🔸ورود به آستان با مناجات راه یافتگان
مناجات کردن با خدا به زبان مناجات شعبانیه، یعنی همراه شدن و دست به دست بَلَد راه دادن و با راهیافتگان همقدم شدن
بلد راهی که جلو راه افتاده و مهربانانه دست مرا گرفته و پیش میبرد
دوری و عقب ماندگیم را به رویم نمی آورد
ضعف ها و زخم هایم را می شناسند
در پیچ و خمهای هولناک مسیر دستم را محکم تر می گیرد
تا من نالایق را نه فقط از خطربرهاند بلکه به بالاترین منازل نعمت و بهجت برساند(فتصیر ارواحنا معلقة بعز قدسک)
نمی گوید که تو نمیتوانی بلکه گله دارد که چرا نمیخواهی! قدم به قدم امید میدهد. او به منِ مایوس خیلی امیدوار است!
همه اهل بیت خوانده اند. یعنی چه؟
یعنی این نسخه همه است به هر کدامشان مراجعه کنیم همین نسخه را برای درمانمان می پیچد. پس به این نسخه باید خیلی خاطر جمع باشیم
مناجات شعبانیه، زبان گویایی دارد. با ما سخن میگوید از ادب ورود به درگاه رحمت الهی:
1- با وجیه وارد شو
🍀 «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
شروع مناجات باصلوات، یعنی پشت سر آبرو دار بیا. انها که اذن ورود دارند(فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه)
وقتی وارد شدند پشت سرآنها وارد شو
ممکن است مستحق نباشی که برای مهمانی در را به رویت باز کنند اما مستحقت هم ندانند که درِ باز را بر رویت ببندند
2- با قلبت بیا
🍀 «واسمع دعایی اذا دعوتک»
خدا خواندن چه کسی را می شنود؟ آنکس که با قلبش میخواند.
چرا؟ چون خدا خودش قبلا به ما گفته بود که من زباندارِ قلب مرده را بی زبان(بُکم) میشمارم
(صم بکم عمی فهم لایعقلون)
میزبان دعوتت کرده، سوار بر اسب به خانه اش میروی. به جای خودت، اسبت صدا میزند. انتظار داری میزبان جوابت دهد؟!
حقیقت تو قلب توست، این بدن مرکبی بیش نیست. فراموش کرده ای؟
3- اصرار و تکرار کن
🍀 «واسمع دعائی اذا دعوتک و اسمع ندایی اذا نادیتک و اقبل علی اذا ناجیتک»
سه جمله با یک درخواست یعنی اصرار و الحاح کن
خدا قسم خورده که به اصرار و الحاح در دعا عنایت دارد
امام باقر ع: وَ اللَّهِ لَا يُلِحُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَه
4- باحالت فرار و برای پناه بیا
🍀 «فقد هربت الیک»
در بحبوحه تظاهرات علیه شاه، برخی خانه ها، دربهایشان را باز می گذاشتند که پناهندگان و فراریان وارد شوند. در حالیکه همانها، هیچ وقت غریبه راه نمی دادند.
غریبه هم باشی اما اگر در فرار از خطر، با ترس از مرگ و نابودی بیایی راهت میدهند. پناهت میدهند
فرار کن از نفست تا دیر نشده. قبل از آنکه قلبت را نابود کند و همه حیاتت را بگیرد
@hekmatvahokumat
May 11
میلاد قمر منیر بنی هاشم، باب الحسین ع حضرت ابالفضل العباس ع و روز جانباز مبارک باد
🌴 به ژولیده نیشابوری گفتند یک شعر در وصف حضرت عباس (علیه السلام) بگو که پنج بار کلمه "چشم" داشته باشه.
او شعری گفت که ده تا کلمه «چشم» داشت...
چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود
محو چشمم چشم ها و چشم من بر آب بود
چشم گفتم چشم دادم چشم پوشیدم ز آب
من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود
@hekmatvahokumat
🔸مولفه هایی که یک امت را حق پذیر می کند
اگر از قرآن سوال کنیم که چه مولفه هایی در یک جامعه باید باشد که آن جامعه آمادگی بیشتری برای پذیرش حق داشته باشد قرآن چه پاسخی به ما میدهد؟
این دغدغه برای سیاست اسلامی در زمره مهمترین دغدغه هاست و نتایجش برای روشن تر شدن انتظار فرج در بعد اجتماعی اهمیت بسزایی دارد.
پاسخ این سوال از دقت در آیه ای به دست می آید که قرب و بُعد سه قسم از امتها را به اهل ایمان بیان می کند.
در اين آيه خداى تعالى جهت نزديكتر بودن نصارا را به اسلام، سه چيز معرفى مىفرمايد:
1-در بين ملت نصارا علما زيادند(قسیسین یعنی کشیش ها)
2- در بينشان زهاد و پارسايان فراوانند(رهبان)
3- ملت نصارا متكبر نيستند(انهم لایستکبرون)
و همين سه چيز است كه كليد سعادت آنان و مايه آمادگى شان براى پذیرش حق است
توضیح این سه مولفه براساس نگاه علامه طباطبایی:
سعادت آدمى در زندگى از نظر دين به اين است كه بتواند نخست حق و عمل صالح را تشخيص داده و سپس بر طبق آن عمل كند.
تشخیص حق به واسطه تعلیم عالمان به دست می آید. تشخیص حق و عمل صالح لازم است اما کافی نیست. غیر از آن بایستی موانع به کنار برود.
دو مانع مهم وجود دارد که انسان مطابق علم خود عمل نکند:
1-استکبار از حق یا همان عصبیت بر باطل
2- نامساعد بودن محیط: عملی اگر در بین مردم متداول شود و نسل به نسل منتقل شود عادت آنها میشود در چنین شرایطی مردم نمیتوانند درباره خوبی یا بدی آن عمل به آسانی بررسی نمایند. این جمله معروف است که "عادت طبیعت دوم است" از همین جهت مخالفت با عادت بسیار دشوار و به نظر غیرممکن میرسد
نقش پارسایان اینجاست که انها با عمل صالح خود بر خلاف عادت عمومی، انچه را محال شمرده می شود، ممکن نشان می دهند و با تکرار آن از دشواریش می کاهند ضمن آن که زیبایی آن را بروز میدهند
نتیجه این که در قوم مسیحیت سه عامل وجود داشت:
اولا کشیشان حق را تعلیم میدادند
ثانیا رهبانان با عمل به حق، محیط را مساعد میکردند
ثالثا مردمی که متکبر نسبت به حق نبودند
اما قوم یهود با وجود احبار، دچار رذیله تکبر بوده است و مشرکین علاوه بر این رذیله، فاقد عالمان و زاهدان هم بوده است
_________
ما هم اگر به دنبال، آمادگی بیشتر جامعه برای پذیرش حق هستیم بایستی این سه مولفه را مورد دقت قرار داده و در جهت تقویت آنها بکوشیم
@hekmatvahokumat
🔸شأن فرماندهی شیطان
"اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست"
این اولین سرزنش خداوند خطاب به مجرمان است در روز جزا.
مگر میشود توطئه های دشمنی را خنثی کرد بدون آنکه او را شناخت؟!
عملکرد شیطان را چقدر می شناسیم؟ آیا شیطان همه انسانها را به همه شرور دعوت میکند آن هم به یک اندازه؟
یک بُعدی که در مورد شیطان کمتر مورد توجه قرار میگیرد شأن فرماندهی و ریاستی است که بر جبهه باطل دارد. او جبهه باطل را "مدیریت می کند" تا "قدرت" و "استمرار" پیدا کند
اینگونه نیست که او همیشه و همه کس را دعوت به تنبلی کند اگر اینگونه بود اهل باطل که نفوذ و تسلط بیشتری بر آنها دارد همیشه در اوج تنبلی و سستی قرار میگرفتند!
اگر همیشه و همه کس را دعوت به بی نظمی و اختلاف می کرد نظم و تشکیلاتی برای باطل باقی نمی ماند!
او اهل حق را مطلقا و شدیدا به تنبلی، شک و تردید در اهداف، بی انگیزگی، تفرقه و... دعوت می کند اما نسبت به اهل باطل رفتارش تفاوت می کند. از همین جهت است که کوفیان متفرق و شامیان متحد پدید می آیند و امیرمومنان ع می فرماید:
به خدا سوگند! قلب را مى میراند و غم و اندوه را سرازیر مى کند که آنها (شامیان) در مسیر باطل خود، چنین متّحدند و شما، در طریق حقّتان، این گونه پراکنده و متفرّق
در تحلیل رفتار شیطان مدیریت و منفعت او هم بایستی ملاحظه شود
فعل نیکویی که به تقویت جبهه باطل بیانجامد شیطان چرا باید وسوسه و ممانعت کند؟
صدق و نظم و انسجام و احسان و انفاق و اخلاق و عبادتی که آورده اش وجاهت به نفع جبهه باطل باشد(تامین قدرت) و وجدان اهل باطل را از سایر جرائم خود آرام کند(تامین استمرار)، شیطان چرا باید جلویش را بگیرد و تمام اعوان و انصارش را صرف آن کند؟
همه افعال خیر غیر از ولایت را شیطان میتواند مصادره به نفع جبهه خود کند.
آیا توجه به این تفاوت، در قضاوت ما نسبت به ضعف های جبهه حق و قوتهای جبهه باطل تاثیری نمی گذارد؟
#شیطان_شناسی
@hekmatvahokumat
🎙هیأت مجازی یکشنبه ۱۲ شعبان
- ماه شعبان متعلق به پیامبر ص است. ماهی است که پیغمبر بنای دستگیری خاص معنوی دارد لذا در این ماه بایستی توجه ویژه به ایشان داشت مثلا با مداومت در صلوات و صلوات شعبانیه
- آیت الله حائری میفرمودن عمل صالح انسان را از ظلمات به نور نمیبرد بلکه ولایت این کار را میکند. عمل صالح انسان را مشمول دستگیری ولی خدا میکند
بنده: به آیات قرآن توجه کنید هرجا سخن از بیرون رفتن از ظلمات به نور است اخراج به وسیله خدا و ولی خدا است نه خروج خود شخص
غرض اینکه برای خارج شدنمان از ظلمات به نور به اولیاء خدا خصوصا پیامبر ص و امام زمان عج متوجه باشیم
- مناجات شعبانیه نمایشگاه معنویت است.
ما هر لحظه در نمایشگاه دنیا زندگی میکنیم و با دیدن محصولات این نمایشگاه خواسته های دنیویمان دائما تحریک میشود مثل کسی که در فروشگاه زنجیره ای انواع محصولات را می بیند و دلش میخواهد
ما باید خود را وارد نمایشگاه های معنوی کنیم تا خواسته های معنوی و حیاتی مان تحریک شود و به آنچه حقیقتا محتاجیم احساس نیاز هم بکنیم
- نمایشگاه معنوی شباهتها و تفاوتهایی با نمایشگاه مادی دارد.
🔸شباهت: مشاهده اجناس در هر دو، تمایل به خرید ایجاد میکند
🔸تفاوت: در نمایشگاه معنوی خواستن خیلی باارزش است حتی اگر پول کافی برای خرید نداشته باشی فروشنده این نمایشگاه اگر ببیند که تو میخواهی خیلی کمکت میکند که جنس را به تو بدهد به خلاف نمایشگاه مادی که حرف اول و آخر را پول میزند و خواسته انسان اهمیتی ندارد
- این تفاوت از مظاهر دنائت و پستی دنیاست که برای خواسته انسان ارزشی قائل نیست. باید برای پستی دنیا خواهی و برتری آخرت خواهی تفکر کرد و الا دنیاخواهی انسان را غرق میکند
- در این نمایشگاه معنویِ مناجات چه اجناسی عرضه شده و مورد توجه قرار گرفته؟ در یک فراز می گوییم:
«الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه و لسانا یرفع الیک صدقه و نظرا یقربه منک حقه»
سه عضو برای زندگی معنوی و اخروی خود طلب میکنیم تا یک ابدیت با معلولیت زندگی نکنیم😱😨:
قلبی که شوقش، زبانی که صدقش، نگاهی که حقش موجب تقرب شود
در مورد لسانا یرفع الیک صدقه:
زبان همان طور که تهدید بزرگی است و میتواند باعث سقوط شدید شود فرصت بزرگی هم است که میتواند موجب صعود شدید شود
- صدق در زبان و عمل، قدم های بلندی برای صعود به سمت خداست.
منتهای قدم های صادقانه، جایگاهی است که در قرآن «مقعد صدق» نامیده شده؛ جایگاهی که در مجاورت خداوند مقتدر است.
«ان المتقین فی جنات و نَهَر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر»(۵۵ سوره قمر)
«عندیت» و مجاورت خدا جایگاه رفیعی است که شهدا در آن منزل داده شده اند و از پروردگار رزق دریافت می کنند.(عند ربهم یرزقون)
فراز آخر زیارت عاشورا کوتاه ولی بسیار پر مغز است:
«و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین»
در سجده آخر از خدا میخواهیم که با ثبات در صدق، به همراهی امام برسیم و به واسطه همراهی امام، به مجاورت خداوند نائل شویم.
بدون «معیت»(همراهی) امام به «عندیت»(مجاورت) خدا نمیتوان رسید
[چون در بالا گفته شد بدون ولایت نمیتوان از ظلمات به نور رفت]
- صدّیق که در قرآن به آن اشاره شده، مرتبه بسیار بالایی است
صدّیق علاوه بر اینکه راست می گوید یعنی سخنش مطابق با اعتقادش است(صدق مخبری دارد)
درست هم میگوید یعنی سخنش مطابق با واقع هم است.(صدق خبری دارد)
راست گفتن ما صدق مخبری است و میتواند درست نباشد. مثلا براساس اعتقادم بگویم: «فلانی تصادف کرد و مُرد» اما در حقیقت او نمرده باشد
صدّیق یا سخن نمیگوید یا اگر میگوید سخنش راست و درست است
@hekmatvahokumat
🎙هیات مجازی سه شنبه ۱۴ شعبان المعظم
فرازی از مناجات شعبانیه:
الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه و لسانا یرفع الیک صدقه و «نظرا یقربه منک حقه»
خدايا، قلبي به من عنايت كن، كه اشتياقش او را به تو نزديك كند، و زباني كه صدقش به جانب تو بالا برده شود. و نگاهي كه حق بودنش او را به تو نزديك نمايد
حق نگاه را ادا کردن به چیست؟
۱- رعایت حلال و حرام. خداوند برای نگاه حرام تعبیر خیانت را به کار برده است. (یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور)
هر گناهی یک نوع خیانت در امانت است. دروغ و تهمت خیانت زبان، استماع غنا خیانت گوش و دزدی خیانت دست است و.. اما استعمال لفظ خیانت در قرآن برای خصوص نگاه حرام، شاید به منظور انتقال شدت قبح این عمل است. خیانت در همه فرهنگها قبیح است اما ممکن است نگاه مسموم را در این حد قبیح نشمارند
۲- نگاه آیت بین و عبرت نگر داشتن
کلمه «عبرت» از عبور گرفته شده است. عبرت گرفتن از یک پدیده به این معناست که بیننده نگاه خود را از ظاهر آن پدیده عبور داده و به حکمت و باطن آن برسد
آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه، مصداق بارزی برای نگاه آیت نگر بودند. تمثیلهای زیبای ایشان حاصل این نگاه بود.
خداوند در آیات متعددی از قرآن نسبت به کسانی که نگاه آیت نگر ندارند شکایت کرده است:
- یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا
- ان کثیرا من الناس عن آیاتنا لغافلون
- لهم قلوب لایفقهون بها و لهم أعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون
توبیخ آیه اخیر خیلی شدید است آن کسانی که با قلب و چشم و گوش به حقایق توجه نمی کنند غافلانی هستند به مانند چهارپایان بلکه گمراه تر
آیات چند گونه هستند:
تکوینی: ۱- طبیعت ۲- وقایع فردی یا اجتماعی
تشریعی: در درجه اول آیات قرآن و سپس روایات اهل بیت علیهم السلام
طبیعت:
تمام این خلقت و طبیعت آیت الهی است. قرآن در آیات متعددی به آیات تکوینی توجه داده است.
آیت الله حائری می فرمودند «نگاه به آسمان خیلی تاثیر دارد. زیارت آسمان دست کمی از زیارت امامزاده در انسان سازی ندارد. اگر میتوانید یک شب در ماه در روستا بخوابید و آسمان را تماشا کنید!»
وقایع:
خداوند با وقایع و اتفاقات با ما سخن میگوید
آن کس که معنای اتفاقات پیرامونش را جستجو نمی کند و نگاه آیت بین ندارد به این معناست که گوشش را به سخن خدا بسته است
اولیاء خدا همانطور که به تفسیر آیات تشریعی توجه دارند تفسیر آیات تکوینی را هم دنبال می کنند تا حکمت وقایع را متوجه شوند. کتاب کیمیای محبت را ملاحظه کنید که شیخ رجبعلی خیاط چگونه از وقایع معنا و پیامشان را دنبال می کند.
فهم عمیق و گسترده معنای وقایع، نعمت و موهبتی است برای اولیاء خدا اما تصور بنده این است که انسان خطاکار هم اگر واقعا از خدا طلب کند تا معنای برخی اتفاقات را به او نشان دهد، خداوند او را محروم نخواهد کرد.
مثالی برای نگاه آیت بین در وقایع اجتماعی:
پیروزی در برابر همه ابرقدرتها در جنگ ۸ ساله آیت الهی بود و به مانند عبور قوم حضرت موسی ع از میان دریا بود. آن کسانی که بلافاصله بعد از جنگ، غربزده و بلکه غرب پرست شدند نسبت به این آیت بزرگ الهی غفلت و بلکه تکذیب کرده اند و رفتار آنها را میتوان به مانند گوساله پرستی قوم حضرت موسی بعد از آن نجات معجزه آسا قلمداد کرد.
یک هشدار:
استمرار در غفلت نسبت به آیات الهی میتواند به تکذیب آیات منجر شود. این هشداری است که از آیاتی همچون این آیه کریمه برداشت میشود:
«فانتقمنا منهم فأغرقناهم فی الیم بأنهم کذبوا بآیاتنا و کانوا عنها غافلین»
سرانجام از آنان انتقام گرفتیم و در دریا غرقشان ساختیم، چرا که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند. (۱۳۶)
(کانوا عنها غافلین در ادبیات عرب، دلالت بر استمرار دارد و به نظر میرسد این جمله دلیل است برای جمله قبل(کذبوا بآیاتنا))
@hekmatvahokumat
🌹روز ملی فناوری هسته ای گرامی باد
غربگرایان با «راهبرد انفعال» و کوتاه آمدن در مقابل فشارهای غرب، برنامه صنعتی هسته ای را تعطیل کردند، هم چنین تلاش کردند شعارها و نمادهای این صنعت غرورآفرین را نیز از اسکناس ها و مناسبت ها حذف کنند
اما در مقابل، تحریمها برداشته نشد، فشارها افزایش یافت حتی تعهد روی کاغذ را هم باقی نگذاشتند و معاهده برجام به دست کدخدا پاره شد و به دور ریخته شد
امام (ره) به ما گفته بود: آمریکا شیطان بزرگ است
این آیه کریمه با ماجرای هسته ای ما، تناسب فراوانی دارد:
«و قال الشيطان لما قضي الأمر إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فأخلفتكم»
و چون کار از کار گذشت شیطان مى گوید: در حقیقت، خدا به شما وعده داد وعدهء راست، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم
امیدوارم این بدعهدی شیطانی غرب و اذنابش را به عنوان یک پیام و آیت الهی، دریافته باشیم
و به حرف امام (ره) درباره شیطان دوباره رجوع کنیم و به جای اعتماد به قول جان کری و اوباما و وعده های شیاطین بعدی، به وعده الهی دل ببندیم و باور کنیم که خدا برای مومنان عزت میخواهد و اسبابش را هم فراهم میکند
به امور درونی خود بیاندیشیم آیا فشارهای ابلیس که از ضعف قوای داخلی خودمان(شهوت و غضب و وهم) علیه ما استفاده می کند با کوتاه آمدن و تسلیم، کم می شوند یا زیاد؟
این فشارها با برطرف کردن ضعفهای داخلی وجودمان برطرف میشوند یا با تسلیم بیشتر در برابر شیطان خارجی؟
باور کنیم شیاطین تغییری نکرده اند. راهبرد خود را از خداوند بخواهیم چرا که او وعده داده است:
«إن تصبروا و تتقوا لا يضركم كيدهم شيئا إن الله بما یعملون محیط»
@hekmatvahokumat
🔸هماهنگی با اهداف ظهور
افق خواسته ها و دغدغه های انسان چگونه باشد تا هماهنگی بیشتری با اهداف ظهور و عصر مهدوی داشته باشد؟ همسان شدن با آن دغدغه ها، میتواند در توفیق حضور و ایفای نقش در آن حرکت اصلاحی عظیم موثر باشد.
🔹دغدغه بالای هدایت جمعی
آن کس که دغدغه بالایی برای هدایت جمعی انسان ها دارد متناسبترین دغدغه را با اهداف ظهور دارد
دغدغه بالای عدالت اجتماعی هم با اهداف ظهور هماهنگی دارد اما دغدغه عدالت را نمیتوان همسان با دغدغه هدایت جمعی بشر دانست زیرا:
اولا عدالت اجتماعی هدف میانی است
ثانیا در عدالت خواهی ممکن است نفع شخصی دنیوی هم دخالت داشته باشد
دغدغه هدایت بشر یک نوع دلسوزی و شفقت نسبت به انسانها است اما با شفقت نسبت به نیازهای مادی بشر یک تفاوت مهم و کلیدی دارد
انسان میتواند خود در سطح پایینی از برخورداری مادی باشد ولی بسیار نسبت به بقیه انسانها دلسوزی کند. خودش در فقر یا مریضی باشد اما به ثروت و سلامت و درمان انسانها دلسوزی بالایی داشته باشد. بلکه ان فقر و نیازمندی شخص می تواند عاملی باشد که دلسوزیش نسبت به دیگران بیشتر شود
اما دلسوزی و شفقت نسبت به هدایت انسانها از این سنخ نیست. نمیتواند کسی فاقد هدایت باشد اما دلسوز هدایت دیگران باشد
یا در سطح پایینی از هدایت باشد اما در از سطح بالایی از دلسوزی نسبت به هدایت دیگران باشد
هر مقدار شخص هدایت یافته تر باشد نشانه صدق هدایتش این است که حالت دغدغه و دلسوزیش نسبت به ایمان و هدایت دیگران بیشتر خواهد بود. فلذا پیامبر که در اوج هدایت است در اوج این دغدغه است و رحمت للعالمین است. و در خصوص او امده است که "لعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا"
لازمه دیگر برای تقویت دغدغه هدایت جمعی، تقویت یک نوع معرفت است. معرفتی که از تفکر و تذکر نسبت به حقیقت انسان حاصل میشود. انسانی که تمام فعالیتها و دغدغه هایش مادی میشود چه بخواهد چه نخواهد دچار خودفراموشی میشود و عمری برای جسمش میدود
دغدغه هدایت جمعی، دغدغه حیات و ممات قلب و روح انسانها است. در تب و تاب قرار گرفتن که چرا برخی انسانها توجه ندارند که دارند آرام آرام یا به سرعت خودکشی میکنند.
آنکس که به این درک میرسد از زخم روح و جان دیگران بی قرار میشود.
@hekmatvahokumat
🔸دشواری از خلاصی در برابر اغوای شیطان
مطالب زیر تاملات بنده است پیرامون دلایل پیچیدگی اغوای شیطان و بالتبع دشواری خلاصی از آن.
[طبعا این نکات و بیانهایی میتواند دچار نقص یا اشکالاتی باشد.]
🔹بیان اول:
حضرت آدم ع به لحاظ علمی در بالاترین مراتب است(علم آدم الاسماء کلها) و به لحاظ قلبی آنچنان در جذبه حق قرار دارد که التفاتی به جسم خود ندارد. با این حال تحت تاثیر ابلیس قرار می گیرد
🔹بیان دوم:
در قران سلطه شیطان اینگونه تشریح شده است:
إنه ليس له سلطان على الذين آمنوا و على ربهم يتوكلون ﴿۹۹ - نحل﴾
إنما سلطانه على الذين يتولونه و الذين هم به مشركون ﴿۱۰۰﴾
طبق این آیه شیطان بر مشرک میتواند چیرگی یابد.
این آیه را ضمیمه کنید به این روایت:
«شرک مخفیتر از حرکت آرام مورچه بر صخرهای سیاه در شبی ظلمانی است.»
کار خیلی دشوار میشود
🔹بیان سوم
عرفا مخلَصین را که مصون از اغوای شیطان هستند، بر مقام فناء فی الله تطبیق میکنند و مقام فنا و بقاء فی الله بالاترین مقامات سلوکی است و منازل متعدد و دشواری ماقبل آن بایستی طی شود
با این توضیح، فقط کسانی از اغوا شیطان مصون خواهند بود که خودی برای آنها باقی نمانده تا شیطان بخواهد به وسیله آن، انسان را بفریبد
🔹بیان چهارم
علامه در ذیل آیه شریفه "ان کید الشیطان کان ضعیفا" میگوید:
ضعیف بودن کید شیطان نسبت به راه خدا منافاتی ندارد با اینکه شیطان برای کسی که تبعیت از هوا میکند قوی باشد.
این را بگذارید در کنار مطالبی که حضرت امام در ذیل حدیث دهم کتاب چهل حدیث، مراتب هوای نفسانی را توضیح میدهند تا به اینجا که:
«اهل سلوك و جذبات و مقامات عارفين، كه نظرى جز لقاء حق و وصول به مقام قرب ندارند، نيز نوعى ديگر محجوب از حق و از تجليات خاص محروماند چون در آنها نيز تلوين باقى و از خودى آثارى هست.»
آن مطلب علامه به انضمام مراتبی که امام ذکر کرده اند نتیجه میدهد که خلاصی از کید شیطان، بسیار دشوار خواهد بود
#شیطان_شناسی
@hekmatvahokumat
🔸تبیین ضعیف بودن کید شیطان
با توجه به وجوه و بیانهایی که در پیام قبل در مورد پیچیدگی اغوای شیطان و دشواری خلاصی از آن گفته شد، این سوال ایجاد میشود که بیان قرآن در مورد ضعیف بودن کید و مکر شیطان(ان کید الشیطان کان ضعیفا) به چه معناست؟
در این خصوص دو احتمال به ذهن ینده می رسد که از جهاتی احتمال اول را قویتر میدانم:
1- شیطان از ان جهت که تسلط مستقیمی ندارد و صرفا از طریق وسوسه گری و زینت دادن اغوا میکند قوتی ندارد، اما از آن جهت که نفس اماره و کششهای طبیعی، بسیار قوی، ریشه دار و پرشاخ و برگ هستند شیطان لرزه های ضعیفی ایجاد میکند اما چون لرزه را دقیقا بر گسلهای بزرگ و خطرناک انسانها اعمال میکند باعث لرزش بزرگ میشود.
(به تعبیر مهندسان شیطان با شناخت فرکانس طبیعی ما با نیرو محرکه کمی میتواند رزونانس و ارتعاش شدید ایجاد کند به گونه ای که به نابودی قلب ما ختم شود)
و وظیفه انسان عمدتا در ناحیه کنترل نفس اماره است و اگر گسلها ترمیم شود لرزه های شیطان بی تاثیر خواهد شد
2- شیطان به واسطه آن که عالِم است، قابلیت تجربه دارد، تجربه عبادت 6 هزار ساله و تجربه اغوای مدید انسانها را دارد و به گونه ای اغوا میکند که انسان تصور میکند این ندای درونی خود اوست و حالت بیگانگی و تدافعی بر خود نمی گیرد. کم کم شخص را گرفتار میکند نه دفعتا، از چپ و راست و بالا و پایین حمله میکند و...
کید ضعیفی در مواجهه با انسان ندارد کید او در مقابل با تدبیر خدا ضعیف است و خداوند از ان جهت کیدش را ضعیف خوانده که انسان به سوی پروردگار فرار کرده و پناهنده شود. فلذا در آیه ی ۹۹ سوره نحل راه حل مقابله با سلطه او را ایمان و توکل برشمرده است. یعنی اینکار از تو برنمی آید باید به من بسپاری و توکیل کنی
به مانند اینکه انسانها وقتی در بلای بزرگی قرار می گیرند، جدیتر به خدا پناه می آورند.
#شیطان_شناسی
@hekmatvahokumat
🔸راههای کنترل خیال
راه نفوذ شیطان بر انسان از طریق قوه خیال است فلذا هر کس که میخواهد به مقابله با وسوسه های شیطان برخیزد لازم است طرق کنترل خیال را بشناسد.
۱- تفکر
به عنوان نمونه: تفکر در آیات و روایات/ نعمات و وظایف
از آنجا که قوه خیال قوه ای برای نگهداری صورتهای ادراکی حواس ظاهری(حواس پنجگانه بینایی شنوایی و..) و نیز قوه ای برای صورتگری و ترکیب آنها است، بدیهی است که دائما با کثرات محشور و مانوس است لذا یکی از اموری که خیال رو از تخیلات فاسد وصورتگریها و بازیگریهای خاص خودش باز میدارد تفکر در امور معقول و مفاهیم کلی است چراکه تفکر مربوط به قوه عقل بوده و عقل با وحدت مانوس و محشور است
بزرگان از فلاسفه و عرفان همچون بوعلی سینا و ملاصدرا پیشنهادشان این است که برای تطهیر قوه خیال ریاضیات خوانده شود. قاعدتا منطق و فلسفه هم مانند ریاضیات هستند
اگر هم سراغ این دانشها نمیرویم حداقل تلاش کنیم مطالب عمیقتر را هم مطالعه کنیم و همیشه از آنها فرار نکنیم
۲- پرهیز از تشتت
با توضیحی که در مورد ارتباط خیال با کثرات داده شد، نقش این عامل مشخص میشود.
از اساتید اخلاق شیخ جعفر ناصری حفظه الله به تاثیر سوء تشتت و عوامل آن در زمانه ما توجه ویژه ای دارند.
شبکه های اجتماعی، پرحرفی و بی نظمی از عوامل ایجاد تشتت هستند
۳- انصراف و برخلاف عمل کردن
یعنی به محض اینکه خیال انسان مشغول به صورتگری ناشایستی شد سریعا خود را به انجام کاری منصرف کنیم مثلا با دوستی شروع به صحبت کنیم و یا به خواندن کتابی مشغول شویم و یا … .
امام خمینی در کتاب چهل حدیث میفرماید: «براى تجربه، تو نیز چندى در صدد جمع خیال باشى و مواظبت کامل از آن کنى: هر وقت مىخواهد متوجه امر پستى و خسیسى شود، آن را منصرف کنى و متوجه کنى به امور دیگر، از قبیل مباحات یا امور راجحه شریفه»
و در کتاب آدابالصلاة فرمودهاند: «طریق عمده رام نمودن آن [قوه خیال]، عمل نمودن به خلاف است. و آنچنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیّا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید و به مجرّد این که بخواهد از چنگ انسان فرار کند آن را استرجاع نماید(برگرداند)، .. و این در اوّل امر کارى صعب به نظر مىآید، ولى پس از مدّتى عمل و دقّت و علاج حتماً رام مىشود و ارتیاض پیدا مىکند.»
۴- مشغولیت ذهنی مفید
شهید مطهری: «اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان مىشود... نفس انسان جوری است که همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنى همیشه باید یک کارى داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش مىخواهد وادار مىکند و آن وقت است که دریچه خیال به روى انسان باز مىشود؛ در رختخواب فکر مىکند، در بازار فکر مىکند، همینطور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه مىکشاند.»
خانمهای خانه دار بیشتر باید به این نکته توجه داشته باشند
۵- کاستن حب دنیا
خیالبافی با حب دنیا رابطه هم افزایی شدیدی دارد. حب دنیا، باعث افزایش فکر و خیال نسبت به محبوب می شود و خیال بافی هم بر حب دنیا می افزاید.
خیال امر دنیوی از احساس امر دنیوی لذت بیشتری دارد. در واقع خیالات به احساسات ضریب میدهند. خیال یک تفریح، یک منظره، یک غذای خوشمزه، یک موسیقی و.. از احساس آنها بیشتر لذت میدهد
(به خلاف امور اخروی و معنوی که احساسشان از خیال کردنشان لذت بیشتری دارد)
اگر کسی محبت خود را به یک امر مادی کنترل نکند، لذت پرواز دادن خیال در آن موضوع، او را امان نخواهد داد
۶- کنترل حواس ظاهری
اگر صورتی متناسب با برنامه های شیطان وارد حیطه نفس شود شیطان و نفس اماره به این راحتی، دست از آن برنمیدارد و مرتب آن را برای انسان تداعی میکنند.
با کنترل حواس باید ماده و منبع خیالبافیهای باطل را از او گرفت.
۷-دائم الوضو بودن، تلاوت بسیار قرآن کریم، ذکر با توجه گفتن
از این حیث که شیطان عامل مهمی در خیالبافی است باید در مقابل نفوذ او حصن و حصاری ایجاد کرد
به گفته علمای اخلاق این توصیه ها حصن و حصار در مقابل شیطان ایجاد میکند
قرآن و ذکر غیر از اثری که از حیث تفکر دارند (که در عامل اول گفته شد)، از حیث طهارتی که ایجاد می کنند مانع نفوذ شیطان هستند
@hekmatvahokumat