eitaa logo
شربت قند و گلاب
127 دنبال‌کننده
124 عکس
76 ویدیو
0 فایل
حکایت‌ها و اشعار شنیدنی گاهی یک حرف انسان را از خواب ۴۰ ساله بیدار می‌کند. اینجا میبرمت به عالم شعر و ادبیات تا ببینی شعرا در دنیای خودشون چه داستانهایی دارند . اینجا تک بیت هایی میبینی که یک دنیا حرف دارند ارتباط با ما: @yourteacher
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷___🍀___🌷___🍀___🌷 قاضی فتاح از قضات و فقهای اهل سنت در مهاباد بود که هم عصر ناصرالدین شاه قاجار بوده است . وی مردی فاضل و ادیب بوده که شعر هم میسروده است . روزی یکی از وزرای ناصرالدین شاه او را در تهران می‌بینید و در مورد تفسیر این بیت حافظ سوال می کند : بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت وندر آن برگ نوا خوش ناله های زار داشت قاضی فتاح غزل زیر راسروده و برای او می‌فرستد: صاحبا در حالتی کاین بنده غم بسیار داشت یادم آمد آن حدیثی کانجناب اظهار داشت مطلب خواجه از این گویا چه می باشد بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت نیمه شب غواص چون گشتم به بحر ابجدی تاببینم این صدف آیا چه در دربار داشت بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش یا علی و یا حسن هم با حسین معیار داشت برگ گل سبز است دارد آن نشانی با حسن چون که در وقت شهادت سبزی رخسار داشت رنگ گل سرخ است دارد آن نشانی از حسین چون که در وقت شهادت عارض گلنار داشت بلبلی ، باشد علی اندر غم بیچارگان روز و شب با چشم گریان ناله های زار داشت آن دلیل ابجدی این هم دلیل ظاهری مدعی را کی توان دیگر بر این انکار داشت 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘____🌹___☘___🌹 به نامت گشایم کنون دفترم که بی نام تو در سخن ابترم خداوند جان و خدای رحیم که از ذره ای در برش کمترم کریما عنایت نما بنده ام چو لطفت نباشد ز خس بدترم
🌹___☘___🌹___☘___🌹 قطعه زیر با عنوان علاجی کن خر نباشی من را به یاد عکس نوشته بالا 👆 انداخت ؛ البته نام شاعر آن را نمی‌دانم: خری با صاحب خود گفت در راه که ای بی رحم بی انصاف بد خواه مرا تا چند با جان کار داری ؟ مرا تا چند زیر بار داری ؟ ز کارت عاقبت فرسوده گردم خدا مرگت دهد آسوده گردم جوابش داد کای حیوان بدبخت برون نتوان کشیدن این چنین رخت علاجی کن که دیگر خر نباشی کشیدن بار را در خور نباشی وگرنه تا تو هستی خر به ناچار چه من چه دیگری باید کشی بار 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۲۵ خرداد سالروز درگذشت محمدعلی کشاورز (زاده ۲۶ فروردین ۱۳۰۹ اصفهان -- درگذشته ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ تهران) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون او فعالیت هنری‌اش را از سال ۱۳۳۹ با حضور در نمایش «ویلون‌ساز کره‌مونا» آغاز کرد و سپس با ایفای نقش در نمایش‌های «آنتیگون» «آندورا» «ادیپوس شهریار» «بازی استریندبرگ» «دایی وانیا» «عاشق مترسک» «لبخند باشکوه آقای گیل» و شماری دیگر به‌بازیگری حرفه‌ای در تئاتر بدل شد. در سال ۱۳۴۷ به‌تلویزیون رفت و کارگردانی هنری قسمت‌هایی از سریال خانه قمرخانم را به‌عهده گرفت و در سریال‌های تلویزیونی دایی‌جان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان، سربداران، سلطان و شبان، گرگ‌ها، پدرسالار و ... به‌نقش آفرینی پرداخت. وی برای نخستین بار در سال ۱۳۴۳ با فیلم شب قوزی ساخته فرخ غفاری بازیگر سینما شد و در ۴۷ فیلم سینمایی ایفای نقش کرد، که فیلمهای: رگبار، خشت و آینه، برزخی‌ها، کمال‌الملک، مردی که موش شد، کفش‌های میرزا نوروز، مادر، جستجو در جزیره، ناصرالدین شاه آکتور سینما، دلشدگان، آقای بخشدار، زیر درختان زیتون، روز واقعه و کمیته مجازات، از جمله کارهای اوست. او برای بازی در فیلم مادر، ساخته علی حاتمی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. وی دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر و فارغ‌التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران و دانشکده هنرهای دراماتیک بود. آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است. @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 به نام آنکه هستی نام ازو یافت فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت خدایی کافرینش در سجودش گواهی مطلق آمد بر وجودش به نام آن خدای مهربانی که ما را جاودان بخشیده جانی خداوندی که جان از رحمت اوست سماوات و زمین در خدمت اوست بگویم ابتدا نام خدایی که بی اذنش نمی‌آید صدایی خداوندی که ذکرش چاره ساز است خودش تضمین رفع هر نیاز است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 رضی الدین آرتیمانی از شعرای قرن ۱۱ هجری قمری است . مثنوی ساقی نامه او با ۱۶۳ بیت شهرتی جهانی دارد . در زیر چند بیت از این مثنوی را می خوانیم : الهی به مستان میخانه ات به عقل آفرینان دیوانه ات به دری که عرش است او را صدف به ساقی کوثر به شاه نجف به نور دل صبح خیزان عشق ز شادی به انده گریزان عشق به صبری که در ناشکیبا بود به شرمی که در روی زیبا بود به میخانه وحدتم راه ده دل زنده و جان آگاه ده 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 قطب الدین محمد فقیه اشکوری ، بعنوان اعتراض به شیخ بهایی که به دربار صفوی رفت و آمد داشته ، رباعی زبر را سرود و برای وی فرستاد: از خوان فلک قرص جویی بیش مخور انگشت عسل مخواه و صد نیش مخور از نعمت الوان شهان دست بدار خون دل صد هزار درویش مخور شیخ بهایی اینچنین پاسخ داد : زاهد به تو تقوی و ریا ارزانی من دانم و بی دینی و بی ایمانی تو باش چنین و طعنه می زن بر من من کافر و من یهود و من نصرانی 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 به نام خدای بلندآسمان خداوند خاک و خدای جهان به نام خداوند نیلوفرین ستایش ز بهر تو ای بهترین به نام خداوند دادار پاک پدید آور آدم از آب وخاک
🌹___☘___🌹___☘___🌹 روزی ملک الشعرای بهار به همراه شهریار و دو نفر هز دوستانشان به نام های علمداری و دیبا به کرج می رفتند . بهار فی البداهه سرود : ای کرج سویت سه تن از شهر یار آورده ام با علمداری و دیبا شهریار آورده ام شهریار ماه را از بس که گفتی سوی ده بلبلی با لطف و لحن شهری آر آورده ام خلق می گفتند: با یک گل نمی آید بهار زین سبب سویت سه گل با یک بهار آورده ام 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 به نام خدای بلندآسمان خداوند خاک و خدای جهان به نام خداوند نیلوفرین ستایش ز بهر تو ای بهترین به نام خداوند دادار پاک پدید آور آدم از آب وخاک
🌹___☘___🌹___☘___🌹 حاجيـا گر نفس دون را ذبـح و قربانی کنی سـیـنه را خــالـی گر از امیــال نفسانی کنی گر خلیــل آسا گــذر کردی ز اسماعيـل نفس بعـد از آن درک حضـور فیــض ربـــانی کنی. (ساقی) 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹___☘___🌹___☘___🌹 شیخ سیف الدینکه از مشاهیر عصر خود بوده بر سر جنازه ای حاضر شد ، به او گفتند تلقین بخوان ؛ سر را نزدیک میت آورد و گفت : گر من گنه جمله جهان کردستم لطف تو امید است بگیرد دستم گفتی که به وقت عجز گیرم دستت عاجز تر از این مخواه که اکنون هستم 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab