فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 رفتار عجیب خواجه نصیرالدین طوسی!!!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
استاد مسعود عالی
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌺#داستان_قرآنی
امام باقر(ع ) فرمود : مردی از پیروان حضرت رسول - ص - به نام سعد بسیار فقیر و بیچاره بود و جزء اصحاب صفه محسوب می شد . تمام نمازهای شبانه روزی را پشت سر پیامبر می خواند . رسول خدا از تنگدستی سعد متاءثر بود ، روزی به او وعده داد که اگر مالی به دستم بیاید تو را بی نیاز می کنم .
مدتی گذشت ، اتفاقا چیزی به دست ایشان نیامد . افسردگی پیامبر بر وضع سعد و نداشتن وجهی که او را تاءمین کند بیشتر شد . در این هنگام جبرئیل نازل گردید و دو درهم با خود آورد و عرض کرد : خداوند می فرماید : ما از اندوه تو برای تنگدستی سعد آگاهیم ، اگر می خواهی از این حال خارج شود این دو درهم را به او بده و بگو خرید و فروش کند .
حضرت رسول دو درهم را گرفت . وقتی برای نماز ظهر از منزل خارج شد ، سعد را مشاهده کرد به انتظار ایشان جلو یکی از حجرات مقدسه ایستاد و تا نزدیک آمد به او فرمود : می توانی تجارت کنی ؟ عرض کرد : سوگند به خدا که سرمایه ندارم ، دو درهم را به او داده و فرمود : با همین سرمایه خرید و فروش کن .
سعد پول را گرفت و برای انجام فریضه در خدمت حضرت به مسجد رفت . نماز عصر و ظهر را بجا آورد . پس از پایان نماز عصر رسول اکرم فرمود : حرکت کن در طلب روزی جستجو نما . سعد بیرون شد و شروع به معامله کرد ، خداوند برکتی به او داد که هر چه را به یک درهم می خرید به دو درهم می فروخت . معاملات او همیشه سودش برابری با اصل سرمایه داشت . کم کم کم وضع مالی او رو به افزایش گذاشت ، به طوری که بر در مسجد دکانی گرفت و اموال و کالای خود را در آنجا جمع کرده و می فروخت . رفته رفته اشتغالات تجارتی اش زیاد گردید تا به جایی رسید که وقتی بلال اذان می گفت و حضرت برای نماز بیرون می آمد سعد را مشاهده می کرد که هنوز خود را برای نماز آماده نکرده و وضو نگرفته با این که قبل از این جریان پیش از اذان مهیای نماز بود .
پیامبر - ص - فرمودند : سعد دنیا تو را مشغول کرده و از نماز باز داشته است . عرض می کرد : چه کنم یا رسول الله ؟ اموال خود را بگذارم تا ضایع شود ؟ به این شخص جنسی فروخته ام می خواهم قیمتش را دریافت کنم . از آن دیگری کالایی خریده ام بایستی تحویل بگیرم و پولش را بپردازم .
پیامبر از مشاهده اشتغال سعد به ازدیاد ثروت و بازماندنش از عبادت و بندگی افسرده گشت . بیشتر از مقداری که در زمان تنگدستی اش متاءثر بود . روزی جبرئیل نازل شد ، عرض کرد : خداوند می فرماید : از افسردگی تو اطلاع یافتیم ، اینک کدام حال را برای سعد می پسندی ، وضع پیشین را یا گرفتاری و اشتغال کنونی او را به دنیا و افزایش ثروت ؟ پیامبر - ص - فرمودند : همان تنگدستی سابقش را بهتر می خواهم ؛ زیرا دنیای فعلی او آخرتش را بر باد داد . جبرئیل گفت : آری علاقه به دنیا و ثروت ، انسان را از یاد آخرت غافل می کند . اگر می خواهی که به حال گذشته برگردد ، دو درهمی را که به او داده ای از او بگیر .
رسول خدا - ص - از منزل خارج گشت و پیش سعد آمد و فرمود : دو درهمی که به تو دادم بر نمی گردانی ؟ عرض کرد : چنان که دویست درهم ، هم خواسته باشید می دهم . پیامبر فرمود : نه ، همان دو درهم را بده . سعد دو درهم را داد . چیزی نگذشت که دنیا بر او مخالف و به حال اولیه خود برگشت .
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لاحول_ولاقوة_إلا_بالله
😢کلیپی که اشک هر کسی رو در میاره
🏵خدایا از کفر و فقر به تو پناه می گیرم
🎗پیامبر اکرمﷺ
🕋 🕋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍#کوشش_سمعان
ابراهیم ادهم گفت: من معرفت را از یک راهب به نام «سمعان» فرا گرفتم. روزی وارد صومعه ی او شدم و گفتم: ای سمعان! چند وقت است که در این صومعه هستی؟ گفت: هفتاد سال. گفتم: در این مدت غذای تو چه بود؟ گفت: چرا چنین سؤالی میکنی؟ گفتم: دوست دارم بدانم. راهب گفت: شبی یک دانه ی فندق میخورم! گفتم: چه چیزی قلب تو را مشغول کرده بود که این یک دانه ی فندق تو را کافی بود؟ گفت: عده ای از پیروانم هر سال در روز معینی به این جا میآیند و صومعهام را تزئین میکنند و مرا گرامی میدارند و در صومعهام طواف میکنند و میروند. هر زمان که نفسم از عبادت و تنهایی و گرسنگی خسته و سنگین میشود، به یاد آن روز میافتم که چه عزتی مییابم! پس کوشش یک ساله ی من برای عزت آن روز است.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 288/1 ؛ به نقل از: المحجة البیضاء 207/6.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای جالب لات تهران...!
🎤#آیت_الله_مجتهدی_تهران
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍#دو_لباس
سفیان ثوری در مسجد الحرام میگذشت، امام صادق را دید که لباس خوبی بر تن داشت، گفت: به خدا سوگند نزد او میروم و توبیخش میکنم! آن گاه نزدیک رفت و گفت: یابن رسول الله! به خدا قسم لباسی را که پوشیده ای نه رسول خدا همانندش را پوشید، نه علی (ع) و نه هیچ یک از پدرانت. امام فرمود: مردم در عصر پیامبر دست به گریبان فقر و تنگدستی بودند، اما بعد دنیا رو به گشایش نهاد و شایسته ترین اهل دنیا در استفاده از فراخی، نیکان هستند. آن گاه این آیه را خواند: «ای پیامبر! بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود به وجود آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است. » [4] سپس فرمود: پس ما شایسته ترین کسانی هستیم که آنچه خدا عطا فرموده مورد استفاده قرار دهیم. ای سفیان؛ آنچه میبینی به خاطر مردم و حفظ آبرو است، آن گاه دست او را گرفت و لباس خود را عقب زد و لباس زیرینش را که زبر و خشن بود به او نشان داد و فرمود: این را برای خودم و آن را برای مردم پوشیده ام. آن گاه با گرفتن و بالا زدن لباس سفیان، لباس زیرینش نمایان شد و فرمود: تو این لباس رو را برای مردم پوشیده ای و لباس زیرین را که مخفی است برای راحتی و تن پروری پوشیده ای.
[4]: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ »؛ أعراف / 32
📙یکصد موضوع، پانصد داستان
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
26.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍✨داستان شگفت انگیز و پرعبرت عنایت امیرالمومنین (ع) به راهزن جنایت پیشه ...
از عنایات ویژهٔ امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسّلام برگرفته از مستند تلویزیونی حدیث سرو پیرامون زندگینامه عارف بزرگ شیعه "آیت الله انصاری همدانی"
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#دستورالعمل_حضرت_ولیعصر(عج)
#براےمشڪلات
✨✍🏻در کتاب «الکلم الطیب» سید علی خان نقل شده است که مردی طلبکاران زیادی داشت و از نظر مالی در مضیقه بود. از این وضع به شدت غمگین بود، ناگاه در جیب خود این دعا را یافت و در خواب حضرت صاحب الزمان (عج ) را زیارت کرد و حضرت به او دستور داد تا آن دعا را بخواند. او دعا را خواند و مشکلش حل شد و به هر کسی سفارش کرد، مشکل او نیز بر طرف گردید. دعا این است :
سه مرتبه در سحرگاه و سه مرتبه در صبحگاه و سه مرتبه در اول شب بخوان :
🍃🍂بسم الله الرحمن الرحیم؛
رَبِّ أَساَلُکَ مَدَداً رُوحَانِیّاً تُقَوِّی بِهِ قُوَی الکَـلِّیَّةِ وَ الـجُزئِیَّةِ حَتَّی أَقهِرَ عبادی نَفسِی کُلُّ نفس قاهـرةٍ فَتَنقَبِضَ لِی اِشـارَةُ رَقَائِقِهَا انقِبَاضاً تَسقُطُ بِهِ قُوَاهَا حَتَّی لَا یَبقَی فِی الکَونِ ذُو رُوحٍ اِلِّا وَ نَارُ قَهرِی قَد أَحرَقَت ظُهُورَهُ یَا شَدِیدُ یَا شَدِیدُ یَا ذَا البَطشِ الشَّدِیدِ یَا قَهَّارُ أَساَلُکَ بَما أَودَعتَهُ عِزرائِیلَ مِن أَسمَائِکَ القَهرِیَّـةِ فَانفَعَلَت لَهُ النُفُّوسُ بِالقَهرِ أَن تُودِعَنِی هَذَا السِّرَّ فِی هَذِهِ السَّاعَـةِ حَتَّی أُلَیِّنَ بِهِ کُلَّ صَعبٍ وَ اُذَلِّلَ بِهِ کُلَّ مَنِیعٍ بِقُوَّتِکَ یَا ذَا القُـوَّةِ المَتِینَ🍂🍃
✨✍🏻هروقت مشکل شدید تر شد، بعد از دعای مذکور این عبارت را 30 مرتبه بخوان :
🍂🍃یَا رَحمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرحَمَ الرَّاحِمِینَ
أَسأَلُکَ اللُّطفَ بِمَا جَرَت بِهِ المَقَادِیر🍂🍃
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
پیامبـر اکرم(ص) فرمودند یا علی ❣
"سوره یـٰس" رابخوان 💫
زیراهرڪس 🔮
ڪہ آن رابخواند 💫
اگر گرسنہ باشد، سیرگردد 🔮
اگر تشنہ باشد سیراب گردد 💫
و اگر عریان باشد پوشانیده گردد 🔮
🕋 🕋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙امشب
✨برایتان دعا میکنم
🌸خدای بزرگ نصیبتان کند
✨هر آنچه ازخوبی ها
🌙آرزو دارید🙏🏻
🌙لحظه هاتون آروم
✨خونه هاتون گرم از محبت
💗آسمون دلتون ستاره بارون
✨خواب تون شیرین
🌙شبتون بخیر
═══♥️ ♥️═══
#حکایت👌
آورده اند که بهلول بیشتر وقت ها در قبرستان می نشست و روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود وهارون به قصد شکار از آن محل عبور می نمود چون به بهلول رسید گفت : بهلول چه می کنی ؟
بهلول جواب داد : به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه من را اذیت و آزار می دهند .
هارون گفت: آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی ؟
بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب داغ شود هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد .
آنگاه بهلول گفت:
ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خو د را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی . هارون قبول نمود.
آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت : بهلول و خرقه و نان جو و سرکه و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و پایش بسوخت و به پایین افتاد .
سپس بهلول گفت:
ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است .
آنها که درویش بوده ند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند.
👌با لایک و اشتراک گذاری از ما حمایت کنید
═══♥️ ♥️═══
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi