eitaa logo
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
209 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
705 ویدیو
24 فایل
🍃بسم رب شهدا والصدیقین🍃 +إمروز فضاے مجازے میواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•]😊 ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
و در این زمان از ظهر چه دعایی زیباتر از صلوات.... به رسم یک قرار روزانه ۵صلوات ... به نیت شهید #محسن حججی و شهید #ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃 شهید بزرگوار محسن حججی 🍃 #قسمت_اول #تولد_و_کودکی @hekayate_deldadegi
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃. شهید محسن حججی .🍃 ✅تولد و كودكى 🔸 حججی فرزند محمدرضا فرزند مرتضی فرزند شیخ ابوالقاسم حججی نجف آبادی ۱۳۷۰/۴/۲۱ در خانواده ای متدیّن در نجف آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت. جدش عالم فاضل شیخ ابوالقاسم حججی از علمای بنام نجف آباد و پدرش راننده تاکسی است که در تمام عمر جز به تلاش برای کسب روزی حلال نیاندیشید، پدر در سالهای دفاع مقدس از رزمندگان بود. 🔸مادرش زهرا مختارپور از خانواده ای مذهبی و خانه دار است. حججی فرزند سوم خانواده و دارای سه خواهر و یک برادر است. 🔸مادرش بیاد فرزند "شهید حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)" او را محسن نام نهاد. او از کودکی به اهتمام والدینش در مجالس بیت (علیهم السّلام) شرکت می کرد و حضور در هیئت ها برای او از هیئت خانوادگی که پدرش در منزل برپا می کرد شروع شد. علاقه زیادی به داشت و در نوجوانی در مراسم ویژه نوجوانان و قرآن قرائت می کرد. @modafe_haram_shahid_hojaji @hekayate_deldadegi 🍃 کانال شهید ابراهیم هادی 🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃. شهید محسن حججی .🍃 ✅تولد و كودكى 🔸 حججی فرزند محمدرضا فرزند مرتضی فرزند شیخ ابوالقاسم حججی نجف آبادی ۱۳۷۰/۴/۲۱ در خانواده ای متدیّن در نجف آباد اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت. جدش عالم فاضل شیخ ابوالقاسم حججی از علمای بنام نجف آباد و پدرش راننده تاکسی است که در تمام عمر جز به تلاش برای کسب روزی حلال نیاندیشید، پدر در سالهای دفاع مقدس از رزمندگان بود. 🔸مادرش زهرا مختارپور از خانواده ای مذهبی و خانه دار است. حججی فرزند سوم خانواده و دارای سه خواهر و یک برادر است. 🔸مادرش بیاد فرزند "شهید حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)" او را محسن نام نهاد. او از کودکی به اهتمام والدینش در مجالس بیت (علیهم السّلام) شرکت می کرد و حضور در هیئت ها برای او از هیئت خانوادگی که پدرش در منزل برپا می کرد شروع شد. علاقه زیادی به داشت و در نوجوانی در مراسم ویژه نوجوانان و قرآن قرائت می کرد. @modafe_haram_shahid_hojaji @hekayate_deldadegi 🍃 کانال شهید ابراهیم هادی 🍃
🔸 من همیشه از "خدا"می خواستم که کسی رو در مسیر زندگیم قرار بده که "حضرت زهرا(سلام الله علیها)" تاییدش کرده باشه ... این آرزوی قـلـبـیم بود ... وقتی رو دیدم با تموم وجودم حس کردم که دلش یه جور خاصی با "اهل بیت(علیهم السّلام)" گره خورده.🌿 ✅به روایتی از "همسر شهید " @Ebrahimhadi @hekayate_deldadegi
☕️ یک فنجان کتاب ... گوقتی آمد داخل خانه، شک برم داشت که گوش هایش نمیشنود. کج وکوله جواب میدا. می گفتم: " خوبی مامان؟" همین طور الکی می پراند:" منم دلم براتون تنگ شده بود!" باید چند دفعه داد میزدی تا بفهمد. وقتی به "زهرا" گفتم شوهرت "یه چیزیش شده" حاشا کرد که نه خسته است و وی اتوبوس گوشش سنگین شده. تا اینکه یک شب فرماندهش را دعوت کرد خانه اش. آن "بنده خدا" خبر نداشت جریان مجروحیتش را مخفی کرده. تا گفت:" یادته اون وقت که تانکت موشک خورد!" همه جا خوردیم. تازه فهمیدیم چرا توی این مدتجلوی ما وضو نمیگیرد و دکمه ی آستینش را باز نمیکند. آن شب دیدیم دستش سوخته. ولی باز حرفی از سنگینی گوشش به میان نیاورد. 🍃به نقل از مادر خانمِ آقا محسن🍃 🌸 @hekayate_deldadegi 🌸
☕️ یک فنجان کتاب افتادیم دنبال سرنخ. سرنخی که ما را به "حاج احمد" وصل کند. سرنخی که "حاج احمد" را به "خدا" وصل کرد. اولین سرنخ افتاد دستمان، عشق و ارادت به "حضرت زهرا(سلام الله علیها)". همین شد یکی از پل های ارتباطی ما و بعد از مدتی یکی از آرزوهایش را برملا کرد: "دوست‌دارم قیافه ام شبیه بشه!" نذر کردیم. این را ببین، آن کتاب را بخوان که چه تیپی میگشته. در قدم اول به هم قول دادیم از این به بعد ریش و سبیل مان را نزنیم، مثل حاج احمد شلوار پارچه‌ای بپوشیم، پیراهن را هم بیاندازیم روی‌شلوار. اولش هم سخت بود هم کمی تابلو، به کلی عوض شده بود. گوشزد کرد که در معنویت هم باید پا پیش بگذاریم. در کتاب ها خواندیم زیاد می‌رفته زیارت "حضرت معصومه(سلام الله علیها)" و بر خواندن زیارت "حضرت فاطمه(سلام الله علیها)" و "حدیث کساء" مداومت داشته. می رفتیم سر خاک و برنامه می ریخت که امروز چه دعایی بخوانیم. حتی یک سال را کنار حاجی سر کردیم. 🍃به نقل از دوست آقا محسن🍃 🌸 @hekayate_deldadegi 🌸
☕️ یک فنجان کتاب از آنجایی که آقای خلیلی ، مسئول موسسه اصرار داشت از میان بچه ها ، کادر تربیت کنیم ، چسبیدم به . کشیدمش در دل کار . اولین جا در سیر مطالعاتی ، سری توی سر ها درآورد و خودی نشان داد . رکورد کتاب خوانی را زد . آقای خلیلی برای یک فصل سال ، سیر مطالعاتی تعریف کرد . دفترچه ای هم داد که در آن باید شناسنامه کتاب ها و برداشتمان از محتوای آن را می نوشتیم . از بین کتاب هایی که معرفی شد ، محسن تعداد زیادی را خواند برای همین او را انتخاب کردند برای مسئولیت گروه مطالعاتی . همین مسئولیت ها باعث شد موسسه بشود جزئی از زندگی . 🍃به نقل از دوست آقا محسن🍃 🌸 @hekayate_deldadegi 🌸
🍃 شهیدانه ای از جنس مادرانه 🍃 بیست‌ویک تیر ۱۳۷۰ به دنیا آمد، آن زمان من ۲۵ سال داشتم. من پنج فرزند دارم و فرزند سوم من است. ۱۶ سالم بود که ازدواج کردم و زود هم بچه‌دار شدم. دو پسر و سه دختر دارم. پسر دوم من است. 🍃به نقل از مادربزرگوار آقامحسن حججی🍃 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @hekayate_deldadegi ┄┅─✵🕊✵─┅┄
☕️یک فنجان کتاب 🍃به نقل از🍃 🌹مادر شهید بزرگوار🌹 📚 🕊 🌸 سومین بچه ام بود. بیست و یکم سال۷۰اذان را می گفتند که به دنیا آمد. اذیتی برایم نداشت؛بچه آرامی بود. سر. دوسه بار قرآن راختم کردم.حواسم بود که هرجایی چیزی نخورم.اسمش راهم خودم انتخاب کردم؛به یاد "محسن(علیه السّلام)" سقط شده "حضرت زهرا (سلام الله علیها)" . تازه خواندن و نوشتن یاد گرفته بود.وقتی "قرآن" یادعا میخواندم می آمد می نشست کنارم. "حدیث کساء" و "زیارت عاشورا" را خودم یادش دادم،ولی "قرآن" را نه. توی مدرسه از همان بچگی سر صف "قرآن" میخواند. شب های جمعه خانه پدربزرگش هیئت بود،می گفت:«من بخونم؟»پدر بزرگش تشویقش میکرد و می گفت:«بخون». سالروز ولادت مبارک. 🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @hekayate_deldadegi