#تکنیک_های_روایت_نویسی
ان شاالله سعی میکنم از امشب روش ها و تکنیک های روایت نویسی را برای شما بنویسم.
با کمک این تکنیک ها می تونیم روایت هایی ناب از حضور بانوان در اربعین را رقم بزنیم.
اول یک تعریف از روایت بدیم که فرق بین داستان و روایت برای همه شما جا بیفته
روایت مبتنی بر واقعیت هست یعنی شما اتفاقات و رخدادهای واقعی را روایت میکنید.
اما داستان تخیلات را هم با خودش داره.
مثلا تا کتاب مسافر سرزمین آفتاب، یک روایت از شخص هست.
البته یک نکته مهم را هم در نظر بگیرید. ما دو مدل روایت داریم.
روایت بلند
روایت کوتاه
کتاب #مسافر_سرزمین_آفتاب یک روایت بلند هست.
✅چه سفرها کرده ایم روایت بانوان ایرانی از ایران
https://eitaa.com/che_safarha_kardeim
#حلما_بانوی_صبر_روایت
https://eitaa.com/helmaravayat
#تکنیک_های_روایت_نویسی
قسمت ۲
همان طور که در بخش قبل هم در مورد روایت صحبت کردیم
روایت در حقیقت بیان انگیزه ها، مشوق ها و مشکلات هست. بیان آرزوها
در روایت ما میتوانیم در مقام مقایسه ورود پیدا کنیم.
در روایت ما میتوانیم به بیان و یادآوری خاطره بپردازیم.کتاب دا را فکر میکنم اکثر شما عزیزان خوندید.
کتاب دا یک روایت از بخشی از زندگی خانم حسینی هستش.
روایت از لحظات مقاومت مردم برای جلوگیری از اشغال خرمشهر ،البته یک روایت از دیدگاه یک زن که سبک و شاکله نگاه اون با نگاه های مردانه ای که تاکنون از جنگ دیده بودیم و شنیده بودیم فرق میکرد.
یک مثال دیگه بزنم؟
کتاب من زنده ام هم از نکاتی که در ابتدای بحث گفتم و شما خوندید دو مورد را داشت. یاداوری خاطرات مرتبط و بیان انگیزه ها ،مشوق ها و مشکلات.
خود من وقتی این کتاب را خواندم به عنوان یک خانم حتی فکر اینکه جای خانم آباد و بقیه بانوان اسیر باشم برام خیلی سخت بود.
روایت هرچقدر در اضافه کردن جملات نغز موفق باشه، دلچسب تره و درحقیقت باید بگیم دلنشین تره.
گاهی اوقات برای اینکه خوانده را بیشتر با خودتون همراه کنید در خلال روایت از اون سوال بپرسید،در حقیقت او را به فکر وادار کنید.این مدل نوشتن شما را در رسیدن به خواسته یعنی همراهی خوانده با متن شما موفق تر میکنه.
✅چه سفرها کرده ایم روایت بانوان ایرانی از ایران
https://eitaa.com/che_safarha_kardeim
#حلما_بانوی_صبر_روایت
https://eitaa.com/helmaravayat
#تکنیک_های_روایت_نویسی
قسمت ۳
در قسمت های قبل در مورد روش های روایت نویسی تا اینجا توضیح دادیم که برای نوشتن روایت گاهی نیاز هست که با پرسیدن سوال خواننده را با خودمون همراه کنیم.
استفاده از تخیل در روایت امکان پذیر هست اما در حد مجاز، استفاده افراطی از تخیل روایت را به سمت داستان سوق میده و قطعا خواننده این موضوع را متوجه میشه.
کتاب حافظ ۷ از نظر بنده بیشتر یک داستان هست تا روایت سفر رهبر به شیراز، در این کتاب تخیل با روایت اصلی داستان آنچنان مخلوط شده که تشخیص اینکه کدام بخش روایت واقعی و کدام بخش داستان و تخیل هست غیر قابل تشخیص است.
در روایت ما باید بتونیم موارد مشابه را با هم مرتبط کنیم.
در روایت بیان احساسات خیلی مهم هست ولی این بیان احساسات باید به صورت هدفمند صورت بگیره.
در روایت بیان افکار بسیار مهم هست،یعنی آن لحظه ای که در حال روایت هستید به چه چیزی فکر میکنید.
به این نمونه روایت دقت کنید.👇
✅چه سفرها کرده ایم روایت بانوان ایرانی از ایران
https://eitaa.com/che_safarha_kardeim
#حلما_بانوی_صبر_روایت
https://eitaa.com/helmaravayat
جلو در موکب ایستاده بود
نگاهم به نگاهش گره خورد، به زور نگرانیش را پنهان میکرد.
آقای فتحی سرپرست کاروان ازش پرسید
_یاسر اگه برسن کربلا چیکار میکنی؟؟
_با دست سرش را خاروند وگفت: هیچی فرار میکنم میام ایران
یعنی جلوشون نمی ایستی؟؟
_کی جرئت داره جلو داعش وایسه
با خودم گفتم: حرفش چه شوخی باشه چه جدی، خیلی مسخره است، آخه مگه میشه حرم امام حسین (ع) را بی پناه ول کرد به امان خدا.
عجیب اون زمان یادم افتاد به خرمشهر و دلم بیشتر برای غربت اهل بیت سوخت....
بخشی هایی از روایت فاصله من تا کربلا
✅چه سفرها کرده ایم روایت بانوان ایرانی از ایران
https://eitaa.com/che_safarha_kardeim
#حلما_بانوی_صبر_روایت
https://eitaa.com/helmaravayat
#تکنیک_های_روایت_نویسی_قسمت۴
در بخش قبل تا بیان افکار صحبت کردیم، این قسمت میخوام در مورد اما و اگر کردن صحبت کنم.
یکی از بخش هایی که در روایت می تونیم به آن بپردازیم، اما و اگر کردن هست، یعنی چی؟؟
مثلا داریم روایت گم شدن پاسپورت خودمون در پیاده روی اربعین و بعد پیدا شدن معجزه آسای اون چند موکب اونطرفتر را بیان میکنیم.در بخشی از روایت میگیم:
از خستگی به موکب که رسیدم، کولی را گذاشتم زیر سرم و دراز کشیدم، سرم را که برگرداندم متوجه باز بودن زیپ کیف شدم ولی توجهی نکردم چشمام بستم و خوابم برد.
صبح با صدای مینا از خواب پریدم که داشت با عجله بچه ها را بیدار میکرد، از جام پریدم و رفتم سمت در،
دم در بودم و داشتم کفشم را میپوشیدم که یکی از بچه ها به من گفت زیپ کیفم بازه.
اون را بستم و راه افتادم، ای کاش همون جا وسایل توی کیف را چک کرده بودم تا بعدا اونقدر به دردسر نمی افتادم..
استفاده از عناصر غائب یا خیالی برای کمک به روایت
اضافه کردن مخاطب فرضی
مثلا در بخشی از روایت یک شخص را به صورت فرضی مخاطب قرار بدیم، مثلا یکی از دوستان که شاید در اون مکان هم حضور نداشته.
مخاطب قرار دادن خواننده
(مثل وقتهایی که من شما را اینجا مخاطب قرار میدم)☺️
روضه نوشتن
(یعنی استفاده کردن از الگوها به صورت کنایی نه مستقیم)
شبیه سازی
حواسمون باشه این شبیه سازی را باید خیلی خلاقانه انجام بدیم، در شبیه سازی کردن خلاقیت حرف اول را میزنه
بیان های شخصی از رخدادهای عمومی
یعنی نظرات و بیان های خودمون را در مورد یک اتفاقی که به صورت عمومی در حال شکل گیری هست بنویسیم.
این ها بخشی از تکنیک های روایت نویسی بود که در این چهار بخش در مورد اون صحبت کردیم.
دوستانم حتما روایت های خودتون به صورت مکتوب یا حتی کلیپ را برای بنده ارسال کنید یا در سامانه #سفیران_اربعین بارگذاری کنید.
✅چه سفرها کرده ایم روایت بانوان ایرانی از ایران
https://eitaa.com/che_safarha_kardeim
#حلما_بانوی_صبر_روایت
https://eitaa.com/helmaravayat