eitaa logo
بینش مطهر استان مرکزی
265 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
685 ویدیو
62 فایل
📖شبکه ای با هدف تربیت مربیانی جهت ایجاد نظام فکری اسلام ناب محمدیﷺ 🌐آدرس: خیابان شهید رجایی،کوچه شهید موسوی(جنب پاساژ دیدار)،خانه جوان، بینش مطهر استان مرکزی ارتباط با ما: 📩 @Lindi935 پاسخ به سوالات: 🆔️ @bineshmarkazi سفارش کتاب: @Mali_binesh_markazi
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊ازدواج در سیستم فرنگی یعنی آزاد را محدود کردن، از آزادی به محدودیت آمدن. ولی ازدواج در سیستم اسلامی یعنی از محدودیت به آزادی آمدن. 🌻ازدواجی که خاصیت روانی‌‏اش از محدودیت به آزادی آمدن است، به دنبال خود می‌آورد. 🌻آن که پایه‏‌اش از آزادی به محدودیت آمدن است اولًا خودش استحکام ندارد (یعنی زود منجر به طلاق می‌شود) و ثانیاً آن پسری که به تعبیر خود فرنگیها دهها و گاهی صدها دختر را «تجربه» کرده و آن دختری که دهها و صدها پسر را تجربه کرده است، مگر حالا با یکی پابند می‌شود؟ مگر می‌شود پابندش کرد؟ 🆔@hekmatemotahar1
❤️قانون خلقت برای این که زن و مرد را بهتر و بیشتر به یکدیگر بپیوندد و کانون خانوادگی را ( که پایه اصلی سعادت بشر است ) استوار سازد، زن و مرد را نیازمند به یکدیگر آفریده است. اگر از جنبه مالی مرد را نقطه اتکا زن قرار داده است، از جنبه آسایش روحی زن را نقطه اتکا مرد قرار داده است. این دو نیاز مختلف، بیشتر آنها را به یکدیگر نزدیک و متحد می کند. 📙کتاب حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام جلد دوم 🆔@hekmatemotahar1
در اسلام رهبانیت یعنی کناره گیری از زندگی برای رسیدن به آخرت اصلا وجود ندارد. پیامبر (ص)فرمود: رهبانیت و سیاحت امت من جهاد است. پیشوایان اسلام مثلا رسول اکرم(ص)و علی(ع) زاهد بودند ولی راهب نبودند. 🆔@hekmatemotahar1
داستان راستان ره چنان رو که رهروان رفتند... «سكّاكی» مردی فلزكار و صنعتگر بود، توانست با مهارت و دقت، دواتی بسیار ظریف با قفلی ظریفتر بسازد كه لایق تقدیم به پادشاه باشد. انتظار همه گونه تشویق و تحسین از هنر خود داشت. با هزاران امید و آرزو آن را به پادشاه عرضه كرد. در ابتدا همان طوری كه انتظار می رفت مورد توجه قرار گرفت، اما حادثه ای پیش آمد كه فكر و راه زندگی سكاكی را به كلی عوض كرد. در حالی كه شاه مشغول تماشای آن صنعت بود و سكاكی هم سرگرم خیالات خویش، خبر دادند عالمی (ادیب یا فقیهی) وارد می شود. همینكه او وارد شد، شاه چنان سرگرم پذیرایی و گفتگوی با او شد كه سكاكی و صنعت و هنرش را یكباره از یاد برد. مشاهده ی این منظره تحولی عمیق در روح سكاكی به وجود آورد. دانست كه از این كار تشویق و تقدیری كه می بایست نمی شود و آنهمه امیدها و آرزوها بی موقع است. ولی روح بلندپرواز سكاكی آن نبود كه بتواند آرام بگیرد. حالا چه بكند؟ فكر كرد همان كاری را بكند كه دیگران كردند و از همان راه برود كه دیگران رفتند. باید به دنبال درس و كتاب برود و امیدها و آرزوهای گمشده را در آن راه جستجو كند. هرچند برای یك عاقل مرد كه دوره ی جوانی را طی كرده، با طفلان نورس همدرس شدن و از مقدمات شروع كردن كار آسانی نیست، ولی چاره ای نیست، ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است. از همه بدتر اینكه وقتی كه شروع به درس خواندن كرد، در خود هیچ گونه ذوق و استعدادی نسبت به این كار ندید. شاید هم اشتغال چندین ساله ی او به كارهای فنی و صنعتی ذوق علمی و ادبی او را جامد كرده بود. ولی نه گذشتن سن و نه خاموش شدن استعداد، هیچ كدام نتوانست او را از تصمیمی كه گرفته بود باز دارد. با جدیت فراوان مشغول كار شد، تا اینكه اتفاقی افتاد: آموزگاری كه به او فقه شافعی می آموخت، این مسأله را به او تعلیم كرد: «عقیده ی استاد این است كه پوست سگ با دبّاغی پاك می شود.» سكاكی این جمله را دهها بار پیش خود تكرار كرد تا در جلسه ی امتحان خوب از عهده برآید، ولی همینكه خواست درس را پس بدهد این طور بیان كرد: «عقیده ی سگ این است كه پوست استاد با دباغی پاك می شود. » . خنده ی حضار بلند شد. بر همه ثابت شد كه این مرد بزرگسال كه پیرانه سر هوس درس خواندن كرده به جایی نمی رسد. سكاكی دیگر نتوانست در مدرسه و در شهر بماند، سر به صحرا گذاشت. جهان پهناور بر او تنگ شده بود. از قضا به دامنه ی كوهی رسید، متوجه شد كه از بلندیی قطره قطره آب روی صخره ای می چكد و در اثر ریزش مداوم، صخره را سوراخ كرده است. لحظه ای اندیشید و فكری مانند برق از مغزش عبور كرد، با خود گفت: دل من هر اندازه غیرمستعد باشد از این سنگ سخت تر نیست. ممكن نیست مداومت و پشتكار بی اثر بماند. برگشت و آن قدر فعالیت و پشتكار به خرج داد تا استعدادش باز و ذوقش زنده شد. عاقبت یكی از دانشمندان كم نظیر ادبیات گشت [1] [1] . روضات الجنات ، چاپ حاج سید سعید، صفحه ی 747. مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص 325 🆔@hekmatemotahar1
شهید چه می کند؟ شهید تنها کارش این نیست که در مقابل دشمن می ایستد، یا دشمن را می زند یا از دشمن می خورد؛ اگر تنها این بود، باید بگوییم آن وقتی که از دشمن می خورد و خونش را می ریزند، خونش هدر رفته. نه، هیچ وقت خون شهید هدر نمی رود، خون شهید به زمین نمی ریزد. خون شهید هر قطره اش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره، بلکه دریایی از خون می گردد و در پیکر اجتماع وارد می شود. لهذا پیغمبر فرمود: « ما مٍنْ قّطْرةٍ اَحَبُّ اِلیٰ اللّٰهِ مِنْ قَطْرةِ دَمٍ فی سبیلِ اللّه» ؛ هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطرة خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست. کتاب نهضت حسینی،ص ۱۶۲ 🆔@hekmatemotahar1
🔴 ما باید حافظ تقوا باشیم‌ یا تقوا حافظ ماست؟ 👤 🔹 حقيقت اين است كه تقوا هم هر اندازه عالى باشد به نوبه خود خطراتى دارد. آدمى در عين اينكه بايد در حمايت و حراست تقوا زندگى كند بايد خود حافظ و حارس تقوا بوده باشد و اين، به اصطلاح «دور» نيست. 🔸 مانعى ندارد كه يك چيز وسيله حفظ و نگهدارى ما باشد و در عين حال ما هم موظف باشيم او را حفظ كنيم. ✅ درست مثل همان جامه كه مثال زدم: جامه حافظ و حارس و نگهبان انسان است از سرما و گرما، انسان هم حافظ و حارس جامه خويش است از دزد. اميرالمؤمنين عليه السلام در يک جمله به هر دو اشاره كرده، آنجا كه می‌‏فرمايد: الا فَصونوها وَ تَصَوَّنوا بِها.. 🔹 يعنى تقوا را حفظ كنيد و هم به وسيله او خودتان را حفظ كنيد. 🔸 پس اگر از ما بپرسند آيا تقوا ما را حفظ می‌کند و يا ما بايد حافظ تقوا باشيم، می‌گوییم هر دوتا. نظير اينكه اگر بپرسند آيا از تقوا بايد كمک گرفت براى رسيدن به خدا و مقام قرب الهى، يا از خدا بايد كمک خواست براى تحصيل تقوا؟ ✅ می‌گوییم هر دوتا؛ به کمک تقوا بايد به خدا نزديک شد، و از خدا بايد مدد خواست كه براى تقواى بيشتر ما را موفق بفرمايد. 📗 استاد مطهری، ده گفتار، ص34 🆔@hekmatemotahar1
✅علی علیه السلام روزی که خلیفه می شود اعلام می کند من باید داخل را اصلاح کنم. اسلامی که ظاهرش باشد و روح و باطن نداشته باشد همه دنیا را هم بگیرد هیچ ارزشی ندارد. اسلامی ارزش دارد که روح و معنایش وجود داشته باشد. اسلامی که بخواهد حاکمش معاویه باشد ارزشی ندارد. این است که خلافت علی علیه السلام در عین نابسامانی ها و گرفتاری های شدید داخلی که داشت، آغاز یک نقطه عطف در تاریخ اسلام بود، در درون تاریخ اسلام نه در تاریخ اسلام نسبت به جهان؛ یعنی یک درون گرایی و به درون توجه کردن و به اصلاحات داخلی متوجه شدن و دشمنان داخلی را باز شناختن. این نقطه عطف در نهضت حسین بن علی علیه السلام به اوج خود رسید. 🕋نهضت حسینی، ص۲۴ 🆔@hekmatemotahar1
🚩امام یعنی آن چشم بینایی که در عمق حوادث نفوذ می کند، به اصطلاح آن چه را دیگران در آینه نمی توانند ببینند او در خشت خام می بیند. او می بیند که باطل هست یا نیست، حقیقت هست یا نیست. چقدر تظاهر به جای حقیقت آمده است، چقدر جو فروشی و گندم نمایی است، گندم می نمایانند ولی جو به مردم می فروشند. 🔴نهضت حسینی، ص ۲۱ 🆔@hekmatemotahar1
♦️♦️فلسفه این که گفته اند عزای حسین بن علی علیه السلام را زنده نگه دارید چیست؟ 🔶برای اینکه عظمت حسین را درک کنید، برای اینکه اشکی اگر می ریزید، از روی معرفت باشد. معرفت حسین شما را بالا می برد، شما را انسان می کند، شما را آزاد مرد می کند، شما را اهل حق و حقیقت می کند، اهل عدالت می کند، یک مسلمان واقعی می کند. مکتب حسین مکتب انسان سازی است نه مکتب گناهکاری. حسین سنگرعمل صالح است نه سنگر گناهکاری. 🔹حمید بن مسلم که وقایع نگار عمر سعد است می گوید: من تعجب می کنم از حسین بن علی که هرچه شهادتش نزدیکتر و کار بر او سخت تر می شد چهره اش افروخته تر می شد. مثل آدمی که به وصل دارد نزدیک می شود کانّه خوشحال تر می شود حتی یک جمله دارد می گوید آن لحظات آخر که من به سراغ حسین بن علی علیه السلام رفتم، وقتی رسیدم که آن لعین ازل و ابد سر ومقدسش را از بدن جدا کرده بود. چشمم که افتاد، آن بشاشت و روشنی چهره اش آنچنان مرا گرفت که کشته شدنش را فراموش کردم: « لَقَد شَغلَني ُنورُ وَجْهِه عَن الفِکْرَةِ في قَتْلِه». ✏️نهضت حسینی، ص ۲۷۲،۲۷۳ 🆔@hekmatemotahar1