eitaa logo
شربت قند و گلاب
127 دنبال‌کننده
123 عکس
76 ویدیو
0 فایل
حکایت‌ها و اشعار شنیدنی گاهی یک حرف انسان را از خواب ۴۰ ساله بیدار می‌کند. اینجا میبرمت به عالم شعر و ادبیات تا ببینی شعرا در دنیای خودشون چه داستانهایی دارند . اینجا تک بیت هایی میبینی که یک دنیا حرف دارند ارتباط با ما: @yourteacher
مشاهده در ایتا
دانلود
یک شعر جااب دیدم از ارس آرامی ۲۴ بار کلمه چشم در ۴ بیت تکرار شده برای اینکه اشتباه نکنم اسکرین شات گرفتم بخوانید و لذت ببرید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح شما بخیر و شادی ان شاالله از امروز مجددامطلب ارسال میکنم در کانال سپاس از صبر و تامل شما
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 مثل مثل ، قند و عسل🍯 قرض کمر مرد رو میشکنه 📌مشابه : عیالوار و قرض بد تر از نفس تنگی و تب و لرز مرد آزاده به عالم نکند میل دو کار گر که می خواهد از آفت به سلامت باشد زن نگیرد اگرش دختر قیصر بدهند وام نستاند وگر وعده قیامت باشد 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
البته یک نفر هم جواب این شعر را اینطوری گفته : زن بگیرم اگرم دختر تونتاب دهند وام بستانم اکر وعده دو ساعت باشد 👉 https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 می‌گویند در مجلسی از ژولیده نیشابوری پرسیدند: می‌توانی فی‌البداهه شعری بگویی که ده تا کلمه "دل" در آن باشد و هر کدام معنای مختلفی داشته باشد. و او شعر زیر را در همان مجلس سرود: دلبری با دلبری، دل از کفم دزدید و رفت هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت گفتمش ای دلربا دلبر ز دل بردن چه سود؟! از ته دل بر منِ دیوانه‌دل خندید و رفت 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
گذشت اما چطوری ؟ 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 ۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسین منزوی است ، در زیر چند رباعی بهم پیوسته از او میخوانیم. - یک بشناس مرا حکایتی غمگینم افسانه ی تیرۀ شبی سنگینم تلخم، کدرم، شکسته‌ام، بیمارم ای دوست! شناختی مرا؟ من اینم - دو من اینم و غرق خستگی آمده‌ام ویرانم و از شکستگی آمده‌ام از شهر یگانگی؟ فراموشش کن! از شهر هزار دستگی آمده‌ام - سه آنجا با هر که زیستم کشت مرا هر هم‌خونی به خون آغشت مرا صدها دستی که دوست می‌خواندمشان صدها خنجر شکست در پشت مرا _چهار حُسنی داری به قدر شیدایی من لطفی داری به قدر گُنجایی من بازو بگشا و سینه را عریان کن آغوشی شو به قدر تنهایی من 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
در مورد حسین منزوی بیشتر بدانید 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷__🍀__🌷__🍀__🌷 میرزا علی خان حکیم الممالک طبیب ناصرالدین شاه مردی شوخ طبع بود . یکی از درباریان بیت زیر را سروده و برای او می‌فرستد: مرا درد اسهال گردیده هالک علاجی بکن ای حکیم الممالک طبیب پاسخ می‌دهد: چنین اقتضا می کند حکمت من که باید بمیری حکمت بذلک 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷__🍀__🌷__🍀__🌷 امیر نورالدین نعمت الله ابن میرعبدالله معروف به شاه نعمت الله ولیاز مشایخ صوفیه متولد سال ۷۳۰ هجری قمری است و دیوانی مشتمل بر ۱۴۰۰۰ بیت دارد . وی قصیده ای دارد که معروف است در آن پیشگویی هایی راجع به حکومت ها و دولت ها داشته که بخشی از ابیات آن در زیر ذکر شده است: نادری در جهان شود پیدا قامتش استوار می بینم بیست و شش سال پادشاهی او تا به گردون غبار می بینم آخر عهد نوجوانی او قتل او آشکار می بینم بعد از آن دیگری فنا گردد شاه دیگر به کار می بینم در سال ۱۳۰۹ و پس از انتخابات فرمایشی مجلس هفتم که با فرمان رضا شاه برگزار گردید ، محمد تقی بهار اشعار زیر را به سبک شاه نعمت الله ولی در نکوهش انتخابات قلابی سرود : ✅فتنه‌ها آشکار می‌بینم دست‌ها توی کار می‌بینم حقه‌بازان و ماجراجویان بر خر خود سوار می‌بینم بهر تسخیر خشک مغزی چند نطق‌ها آبدار می‌بینم جای احرار در تک زندان یا به بالای دار می‌بینم ز انتخابات سوء‌، مجلس را پر ز عیب و عوار می‌بینم وکلا را به مثل دور ششم گیج و بی‌اختیار می‌بینم آلت دست ارتجاع و فاشیست جملگی را قطار می‌بینم بعد تصویب اعتبار رنود کار بی‌اعتبار می‌بینم چند لوطی زکهنه جاسوسان روز و شب گرم کار می‌بینم پیش‌بینی که عاقلان کردند بعد ازین آشکار می‌بینم سفها را به کارهای بزرگ داخل و برقرار می‌بینم در گلستان به جای کبک و تذور قنفذ و سوسمار می‌بینم آن که را داده جان به راه وطن بی‌سرانجام و خوار می‌بینم وانکه را برد و خورد و خوش خوابید شاد و ایران مدار می‌بینم ملتی را که شد فرامشکار عاقبت اشکبار می‌بینم ز انتخاباتشان مسلم گشت آنچه این جان نثار می‌بینم چاپلوسان و چاکران قدیم روی مجلس هوار می‌بینم خیل بی‌عرضگان جاهل را داخل کار و بار می‌بینم ظاهرا شه‌پرست و در باطن با عدو دستیار می‌بینم لیک روز بلیه و سختی همه را در فرار می‌بینم امتحان را دوبار خوردن زهر جرم بی‌اغتفار می‌بینم و آدمی را که ترک تجربه کرد بی‌تعارف حمار می‌بینم وانکه ننهاد فرق دشمن و دوست چاره‌اش انتحار می‌بینم 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 اگـر چه نـزد شمـا تشنه‌ی سخن بودم كسی که حرف دلش را نگفت من بودم دلــم بـرای خــودم تنــگ می شـود آری هميشه بی خبر از حال خويشتن بودم چگونه شرح دهم عمق خستگی‌ها را؟! اشاره‌ای كنـــم ، انگار كــــوه كن بودم غريــــب بودم و گشتـــــم غريــب‌تر امّا دلم خوش است كه در غربت وطن بودم 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷__🍀__🌷__🍀__🌷 شوخی با اطبا حکیم لعلی تبریزی گفته است : ملک الموت رفت پیش خدا گفت : سبحان ربی الاعلی یک طبیبی است در فلان کوچه من یکی قبض و او کند صد تا یا بفرما که جان او گیرم یا مرا خدمتی دگر فرما 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷__🍀__🌷__🍀__🌷 ادهم یکی از شعرای معروف بوده که مدتی در هندوستان می زیسته است . هم عصر او شاعری بوده که متخلص به لطیف بوده اما بر عکس نامش ظاهری زمخت و نخراشیده داشته و رفقایش او را قلندر می خواندند . قلندر هنگام خواندن شعر با صدایی بلند شعر مس خوانده و فریاد می زده که همین امر باعث ناراحتی ادهم می شود و فی البداهه می سراید : میان خرس و لطیف قلندر این فرق است که این قلندر شهر است و آن قلندر کوه 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹__€☘___🌹___☘___🌹 بی عشق هیچ فلسفه ای در جهان نبود احساس در الـــهه ی نـــاز ِ بنان نبـود بی شک اگر که خلق نمی شد گناهِ عشق دیگر خدا بــــــه فکـــــــر ِ شبِ امتحان نبود بنشین رفیق! تا که کمی درد دل کنیم اندازه ی تو هیــــچ کسی مهربان نبود اینجا تمــــام ِ حنـــجره هــــــا لاف می زنند هرگز کسی هر آنچه که می گفت،آن نبود! لیلا فقط به خاطر ِ مجنون ستاره شد زیرا شنیده ایـــــــم چنین و چنان نبود حتی پرنده از بغل ِ ما نمی گذشت اغراق ِ شاعرانه اگــــــر بارِمان نبود گشتم، نبود، نیست… تو هم بیشتر نگرد! غیر از خودت که با غزلـــــم همزبان نبود دیشب دوباره -از تو چه پنهان- دلم گرفت با اینکه پای هیـــــچ زنـــــی در میان نبود! 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹__€☘___🌹___☘___🌹 «غم! رفیقِ دلِ تنهایِ شکستهِ من» عقل من، دلبر من، هر دو خیانـــت کردنـــــد چون که رفتند و به من هر دو اهانت کردند «سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوخت» غم جانان شعرا خـــوب بیانـــت کردنــــــــد ای رفیق دل تنهای شکستــه تـــو بمـــــــــان اشک ها مرگ مرا بی تو ضمانـت کردنـــــــد غمِ دل های شکسته چه گناهــــی کـــــــردی خوب و بدها همه بدجور نشانـت کردنـــــــد غم! رفیق دل تنها و ستم دیـــده ی مــــــــن دست بردار که رسوای جهانــــت کردنــــــــد 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷__🍀__🌷__🍀__🌷 توبه در خواب نام قطعه ای از اخوان ثالث است که برمبنای شعری از آب الوردی شاعر عرب است و اشاره به داستانی دارد که شیطان در خواب به کسی پیشنهاد رقص و موسیقی و لهو لعب می دهد و آن جوان همه را رد کرده و شیطان هم او را چوب خشک می خواند . ✅دوشم ابلیس سحرگاه به خواب آمده بود با ملولانه و پر طعن خطاب عجبی که شنیدم که تو را وسوسهء توبه فریفت در دلت نیست دگر هیچ فروغ طلبی چه کنی،راست بگو،گر برساند ز هرات حق از آن سبز ورق دست گل منتخبی گفتمش:بیش مگو،گفت:از آن لاغر زار ماه ماهان که بود زرد و نه از درد و تبی؟ گفتمش:بس کن ازین،گفت:از آن اشک زلال فخر خلار که باشد سبب هر طربی؟ گفتمش:بیش مگو،گفت:از آن لعل نژاد که به قزوین نبود چون وی عالی نسبی؟ گفتمش:بس کن ازین،گفت :ازآن برف بهشت ((حور عینی))جلبی،شوخ فرنگی لقبی آن که چون ریشه دواند به رگت،نگذارد از برای تو رگ و ریشه و خون و عصبی؟ گفتم:از من بگذر،ترک کن این وسوسه ها تا نکرده ست دل غمزده ترک ادبی گفت:از این جمله گذشتم،تو نخواهی آیا محفل سازی و آوازی و لهو و لعبی؟ وندر آن مست برای تو برقصد به نشاط نیم عریان صنمی،خوب رخی،نوش لبی گفتم:ای پیر،از این خسته جوان دست بدار که به جز زهد نپوید ره دیگر وجبی پیر رندان نگهی کرد که در آن دیدم بیشتر پرتو رحمی،نه غبار غضبی گفت:اگر راست بگویی و پشیمان نشوی نیستی بچهءآدم که تو چوبی،حطبی! جستم از جای و شدم شاد که این بود به خواب گرچه می زد دلم آنسان که رگ ملتهبی توبه در خواب هم القصه گران کابوسی ست دوش یا رب چه شبی بود و چه پر هول شبی 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
مرحوم اخوان ثالث در کتاب تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم می نویسد : برف بهشت تعبیر یکی از دوستان بود از یک ماده مخدر که در آن زمان تازه در بین جوانان رایج شده بود .
🌹__☘__🌹__☘__🌹 چاقو شده‌ای و غرق در خونم عشق جای تو به قتل خویش مظنونم عشق ای بانی خستگی و ناکامی‌هام من مرگ خودم را به تو مدیونم عشق 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab