اومدم جلو و خواستم مجله رو از دستش بگیرم که گفت: "یه شرط داره!" گفتم: "هر چی باشه قبول" گفت: "هر چی بگم قبول می‌کنی ؟" گفتم: "آره بابا قبول". مجله رو به من داد. داخل یک صفحه عکس قدی بزرگي از من چاپ شده بود و در كنارش نوشته بود ((پدیده جدید فوتبال جوانان ))و کلی از من تعریف کرده بود. آمدم کنار سكو نشستم .دوباره متن آن صفحه رو خوندم. حسابی مجله رو ورق زدم. بعد سرم رو بلند کردم و گفتم: "دمت گرم ابرام جون، خیلی خوشحالم کردی، راستی شرطت چی بود؟" آروم گفت: "هر چی باشه قبول دیگه ؟" گفتم: "آره بابا بگو"، کمی مکث کرد و گفت: "دیگه دنبال فوتبال نرو!" خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: "دیگه فوتبال بازی نکنم؟! یعنی چی، من تازه دارم مطرح می‌شم ؟" گفت: "نه اینکه بازی نکنی، اما اینطوری دنبال فوتبال حرفه‌ای نرو".گفتم: چرا جلو آمد و مجله را از دستم گرفت . عکسم را به خودم نشان داد و گفت: " این عکس رنگی رو ببین، اينجا عکس تو رو با لباس و شورت ورزشی انداخته‌اند. اين مجله فقط دست من و تو نیست، دست همه مردم هست خیلی از دخترها هم ممکنه این رو دیده باشن یا ببینن." بعد ادامه داد:"چون بچه مسجدی هستی دارم این حرفها رو می‌زنم. وگرنه کاری باهات نداشتم، تو برو اعتقادات رو قوی بکن ، بعد دنبال ورزش حرفه‌ای برو تا برات مشکلی پیش نیاد. " بعد هم گفت کار دارم و خداحافظی کرد و رفت. من هم که خیلی جا خورده بودم نشستم و کلی به حرفهای ابراهیم فکر کردم . از آدمی که همیشه شوخی می‌کرد و حرفهای عوامانه می‌زد این حرفها بعید بود. هر چند بعدها به سخن او رسيدم، زمانی که می‌دیدم بعضی از بچه‌های مسجدی و نمازخوان که اعتقادات محکمی نداشتند به دنبال ورزش حرفه‌ای رفتند و به مرور به خاطر جو زدگی و... حتي نمازشان را هم ترک کردند.🌷 📚منبع: @Ebrahimhadibot 👈نشرباذکرصلوات برای "امام زمان(عج)" کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
💢 درس "شهید مقدم" برای ما به ژنرال های روسی کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
💢چه کسی به تلفن جواب بدهد؟ کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
🍃🌸 #علمدار 🌸🍃 #قسمت_یازدهم