eitaa logo
شربت قند و گلاب
127 دنبال‌کننده
124 عکس
76 ویدیو
0 فایل
حکایت‌ها و اشعار شنیدنی گاهی یک حرف انسان را از خواب ۴۰ ساله بیدار می‌کند. اینجا میبرمت به عالم شعر و ادبیات تا ببینی شعرا در دنیای خودشون چه داستانهایی دارند . اینجا تک بیت هایی میبینی که یک دنیا حرف دارند ارتباط با ما: @yourteacher
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 گر رود سر بر نگردد سرنوشت این سخن باید به آب زر نوشت سر نوشتم حق به دست خود نوشت خوشنویس است او نخواهد بد نوشت 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اندر آثار و احوال ( ابراهیم باستانی پاریزی ) 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
این کلیپ مربوط به استاد باستانی را قرار دادم داخل کانال یاد 👇این👇پست👇 افتادم که مربوط به شوخی استاد مشیری و باستانی پاریزی است . حدود یک ماه پیش داخل کانال ارسال شده خواندن دوباره اش خالی از لطف نیست 👇👇👇👇👇
🌹☘🌹☘🌹 استاد باستانی پاریزی مورخ پژوهشگر و تاریخ نگار معاصر ؛ معرف حضور همه علاقه مندان به مطالعه خصوصا کسانی که به تاریخ علاقه دارند ، هست . اما شاید کمتر کسی بداند که ایشان طبع شاعری هم داشته و دیوانی به نام یاد و یادبود دارند . اما یکی از جالبترین اشعار ایشان مربوط به زمانی است که به شعر فریدون مشیری پاسخ می‌دهند. ایشان در کتاب مار در بتکده درباره این مناظره چنین مینویسد : چند سال پیش شبی برای دیدار دوست گرامی دکتر محمد امین ریاحی و همسایه‌ی ایشان شاعرِ استاد فریدون مشیری رفته بودم . در بازگشت ، اتومبیل روشن نشد و هم چنان دم خانه ماند . دوستان قبول کردند که آن شب ماشین خراب شده را محافظت فرمایند، تا فردا ، دستی از غیب برون آید و کاری بکند. فریدون مشیری آن شب این شعر را در حق آن ماشین که از نوع «لادا» یعنی نوعی فیات روسی بود، سرود و بر شیشه ماشین چسباند: نباشد اعتباری چون به «لادا»  تو با «لادا» میا در این بلادا سفر در نیمه شب تا شهرک غرب۱ رود «لادا»، ولی با هر چه بادا... اگر «لادا» وفادار است از چیست که آن را یاد اربابش ندادا؟ نخواندی گر مرا در جمع یاران مخوان! دوری کن از ما بیسوادا ولی از بهر تعمیر قراضه ات! به دردت می خورم، روز مبادا استاد باستانی پاریزی در ادامه و در حاشیه کتاب چند نکته را توضیح داده:    اول آنکه کلمه «لادا» در روسی به معنی وفادار است. و اشاره ظریف فریدون مشیری به واژه وفادار به این مناسبت بوده. دیگر آنکه در جایی که مشیری گفته : «نخواندی گر مرا در جمع یاران» گلایه‌ای است  با خوش‌طبعی ، از سوی مشیری خطاب به باستانی پاریزی،  که گویا شبی استاد باستانی با عده‌ای از دوستان مشترک جمع بوده‌اند و البته شادروان مشیری در آن محفل غایب بوده است.     باری، باستانی  با قریحه شوخ و نکته‌سنج خود، شعر مشیری را بی پاسخ نگذاشت مشیرا، مستشارا، اوستادا  فریدونا، منوچهرا، قبادا مشیری؛ ای که خواندی در همه عمر  نماز جمعهء خود را فرادا دل پور فریدون و قبادا مبادا از جانب من بد، مبادا توئی که شهرت نامت گذشته  زتنگ سرحه،* تا پطروگرادا تو در جمع ار نباشی،شعر تو هست  تو با مایی همیشه، اوستادا وفاداری مرا لادا نشین کرد چو قوم عاد در ذات العمادا** مرا در چنگ این لادای بی پیر   فلک انداخت ، آن ام الفسادا و کاد الفقر، گفتا، کان کفرا ***  قدیما کرده‌اند این اجتهادا روم گر تا کرج، چون موشک سام   رسد پِت و پِت‌اش تا باغ دادا**** الا ای باستانی، زیر این چرخ  ندا کم زن که شد حذف منادا سخن بس کن، که با شعر مشیری   کلام تست بازارش کسادا درین عصری که بُر خوردند بسیار  میان با سوادا، بی سوادا نباید هر چه باشد گفتنی، گفت مبادا هر چه باداباد، بادا بلی گفتم به لادا، گر چه لادا   بلا باشد، بلی، در این بلادا اگر چه قافیه تنگ است و پیری  اتومبیلی است، خاص ...دا !! (باستانی خودش واژه آخر را سانسور کرده و به جایش سه نقطه گذارده!)‌‏ * منزل شادروان باستانی پاریزی هنوز در شهرک غرب است. باستانی در یکی از کتاب‌هایش اشاره دارد که در دهه پنجاه در "بیابان‌های فرحزاد" به اساتید دانشگاه زمین تعلق گرفت تا صاحب خانه شوند و دودل بوده که آيا به آن منطقه دور افتاده و کم امکانات که تا اولین پمپ بنزین ۵ کیلومتر فاصله داشتند! نقل مکان کند با نه.( و البته اکنون میدانیم کار بیابان های فرحزاد! و به دنبال آن شهرک غرب  و کار قیمت‌ها و ... به کجا رسیده. * تنگ سرحه؛ روستایی سر سبز بر کرانه رود تنگ سرحه در بخش پیپ شهرستان لاشار استان سیستان و بلوچستان ** اشارتی تاریخی به قوم عاد و جایگاه آنها در شعر یک استاد تاریخ . در قرآن کریم نیز به ارم ذات العماد و قوم عاد اشاره شده است. ***تلمیحی دیگر. این‌بار به حدیث پيامبر ص. **** باغ داد. که واژه‌ای ایرانی است. 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 شوخی شاعرانه هم با مزه است ها 😊😊😊😊😊😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 به بسم الله الرحمن الرحیم است که عارف صاحب خلق عظیم است
🌹___☘___🌹___☘___🌹 در سال ۱۳۳۶ در مشهد شخصی به نام هراتی ادعا میکند با ترکیب داروهای گیاهی موفق به کشف داروی سرطان شده است . چند نفر بیمار داوطلب میشوند جهت آزمایش این دارو که همه فوت می شوند . خبر در روزنامه ها و مجلات منتشر می شود . مرحوم خسرو شاهانی طنز نویس معاصر در آبان ۳۶ شعر زیر را تحت عنوان نصیحت به هراتی در روزنامه خراسان منتشر می کند : هراتی جان از این کشفی که کردی بیا بهر خدا صرف نظر کن تو می‌بینی که این کشور چنین است برو این کشف را جای دگر کن بنه تا دیگران کشفی نمایند تو درجای دگر سینه سپر کن یقین دارم که تا امروز و فردا بگویندت به زندان عمر سر کن بدت را من نمی‌خواهم هراتی به این پندم تو دقت بیشتر کن اگر خواهی به زندانت نخوانند به فرمولت اضافه سیم و زر کن که اینجا قدر کشفت را ندانند برو کاشف ! زجانت دفع شر کن اگر خواهی که قدرت را بدانند از این عالم به آن عالم سفر کن که ماها جملگی مرده پرستیم از این مرده پرستان تو حذر کن ولی با این همه دارم سوالی جوابش را به مخلص مختصر کن نفهمیدم که نفت قم چطو ! شد تو فهمیدی اگر ما را خبر کن 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 خاطره ای از استاد فریدون مشیری که در برنامه رادیوئی بزم شاعران نقل شده : یک شب که پس از کار به منزل برگشتم دیدم یکی از همسایه مجلس مهمانی ترتیب داده و مهمان ها ماشین را مقابل درب پارکینگ گذاشته اند . به ناچار ماشین را به پارکینگ عمومی بردم و پیاده به منزل برگشتم و روی شیشه اتومبیل این یادداشت را قرار دادم . امیدوارم امشب به شما خوش گذشته باشد .اگر شما ماشینتان راکمی جلوتر پارک کرده بودید بنده مجبور نبودم چند کیلومتر پیاده روی کنم . صبح روز بعد که از منزل خارج شدم دیدم یکی از مهمانها که خطاط معروفی بوده است روی در یادداشتی گذاشته و با خط بسیار زیبا نوشته : جناب مشیری در پاسخ به مرقومه عالی ( گر مامقصریم تو دریای رحمتی ) و در خاتمه به عرض می رساند : اطاعت میکنم جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را من هم در پاسخ ایشان نامه ای نوشتم البته منظوم : هنوز خط خوش تو نوازش بصر است هنوز مستی این جام جانفزا به سر است فضای سینه ام از نامه تو باغ گل است هوای خانه ام از خامه تو مشگ تر است تو را به خط تو می بخشم ای خجسته قلم که آنجه در بر من جلوه می کند هنر است جواب خط تو را هم به شعر خواهم داد اگر چه خط تو از شعر من قشنگ تر است به این هنر که تو کردی دلم اسیر تو شد هنوز ذوق هنر دام و دانه بشر است شبی ز راه محبت بیا به خانه ما ببین که دیده مشتاق شاعری به در است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 به بسم الله الرحمن الرحیم است گرت فتحی ز فتاح علیم است
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 سعید قصاب شاعری اهل کاشان بوده که در قرن ۱۱ هجری میزیسته و معاصر با صائب بوده است . ظاهرا وی مردی تهیدست بوده و در اواخر عمر ترک وطن کرده و به مشهد عزیمت نموده و تا آخر عمر ساکن مشهد بوده است . از زندگی ، محل دفن وی اطلاعی در دست نیست . غزل زیر از اوست : ای که در یک نگهت هم می و هم میخانه گردش چشم تو هم ساقی و هم پیمانه هم مسلمان ز تو حاجت طلبد هم کافر طاق آبروی تو هم کعبه و هم میخانه لب مرجان تو هم قوت بود هم یاقوت خال هندوی تو هم دام بود هم دانه تو که هم شمعی و هم گل چه عجب باشد اگر که دهد دل به تو هم بلبل و هم پروانه گفت قصاب که دیوانه شدی یا عاشق جان به قربان تو هم عاشق و هم دیوانه 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 اگر اسامی سیاره ها را یاد نمی گیرید این بیت را حفظ کنید : در سما هفت کوکب سیار خلق کرده خدای عز و جل قمر است و عطارد و زهره شمس و مریخ و مشتری و زحل 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
گلستانه مورخ مخصوص نادر شاه پس از قتل وی چنین سرود : سر شب سر قتل و تاراج داشت سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت به یک گردش چرخ نیلوفری نه نادر به جا ماند و نه نادری 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 به بسم الله الرحمن الرحیم که خود امر بقا حب حکیم است
سلام صبح شما بخیر این رباعی های طنز هم به مناسبت انتخابات پیش رو 👇🌹👇
🌹___☘___🌹___☘___🌹 دانم که دلت کمی مردد شده بود بابای تو هم کمی به من بد شده بود در شورای نگهبانِ فامیلِ شما احرازِ صلاحیتِ من، رَد شده بود چشم زیبای تو شورای نگهبان شده است و صلاحیت من وارد میدان شده است من به اصلاح خودم در طلبت کوشیدم و همین کوشش من فتنه دوران شده است شورای نگهبان نگاهت، تشرم زد رد کرده صلاحیت مان برکمرم زد گفتم که منم ذوب نظام بدن تو گفتا که تو بی هویتی بال و پرم زد اصلاح طلب بودن من جرم کمی نیست این رد صلاحیتم از جانب آن است باعث شده محرز نشود صلح دو چشمم شورای نگهبان دلت با دگران است چشمان تو مردی به خیابان نگذاشت یعنی که برای شهر ، ایمان نگذاشت کاندید شدم که بر دلت بِنْشینم افسوس که شورای نگهبان نگذاشت! چشمانِ تو شورای نگهبان دارد مسئولیت حذف بزرگان دارد! خون دل صد جوان اصلاح طلب در سرخی لبهای تو جریان دارد رنگ رژ بی‌حال تو حالم بد کرد شاعر شد و دل به شاعری عادت کرد من نامزد مجلس چشمان توام شورای نگهبان تو من را رد کرد هدایت شده از :👇👇👇 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 در زمان ناصرالدین شاه یکی از منابع در آمد پادشاه لقب فروشی بود . با نگاه به خاطرات ظل السلطان می خوانیم : آن وقت ۲۰ هژیر الملک ، ۵۰ مویدالسلطنه و شصت ظهیر الملک داشتیم . در این باب شاعری گفته : گویند لقب منع شد از جانب شاه وطواط شنید و گفت سبحان الله آیا لقبی هست که دیگر بدهند لاحول ولا قوه الا بالله 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷____🍀____🌷___🍀___🌷 به بسم الله الرحمن الرحیم است که عارف فارغ از امید و بیم است