eitaa logo
𝑳𝑬𝑮𝑬𝑵𝑫𝑨𝑹𝒀 𝑻𝑶𝑼𝑹𝑵𝑨𝑴𝑬𝑵𝑻𝑺
128 دنبال‌کننده
199 عکس
10 ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️بنا به درخواست شرکت کننده ها مهلت ارسال اثار تا 10 ام تمدید شد⭕️ موفق باشید
🏺فردا تا ساعت 12 شب برای ارائه معجون های خودتون زمان دارین🏺
کار هی خودتون رو به این ایدی ارسال کنید👇 @Mr_error404_XD
⭕️اعلام نمرات مرحله دوم ترنومنت⭕️
باد میوزید ؛بادی سرد که دانه های کوچک برف را با خود همراه میکرد . هوای زمستان و برف تازه محیط مملو از استرس مدرسه را قابل تحمل‌تر کرده بود . پا هایش را آرام تکان میداد و قدم زنان با لبخند در میان دانش آموزان قدم میزد و از تماشای منظره و برج های بلند مدرسه لذت میبرد دانه های برف در میان موهای سفید و چهره رنگ پریده اش گم میشدند اما لبخندش همچنان به آن چهره بی روح نقش زیبایی میداد . با آرامش به جمعیت دانش آموزان نگاه میکرد و در خیالات خود غرق بود که ناگهان شخصی او را صدا زد: مدیر سنتا مدیر سنتا یه مشکلی پیش اومده جام مقدس جام مقدس_ سنتا با تعجب و وحشت به او خیر شد که ناگهان نور عظیمی از برج میانی تمام محیط مدرسه را در بر گرفت و باد و برف از حرکت ایستادند انگار که زمان متوقف شده باشد سنتا با لبخندی وحشت زده زیر لب گفت اما ...هنوز خیلی زوده ... این .... این..... چطور ممکنه!!؟