پیش آ بهـار خوبی تو اصل فصل‌هایی تا فصل‌ها بســوزد جمله بهــــار ماند #مولانا #آوای_توحید

ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل آخر ببین کاین آب وگل چون بست گرد جان ما #مولانا #آوای_توحید

ز صبح روی او دارم صبوحی نماز شام را هرگز نپایم چو گل در باغ حسنش خوش بخندم چو صبح از آفتابش خوش برآیم #مولانا #آوای_توحید

کو بلبل چمن‌ها تا گفتمی سخن‌ها نگذشت بر دهان‌ها یا دست هیچ کاتب نه از نقش‌های صورت نه از صاف و نه از کدورت نه از ماضی و نه حالی نه از زهد نه از مراتب عقلم برفت از جا باقیش را تو فرما ای از درت نرفته کس ناامید و غایب #مولانا

رغبت به عاشقان کن ای جان صدر غایب بنشین میان مستان اینک مه و کواکب آن روز پرعجایب وان محشر قیامت گشتست پیش حسنت مستغرق عجایب #مولانا

#دو_خط_شعر قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی قند تویی زهر تویی، بیش میازار مرا #مولانا

#دو_خط_شعر در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد #مولانا