eitaa logo
حکمت و حکومت
227 دنبال‌کننده
391 عکس
151 ویدیو
9 فایل
محور پیامهای این کانال حکمت، حکومت و خصوصا حکمتهایی که در حکومت به کار آید(تفسیر الهیاتی سیاست) ادمین: @sjfadak (طلبه درس خارج شهر مقدس قم و دانشجوی دکتری فقه سیاسی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸آیا امام خمینی (ره) ولایت مطلقه فقیه را از عرفان استفاده کرده است؟ آنچه که امام در مورد اختیارات ولایت مطلقه فقیه طرح کردند ظاهرا بی سابقه یا کم سابقه بود و برخی از فقها حتی برخی از شاگردانشان نسبت به چنین اختیاراتی استیحاش داشتند البته بعدها فهم نظریه امام تسهیل شد و راه خودش را باز کرد. اینکه ولایت حکم اولی اسلام است اینکه فقیه میتواند حکم اولی الزامی اسلام را تعطیل کند اینها در کلمات فقها نبود. حتی افق امام در بحث ولایت فقیه از نظریه منطقه الفراغ شهید صدر و ثابت و متغیر علامه طباطبایی و "مالانص فیه" مرحوم نائینی که همگی از نواندیشان حوزه بودند هم جلوتر بود. آن مقدار که بنده فهمیدم یک نوع ارتباطی بین فهم عرفانی و فقهی و اصولی امام برقرار است که میتوان با مصادیقی آن را توضیح داد از جمله بحث ولایت. البته منظور بنده این نیست که ولایت مطلقه فقیه مستقیما متخذ از ولایت مطرح در عرفان است. ولایت در عرفان ولایت باطنیه و تکوینیه است. اما ایشان در همان مصباح الهدایه مساله ولایت ظاهریه و باطنیه را توضیح میدهند و در آن جا می فرمایند در سفر چهارم عرفانی، ولی خدا احکام تشریعیه(ظاهری و باطنی) را می یابد و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) این سفر را طی کرده اند اما چون پیامبر به مقام جمعی رسیده است تمام شریعت از ناحیه ایشان دریافت شده ولایت ظاهری به جعل وضعی توسط پیامبر(ص) به اهل بیت(ع) اتفاق افتاده است و از ناحیه اهل بیت به فقها کجای بحث را میتوان متصل به عرفان دانست؟ نوع نگاه بدیعی که به همین ولایت ظاهری دارند. یعنی حیطه اختیارات ولی و نگاهی که به احکام دارند که احکام را مطلوبات بالعرض برای حکومت و جریان ولایت الهی میدانند در واقع جریان ولایت ظاهری اجرای همان مصالح و شریعتی است که در سفر رابع با مشاهده اعیان ثابته توسط پیامبر و معصومین دریافت شده است. به وسیله این ولایت، سیر خلق(اعیان خارجی) به سوی حق با دستگیری ولی باطنی اتفاق می افتد. در این تقریر ولایت ظاهری فقها مجرایی برای جریان ولایت باطنی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) میشود. که در زمان ما ولایت ظاهری فقیه مجرای ولایت باطنی ولی الله الاعظم (عج) خواهد بود. البته دستگاه فقهی امام(ره) به گونه ای است که نیاز به ضمیمه عرفان برای اثبات خود ندارد و در فضای فقهی و اصولی مفاهمه و استدلال میکند اما مبانی عرفانی و کلامی میتواند منشا پیدایش یک تفکر درست و نو شود و فقیه وقتی فهمی از دین پیدا کرد ادله را بازخوانی میکند و با ادبیات و پارادایم فقهی آن را توضیح میدهد @hekmatvahokumat
حکمت و حکومت
🔸بررسی معنایی و ادبی «قتیل العبرات» «قتیل العبرة» یا «قتیل العبرات» از القاب خاص سید الشهداء (ع) است این لقب چه ترکیبی دارد و به چه معناست؟ برای این لقب معانی ای ذکر شده است که در اینجا به ذکر دو معنا که قوی تر به نظر میرسد اکتفا می کنم. این دو معنا براساس دو ترکیب متفاوت از "قتیل العبرات" است: 1- اضافه سبب بر مسبب. یعنی مضاف سبب برای وقوع مضاف الیه باشد 2- اضافه مسبب بر سبب. مضاف الیه سبب برای وقوع مضاف باشد 🔹احتمال اول: اضافه سبب بر مسبب در فارسی هم استعمال دارد مانند تیغ انتقام. یعنی تیغی که سبب برای انتقام گرفتن است طبق این احتمال معنا اینگونه میشود: کشته ای که سبب ریخته شدن اشکها میشود. معنایی که علامه مجلسی ذکر کرده اند مطابق با این احتمال است: «منظور این است که هیچ مؤمنی به یاد من نمی افتد مگر این که گریه می کند یا بغض گلوی وی را می گیرد»، ( بحارالانوار، ج ۱۱۰، ص ۳۵۶ ) 🔹احتمال دوم: نمونه اضافه مسبب بر سبب در فارسی: سوخته فراق. یعنی فراق سبب است برای سوخته شدن معنا طبق این احتمال: کسی که اشک ریختن سبب قتل او است معنای دوم به جهتی عرفانی تر از معنای اول است. آیت الله علی سعادت پرور(ره) این معنا را ذکر کرده و با ذکر دلایلی تقویت می کنند: «سید الشهداء علیه السلام با کلام «انا قتیل العبرة» میخواهد بفرماید: من کشته شدم تا این صفت[رحمت] با گریاندن و گریستن در مصایب من آشکار و در نتیجه رحمت الهی شامل حال امت شود» (فروغ شهادت، ص 304) دو روایت از سید الشهدا (ع) به نقل از امام صادق (ع) وجود دارد که میتواند بیانگر معنای این لقب باشد: 1- انا قتیل العبرة لایذکرنی مؤمن الا استعبر. من کشته اشک هستم هیچ مومنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشکش جاری میشود. (کامل الزیارات ص 108 روایت 3) 2- انا قتیل العبرة لایذکرنی مؤمن الا بکی. من کشته اشک هستم هیچ مومنی مرا یاد نمیکند جز اینکه گریه کند(کامل الزیارات ص 108 روایت 6) ظهور اولی هر دو روایت به احتمال اول نزدیک تر است یعنی کشته شدن سبب برای اشک ریختن باشد. اما به نظر میرسد با احتمال دوم نیز همخوانی دارد چنانکه مانعی ندارد که هر دو معنا در دو لایه مختلف ظاهر و باطن مراد باشد. @hekmatvahokumat
حکمت و حکومت
🔸ندایی فراتر از زمان و مکان تک تک جملات امام حسین (ع) در جریان قیام عاشورا دارای اهمیت است. هر کدام مانند نقشی برجسته است که تابلوی زنده و زیبای کربلا را ترسیم می کند اما یک جمله را باید از دیگر جملات متمایز کرد. چه جمله ای را؟ «هل من ناصر ینصرنی» را. این جمله، جمله نهایی امام خطاب به همه کسانی است که تابلوی عاشورا را به تماشا نشسته اند و صفحات خونین آن را ورق زده اند. این ندا حقیقتا در جریان است. این ندایی نیست که فقط در زمین کربلا و در سال 61 هجری برخواسته باشد. این ندا فراتر از زمان عاشورا و فراتر از مکان کربلاست حقیقتا امام حسین (ع) ندایش طنین انداز است. به چه دلیل؟ 1- به پشتوانه برخی از روایات(زیارات مأثوره) امام حسین (ع) تنها امامی است که در برخی از زیاراتش آمده است که 7 بار بگویید «لبیک یا داعی الله». این جمله در زبان عرب، یعنی امام شما را خوانده است و شما بایستی او را اجابت کنید. ("داعی الله" در زیارت آل یاسین و خطاب به امام زمان (عج) هم آمده است اما تعبیر «لبیک یا داعی الله» در زیارات مختص امام حسین (ع) است) 2- برخی از اولیاء خدا این «ندای هل من ناصر» را شنیده اند و می شنوند. مرحوم آقا نجفی قوچانی(صاحب کتاب سیاحت غرب و سیاحت شرق) در کتاب سیاحت شرق می نویسد: «آمدم به صحن سیدالشهدا همانطور به گوشه ای سرپا ایستاده بودم صدای ساعتی بلند شد وقتی گوش به صدای زیر او نمودم تا ده مرتبه اش تمام شد دیدم به طور فصیح میگوید هل من ناصر... هل من ناصر تا ده مرتبه اش تمام شد گوش را تیز نموده که از کجا جوابی می رسد جواب دهی پیدا نشد که یک مرتبه از صحن ابا الفضل (ع) صدای ساعت بزرگ او به صورت بم و کلفت بلند گردید لبیک...لبیک...لبیک تا ده مرتبه» 🔹ندایی مشابه شباهت و ارتباط عجیبی است میان خانه خدا و کربلا، میان ماجرای ذبح اسماعیل (ع) و شهادت سیدالشهدا (ع). این ارتباط و اتصال در مورد ندای شخصیت محوری حج و شخصیت محوری کربلا هم جریان دارد. عبدالله بن سنان از امام صادق ع روایت میکند: هنگامی که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل مامور شدند به ساخت خانه خدا و آن را به اتمام رساندند حضرت ابراهیم ندا داد بشتاب به سوی حج...پس مردم در صلبهای پدران و رحمهای مادران پاسخ دادند «لبیک یا داعی الله» پس آنکس که ده بار پاسخ داد ده بار به حج می رود... آنکس که یکبار پاسخ داد یک بار حج میرود.. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 206 چند روایت با این مضمون در کتب معتبر روایی وجود دارد. مضمون روایت مشابهت های ندای حضرت ابراهیم و ندای سیدالشهدا را می فهماند: ندای هر دو فرا زمانی و فرامکانی است و پاسخ به ندای هر دو، به یک صورت یعنی "لبیک یا داعی الله" است @hekmatvahokumat
🔸حکمت های هفت لبیک در زیارت امام حسین (ع) یکی از خصائص و ویژگی های منحصر به فرد امام حسین (ع) آن است که در بعضی از زیارت های مربوط به ایشان وارد شده است که پس از سلام بر او هفت مرتبه عبارت لبیک داعی الله تکرار شود شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه برای این هفت بار حکمتهایی ذکر می کنند: 🔹الف: ملاحظه حالت های اجابت کننده زیرا اجابت به واسطه 1- بدن، 2- دست، 3- زبان، 4-گوش، 5- چشم، 6- رأی، 7- عشق و علاقه می باشد، و آن طور که از عبارت زیارت بر می آید، هر لبیکی، در پاسخ به دعوتی است. در عبارت زیارت، پس از آنکه جمله لبیک داعی الله هفت بار تکرار می شود، آمده است "ان کان لم یحبک بدنی عند استغاثتک و لسانی عند استنصارک، فقد اجابک قلبی و سمعی و بصری و رأیی و هوایی" 🔹ب- لبیک های هفتگانه در واقع پاسخ به طلب یاری و نصرت آن حضرت است که هفت بار تکرار فرمود: ▪️یک بار در مکه معظمه ؛ هنگامی که خواست از آنجا حرکت کند در مسجدالحرام در میان مردم سخنرانی کرد و سپس یاری و نصرت طلبید ▪️بار دوم در خارج از مکه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر، نزد ایشان آمدند تا او را از رفتن به عراق باز دارند امام در پاسخ به آنها فرمود که من ماءمور به امری هستم که آن را اجرا می کنم و سپس طلب یاری کرد ▪️بار سوم، در راه مکه به کربلا؛ امام در بین راه با هر کس که ملاقات می کرد برای اتمام حجت بر مردم، از او طلب یاری می کرد. ▪️بار چهارم؛ امام با فرستادن نامه برای بزرگان بصره از آنها طلب یاری کرد. ▪️بار پنجم؛ یاری طلبیدن امام از بزرگان کوفه، از کسانی که گمان می رفت، هنوز به راءی و نظر خود باقی هستند. ▪️بار ششم؛ طلب یاری کردن از کسانی که برای جنگیدن با آن حضرت آماده بودند، به منظور اتمام حجت با آنها امام از حر و سپاهیانش، هنگامی که با آنها برخورد کرد و مانع از بازگشت امام شدند، طلب یاری کرد ▪️بار هفتم؛ طلب یاری کردن از امام حسین علیه السلام، بعد از آنکه در کربلا محاصره شد و عِده و عُده دشمن به 30 هزار نفر رسید و حایل میان او و آب شدند. 📚زیتون(ترجمه خصائص الحسینیه - شیخ جعفر شوشتری) ص 273-289 (باتلخیص) @hekmatvahokumat
🔸ج- هفت لبیک در پاسخ به هفت استغاثه امام حسین (ع) لبیک های هفتگانه، در پاسخ به استغاثه های هفتگانه آن حضرت می باشد امام حسین علیه السلام برای امور خاصی استغاثه کرد، اما کسی در آن امور به داد ایشان نرسید. ▪️استغاثه اول به منظور سیراب کردن اهل و اصحابش بود. ▪️استغاثه دوم امام به منظور سیراب کردن طفل شیرخوار، کودکان و زنان بود ▪️استغاثه سوم: برای سیراب کردن کودک شیرخوار (علی اصغر) بود ▪️استغاثه چهارم برای اهل حرم انجام گرفت. امام حسین علیه السلام خطاب به سپاه دشمن فرمود: ای پیروان ابوسفیان! به حرم من کاری نداشته باشید، شما با من طرف هستید. ▪️استغاثه پنجم نه به این خاطر بود که خیمه ها را غارت نکنند، بلکه برای این کار، ساعتی به اهل حرم فرصت بدهند. ▪️استغاثه ششم در حالی انجام شد که امام بر زمین افتاده بود و از دشمن درخواست نمود، اهل حرمش را به آتش نکشند، چون شنید که شمر می گوید: آتش بیاورید تا خیمه ها را به هر که در آن است، بسوزانیم. ▪️استغاثه هفتم امام در آخرین نفس های مبارکش انجام گرفت. امام در آن حال قطره ای آب خواست 📚زیتون(ترجمه خصائص الحسینیه - شیخ جعفر شوشتری) ص 290 و 291 @hekmatvahokumat
مقام معظم رهبری: امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
حکمت و حکومت
مقام معظم رهبری: امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
🔸رابطه عصر عاشورای سال 62 مهاباد با عصر عاشورا سال 61 کربلا! مهرماه سال 1362 هجری شمسی بود و جهرم در دهه اول محرم سیاه پوش عزای سرور و سالار شهیدان... اتوبوس کمیته امداد امام‌خمینی(ره)، بچه‌های خسته‌ی عملیات والفجر 2، از غرب کشور را با خود به شهر آورد، آن‌ها کسانی بودند که مرخصی گرفته و از تیپ المهدی(عج)، به جهرم برگشته بودند * دفتر اعزام نیروی سپاه جهرم مثل هرروز باز بود. کسانی که مرخصی‌شان تمام شده بود و می‌خواستند به جبهه باز گردند می‌آمدند و اسمشان را می‌نوشتند که با اتوبوس کمیته، عازم جبهه‌ی غرب شوند؛ فقط یک سوم صفحه کاغذ پر شده بود... مسئول اعزام نیرو اسم هر کس را که می خواند یا حسین گویان سوار اتوبوس می شود. * مسافران اتوبوس 15 نفرند: راننده آقای غلامحسین رشیدیان، با کمکی و شاگردش همراه با 13نفر، از گل‌های نورسته‌ی باغ عشق و ایمان. هرکس دوتا صندلی هم که بگیرد، باز جای خالی هست... رزمنده‌ها همه کم سن و سال هستند. بیشتر آن‎ها، دانش‌آموز و شاید هم بچه‌های یک کلاس یا مدرسه باشند، بزرگ‌ترشان مصطفی رهایی و غلامعباس کارگر است. مصطفی و غلامعباس پاسدار و بقیه بسیجی هستند. اذان ظهر تاسوعا، سکوتی در اتوبوس حکم‌ فرما می‌شود... *مهاباد – جاده روز عاشورا از راه می‌رسد. رشیدیان، راننده اتوبوس، سعی می‌کند بچه‌ها را به حرف بکشد و آن‌ها را از این سکوت رها کند. حِس غریبی در فضای اتوبوس حاکم است هر از گاهی شاگرد راننده، پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. راننده می‌خواهد که تا قبل از ساعت چهار، زمان منع عبور و مرور در کردستان، به جایی برسد و شب را در آن‌جا بماند. او مقر سپاه مهاباد را برای ماندن شبانه انتخاب می‌کند... * عصر عاشورا – مهاباد راننده آخرین پیچ جاده را که رد می‌کند می‌بیند که یک مینی‎بوس و چند ماشین کنارجاده ایستاده‎اند. راننده پا از روی گاز برمی‌دارد و سرعتش را کم می‌کند تا از کنار ماشین‎ها با احتیاط رد شود، ناگهان یک نفر کومله با لباس کردی، آرپی‌جی بر روی دوش به وسط جاده می‌پرد. رشیدیان ترمز محکمی می‌گیرد، بچه ها از شیشه اتوبوس می‌بینند دو نفر دیگر کلاش‌های‌شان را به سمت اتوبوس نشانه رفته اند، یکی داد می‌زند کمین خوردیم . . . کمین خوردیم . . . فرمانده کومله‌ها مسافرین اتوبوس را پیاده می‌کند. پلاک اتوبوس شخصی است. یک نفر بالا می‌رود و اتوبوس را می‌گردد یک نفر دیگر هم جعبه‌های بغل را باز کرده و وسایل بچه‌ها را بیرون می‌ریزد. کارت بسیجی و سپاهی بچه‌ها پیدا می‌شود. کارت‌ها را به فرمانده خود می‌دهند و او دستور می‌دهد همه را لا به لای درخت‌های اطراف جاده ببرند... فرمانده کومله‎ها دستور قتل رشیدیان را می‌دهد اما او می‌گوید که یک راننده شخصی است و زن و بچه دارد، او را برمی‌گردانند... صدای تیراندازی از زیر پل به گوش می‌رسد، آن‎ها مصطفی رهایی را زیر پل به شهادت می‌رسانند و بقیه بچه‌ها را داخل درخت‌ها می‌برند و دقایقی بعد صدای رگبار کلاش به گوش می‌رسد و بدن سوراخ، سوراخ بچه‌ها، روی خاک ها در لا به لای درخت ها می‌افتد کردها به غلامحسین رشیدیان دستور می‌دهند که با اتوبوس برگردد . . . اجساد مطهر شهدای عصر عاشورای جهرم، تیر باران شده، لا به لای درخت‌ها بر خاک افتاده، ماه کم فروغ و غمگین می‌تابد. دو روز دیگر شهدا برمی‌گردند و با شکوه تشییع می‌شوند اما در تشییع امام حسین و اصحابش جز تعدادی از طایفه بنی اسد و امام سجاد (علیه السلام) کسی حضور ندارد... آری . . . کربلا همیشه در جریان است منبع: دفتر حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لشکر 33 المهدی (عج) (با تلخیص) و سایت خبری تسنیم نیوز https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/08/02/895075 @hekmatvahokumat
🔸"سلطنت کلیه الهیه" کلید واژه ای شوق آفرین در آثار امام خمینی یکی از مفاهیمی که در آثار امام در مواضع مختلف تکرار شده است و شایسته توجه و دقت است "سلطنت کلیه الهیه یا سلطنت تامه الهیه" که انسان سالک میتواند به آن مرتبه نائل شود و در قلبش چنین سلطنتی حاصل شود. این نوع سلطه حاصل عبودیت و مالک کردن خداوند بر ممالک وجود است. این ویژگی ها را میتوان در مورد آن ذکر کرد: 🔹 عشق به سلطنت مطلقه در نهاد همه انسانها وجود دارد 🔹 اگر انسان به مراتبی از این سلطنت الهی نرسد اصلا در عالم قبر نمی تواند اقرار کند که خداوند رب اوست. 🔹 سلطنت کلی الهیه بهجت و نشاطی ایجاد میکند که از تمام نعمات بهشتی بالاتر است 🔹 درست است که بروز کامل آن در قیامت رخ میدهد ولی در همین دنیا وسعت قلبی ای در دل پدید می آید که از وسعت تمام عوالم بیشتر است! 🔹چنان اراده ای برای انسان به ارمغان می آورد که هر دو عالم را لایق خودش نمی داند 🔹 چنان بی نیازی در دل پدید می آورد که تمام ممالک ظاهر و باطن را پشیزی حساب نمی کند 🔹چنان حالتى در قلب پيدا شود كه قهر و سلطنت بر همه عوالم كند 🔹این مقام از مقامات قلب است و بالاتر از آن در مراتب عمیق تر وجود انسان یعنی روح و سِر رخ میدهد @hekmatvahokumat
🔸سلطنت کلیه الهیه در کلمات امام خمینی(ره) مطالعه اصل عبارات نافذ و پرجاذبه امام خمینی (ره) در رابطه با این سلطنت الهی توصیه میشود: 🔻با تضرع و زارى از آن ذات مقدس تمنا كن كه تو را اعانت كند در اين جهاد نفس، تا إن شاء اللّه غالب شوى و مملكت [وجودت‏] را رحمانى گردانى و جنود شيطان را از آن بيرون كنى، و خانه را به دست صاحبش دهى تا سعادتها و بهجتها و رحمتهايى خداوند به تو عطا فرمايد كه تمام چيزهايى كه شنيدى از وصف بهشت و حور و قصور پيش آنها چيزى نباشد، و آن سلطنت كليه الهيه است كه خبر دادند اولياى خدا از اين ملت بيضاى حنيف، و بالاتر از آن چيزهايى است كه نه گوش احدى شنيده و نه چشمى ديده و نه به قلب بشرى خطور كرده شرح چهل حديث - ص 14 🔻اى عزيز، با آنكه اين عالم دار جزا نيست و محل بروز سلطنت حق نيست و زندان مؤمن است، [1] اگر تو از اسارت نفس بيرون آيى و به عبوديت حق گردن نهى و دل را موحد كنى و زنگار دو بينى را از آيينه روح بزدايى و قلب را به نقطه مركزيّه كمال مطلق متوجه كنى، در همين عالم آثار آن را بعيان مى‏يابى، چنان وسعتى در قلبت حاصل شود كه محل ظهور سلطنت تامه الهيه شود و از تمام عوالم فسحت و سعه آن بيشتر گردد: لا يسعني أرضي و لا سمائى بل يسعني قلب عبدى المؤمن. «2» و چنان غنا در آن ظاهر گردد كه تمام ممالك باطن و ظاهر را به پشيزى نشمرى، و چنان اراده‏ات قوى گردد كه متعلق به ملك و ملكوت نگردد و هر دو عالم را لايق خود نداند. شرح چهل حديث- ص 259 🔻به واسطه عبوديت حق و توجه به نقطه واحده مركزيه و افناء تمام قوا و سلطنتها در تحت سلطنت مطلقه الهيه، چنان حالتى در قلب پيدا شود كه قهر و سلطنت بر همه عوالم كند، و از براى روح حالت عظمت و رفعتى پيدا شود كه جز در پيشگاه ربوبيت و آنها كه اطاعت آنها اطاعت ذات مقدس حق است سر به اطاعت احدى ننهد. و اگر به حسب پيش آمدن روزگار در تحت سلطه و قدرت كسى باشد، قلب را از آن لرزه نيفتد و استقلال و حريت نفس محفوظ ماند، چنانچه حضرت يوسف و حضرت لقمان را عبوديت ظاهريه به حريت و آزادى قلبى آنها ضرر نرساند. شرح چهل حديث ص 256 🔻پس معلوم شد كه عشق متعلّق به سلطنت محدوده نيست؛ بلكه عشقِ سلطنت مطلقه در نهاد انسان است، و از محدوديت متنفر و گريزان است و خود نمى‏داند. و پر واضح است كه سلطنت مطلقه از سنخ سلطنتهاى دنياوى مجازى، بلكه اخروىِ محدود نيست؛ بلكه سلطنت الهيّه سلطنت مطلقه، و انسان طالب سلطنت الهيّه و علم و قدرت الهى است، و پديد آرنده خود را خريدار است و دل هر ذرّه را كه بشكافند آفتاب جمال حقيقت را در ميانش بينند. شرح حديث جنود عقل و جهل ص 82 🔻و اگر كسى در تحت تربيت حق تعالى‏ در اين عالم نرود، و خود را تسليم به مقام ربوبيت نكند و سلطنت الهيه را در قلب و ساير اعضاى مملكت خود جايگزين نكند، و از تصرفات شيطانى، خود را تطهير نكند، معلوم نيست در عالم قبر و برزخ بتواند گفت: «اللّهُ- جَلَّ جَلالُهُ- رَبِّي». شرح حديث جنود عقل و جهل- ص167 @hekmatvahokumat
🔸پیاده روی و زیارت مجازی حرم سید الشهدا(ع) از طریق پیوند زیر میتوانید به یاد هر ساله که قدم به قدم به سوی کوی عاشقان، تجلی اعظم محبت الهی، حرکت میکردید و جذبه های نورانی حضرتش شما را به سوی خود می کشید، زیارتی انجام دهید و با درد دل با سید و سالار شهیدان علیه السلام سخن بگویید و حسرتتان را با ایشان نجوا کنید: http://haram360.ir التماس دعا @hekmatvahokumat