دونوع فلسفه تکنولوژی
♦️#فلسفهتکنولوژی به بررسی مسایل فلسفی مرتبط با تکنولوژی میپردازد. به عنوان نمونه، بحث از سرشت تکنولوژی، تفاوت تکنولوژی جدید با فناوریهای قدیم، جبر تکنولوژیک، ارتباط تکنولوژی با انسان، ارتباط تکنولوژی با نظریات فلسفی و غیره.
🔺کارل میچم دو سنت در فلسفه تکنولوژی را از هم جدا میسازد و آنها را به برادرهای دو قلویی تشبیه میکند که رقابتی برادرانه با هم دارند: رویکرد مهندسی به فلسفه تکنولوژی و رویکرد علوم انسانی به فلسفه تکنولوژی. در دورهای که نخستین بار فلسفه تکنولوژی مطرح میشد، بیشتر نویسندگان در مورد تأثیرات اجتماعی فناوری و تأثیرات جامعه بر فناوری مینوشتند. میچم برای این دسته از اصطلاح «علوم انسانی تکنولوژی فلسفه» استفاده میکند. فیلسوفانی که در این گروه می یابیم غالباً دارای سابقه مهندسی یا علوم طبیعی نبودهاند. بسیاری از آنها فیلسوفانی اصیل بودند. شاید این توضیح دهد که چرا آنها در مورد فناوری بسیار تأمل نمیکنند، بلکه بیشتر در مورد تأثیرات آن بر فرهنگ و جامعه تأمل میکنند: زیرا آنها تخصص لازم برای انجام چنین تأملاتی را ندارند. اگرچه این لزوماً تأثیر رویکرد علوم انسانی نیست، اما برخی از نویسندگان این گروه تمایل دارند که بر تأثیرات منفی فناوری بر جامعه تمرکز کنند و اغلب به ما هشدار میدهند که در برابر تکنولوژی محتاط باشیم.
🔺روش جایگزین دیگر تأمل در تکنولوژی با این واقعیت مشخص میشود که سعی دارد خود فناوری را توصیف کند. در این دسته فیلسوفانی را مییابیم که چندین نفر از آنها هم زمینه فلسفی دارند و هم مهندسی. این ترکیب به دفعات زیاد اتفاق نمی افتد و شاید به همین دلیل باشد که چرا این نوع دوم تأمل در فناوری بسیار دیرتر و کندتر از نوع پیشین ظهور کرده است. میچم اصطلاح «فلسفه مهندسی فناوری» را برای این دسته دوم به کار میبرد. اگرچه در این مورد نیز رابطه ضروری با زمینه مهندسی فیلسوفان این گروه وجود ندارد، اما این افراد نسبت به همکارانشان در «فلسفه علوم انسانی فناوری» بسیار کمتر نسبت به فناوری انتقاد دارند. (بخشی از کتاب الهیات سایبر)
https://eitaa.com/hekmatebalge