#داستان مرد ادارى و همكارش
يكى از رفقايمان نقل میكرد كه روز اول ماه #رمضان بود، #روزه گرفتيم رفتيم اداره و تازه با يك آقايى به اصطلاح هم ميز و آشنا شده بوديم. او هم روزه میگرفت.
بعد از يكى دو ساعت آن رفيقم گفت: فلانى! من مىخواهم يك تذكرى به شما بدهم.
گفتم: بفرماييد. گفت: من خيلى از شما معذرت میخواهم كه اين تذكر را میدهم ولى خوب لازم میدانم كه اين تذكر را بدهم، از اخلاق بد خودم است، چه عرض كنم. من يك چنين اخلاق بدى دارم كه در ماه رمضان كه روزه میگيرم عصبانى میشوم، خيلى هم عصبانى میشوم. وقتى هم كه عصبانى میشوم ديگر هرچه به دهانم می آيد میگويم، حرف بد می گويم، فحش میدهم، توهين میكنم. ممكن است در اين ماه رمضان به جنابعالى جسارتى بكنم. خواهش میكنم اگر چنين شد، ديگر روزه است، اخلاق من است، خيلى ببخشيد.
اين آقاى رفيق ما گفت: گفتيم عجب كارى شد! اين مرد روز اول ماه رمضان آمد با ما اتمام حجت كرد. حالا ما يك ماه رمضان تمام بايد از او فحش بشنويم، چون روز اول ماه رمضان گفته اخلاق من اين است.
گفت: من هم گفتم كه عجب تذكر بجايى دادى! اتفاقاً اخلاق من هم همينطور است و بلكه بدتر، در حال روزه عصبانى میشوم، يك وقت می بينى كه اين دوات را برداشتم و پراندم به سرت. گفت: عجب! خيلى اخلاق بدى است. پس خوب است هر دومان مواظب باشيم.
شهید این داستان را در تبیین معیار کار اخلاقی از نظر راسل بیان کرده است که معتقد هستند اخلاق را باید رعایت کرد تا دچار عکس العمل های منفی آن نشویم.
📝مجموعه آثار استاد شهيد #مطهرى، ج ٢٢، صفحه ٤٨٤.
📚بینش مطهر استان مرکزی
🆔 @hekmatemotahar1
#داستان انس
💫انس بن مالك سالها در خانه رسول خدا خدمتكار بود و تا آخرين روز حيات رسول خدا اين افتخار را داشت.
او بيش از هركس ديگر به اخلاق و عادات شخصى #رسول اكرم آشنا بود. آگاه بود كه رسول اكرم در خوراك و پوشاك چقدر ساده و بى تكلف زندگى می كند.
💫در روزهايى كه #روزه می گرفت همه افطارى و سحرى او عبارت بود از مقدارى شير يا شربت و مقدارى تريد ساده.
گاهى براى افطار و سحر، جداگانه، اين غذاى ساده تهيه میشد و گاهى به يك نوبت غذا اكتفا میکرد و با همان روزه میگرفت.
💫يك شب، طبق معمول، انس بن مالك مقدارى شير يا چيز ديگر براى افطارى رسول اكرم آماده كرد. اما رسول اكرم آن روز وقت افطار نيامد، پاسى از شب گذشت و مراجعت نفرمود. انس مطمئن شد كه رسول اكرم خواهش بعضى از اصحاب را اجابت كرده و افطارى را در خانه آنان خورده است. از اين رو آنچه تهيه ديده بود خودش خورد.
💫طولى نكشيد رسول اكرم به خانه برگشت. انس از يك نفر كه همراه حضرت بود پرسيد: «ايشان امشب كجا افطار كردند؟» گفت: «هنوز افطار نكرده اند. بعضى گرفتاريها پيش آمد و آمدنشان دير شد».
💫انس از كار خود يك دنيا پشيمان و شرمسار شد، زيرا شب گذشته بود و تهيه چيزى ممكن نبود. منتظر بود رسول اكرم از او غذا بخواهد و او از كرده خود معذرت خواهى كند. اما از آن سو رسول اكرم از قرائن و احوال فهميد چه شده، نامى از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را بازگو نكرد و به روى من نياورد».
📝 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، جلد ۱۸، صفحه ۳۸۵.
📚بینش مطهر استان مرکزی
🆔 @hekmatemotahar1
🌕بسم الله الرحمن الرحیم🌕
📣#مسابقه ویژه #اربعین📣
🔴همراه با جوایز ارزنده🔴
🛑محورهای مسابقه:
ارسال #دلنوشته، #داستان و #خاطره
🛑مهلت ارسال آثار: بیستم مهرماه ۹۹
🛑ارسال آثار به آیدی:
@Lindi935
◀️آثار برگزیده با ذکر نام نویسنده در کانال بینش مطهر استان مرکزی منتشر خواهد شد.
#بینش_مطهر_استان_مرکزی
🆔@hekmatemotahar1
هدایت شده از بینش مطهر استان مرکزی
🌕بسم الله الرحمن الرحیم🌕
📣#مسابقه ویژه #اربعین📣
🔴همراه با جوایز ارزنده🔴
🛑محورهای مسابقه:
ارسال #دلنوشته، #داستان و #خاطره
🛑مهلت ارسال آثار: بیستم مهرماه ۹۹
🛑ارسال آثار به آیدی:
@Lindi935
◀️آثار برگزیده با ذکر نام نویسنده در کانال بینش مطهر استان مرکزی منتشر خواهد شد.
#بینش_مطهر_استان_مرکزی
🆔@hekmatemotahar1