#یمن
#پرسش_مخاطب: آینده گفتگوی ایران و عربستان سعودی در خصوص یمن و نبردهای مأرب چگونه است؟
▪️ سوالات مخاطبین:
۱- سلام گفتگوی عربستان سعودی و ایران رو چگونه میبینید؟ آیا این گفتگو به نفع یمن است؟
۲- آیا ممکن است وضعیت مأرب همانند الحدیده بشود؟
▪️ پاسخ:
سلام
برای درک بهتر مسائل منطقهای لازم است بدانیم که تنازعات همواره دو وجه دارند: ۱- جنگ و مسئله تقابل نظامی ۲- گفتگو (مذاکره) و مسئله دیپلماسی.
در خصوص تقابل مقاومت و ائتلاف سعودی در یمن هم همین موضوع صدق میکند. در واقع در طول این چند سال در کنار نبردها، وجه گفتگوها هم جریان داشته است و گفتگوی ایران و عربستان مسأله جدیدی نیست.
با توجه به اینکه دیدارها و گفتگوها به صورت پنهان و جزئیات آن محرمانه است، نظر و تحلیل دقیقی از چشم انداز آینده جنگ یمن نمیتوان ارائه کرد؛ اما بطور کلی ایران و انصارالله در مذاکرات خواستار چند مولفه نظیر رفع محاصره یمن، آتشبس و همچنین گفتگوی سیاسی طرف های یمنی هستند.
همان طور که میدانید جنگ یمن چهار طرف دارد:
۱- انصارالله
۲- دولت مستعفی منصورهادی
۳- جنوبی ها
۴- القاعده و داعش
طرف چهارم قدرت و تاثیرگذاری چندانی در منازعات یمن ندارند و غالب مسلحین اینها اخیرا در بدنه ائتلاف حل شده اند.
طرف سوم اعلام کردهاند که خواستار تجزیه مجدد یمن به دو قسمت شمالی و جنوبی هستند.
طرف دوم و اول که طرف اصلی منازعه هستند تاکنون چند بار با هم مذاکره و حتی توافق کردهاند که این توافقها منجر به ختم درگیری و راه حل سیاسی نشده و با توجه به مواضع سردمداران این جریانها بنظر هم نمیرسد که مسائل یمن با اتفاقات ساده حل شدنی باشد. در واقع بایستی یک سری مسائل مقدماتی در یمن رخ بدهد تا بتوان از پایان جنگ در این کشور سخن گفت.
مسائل مقدماتی نظیر فتح یا توقف عملیات انصارالله در مأرب، آتشبس اولیه، رفع محاصره اولیه که میتواند با برقراری پروازهای فرودگاه صنعاء و یا رفع توقیف کشتی های حامل سوخت و فعالیت آزاد بندر الحدیده و اتفاقاتی از این دست میتواند باشد.
حتی ممکن است مقدمات پایان جنگ اجرای عملیاتی از سوی انصارالله علیه تاسیسات نفتی و... عربستان باشد که منجر به تسلیم سعودیها و پذیرش شروط انصارالله شود.
در خصوص سوال دوم نیز میتوان گفت بله ممکن است. زیرا شروط انصارالله در خصوص مأرب: خروج بیگانگان و القاعده و داعش و همچنین استفاده طرف های یمنی از درآمدهای نفتی مأرب و توقف حملات ائتلاف از این جبهه میباشد و در صورتی که چیدمان پیش زمینههای توافق همچنان ادامه پیدا کند امکان توافقی همانند توافق الحدیده بعید نیست.
#افغانستان
#پرسش_مخاطب: علت سقوط مناطق دولت افغانستان و ظهور دوباره طالبان چیست؟
🔸نکاتی در خصوص علل سقوط مناطق تحت کنترل دولت افغانستان و ظهور مجدد طالبان در افغانستان
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🇮🇷 @hemase_25
#افغانستان
#پرسش_مخاطب: علت سقوط مناطق دولت افغانستان و ظهور دوباره طالبان چیست؟
🔸نکاتی در خصوص علل سقوط مناطق تحت کنترل دولت افغانستان و ظهور مجدد طالبان در افغانستان
🔹ابعاد این موضوع را میتوان در چند مورد دستهبندی و خلاصه کرد:
۱- با اعلام خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان، بیم طالبان از واکنش و پاسخ نیروهای خارجی به حملاتشان کاهش یافته و طی روند آزمایشی طالبان که چند ماه به طول انجامید، سران این گروه به این نتیجه رسیدند که اظهارات آمریکاییها واقعیت دارد و اگر به نیروهای خارجی حمله و خسارتی وارد نشود به تحرکات طالبان کاری ندارند. بنابراین مسلحین طالبان بیشتر شهرهایی را هدف قرار میدهد که نیروهای خارجی در آن استقرار ندارند.
۲- طالبان در گذشته هم قدرت تصرف برخی از مناطق، شهرستانها و حتی استانها را داشتهاند، اما عدم توان تثبیت پیشرویها و واکنش نیروهای خارجی مانع از گسترش تحرکات آنها میشد. در واقع نیروهای امنیتی افغانستان توان مقابله نظامی با طالبان را ندارند و طالبان هم توان تثبیت و کنترل مناطق را ندارند.
۳- برخی از این شهرستانها گستردگی و موقعیت خاصی ندارند و به لحاظ مساحت، جمعیت، اهمیت و... در سطح پایینی قرار دارند. بنابراین تصرف آنها برای طالبان کار پیچیدهای نیست، چرا که نیروهای امنیتی در شهرهای کوچک امکانات و نیروی خاصی برای مقابله با آنها ندارند و در برابر حملات محدود طالبان هم تسلیم شده و یا عقب نشینی میکنند.
۴- ارتش و نیروهای دولتی در مواردی که طالبان بر شهرستان تحت کنترل آنها سیطره مییابد، ساختمان فرمانداری و پلیس را به دیگر شهرستانها منتقل میکنند و سقوط شهرستان را تکذیب میکنند. این حربه و تاکتیک دولت افغانستان است که بارها در جنگ افغانستان شاهد آن بودهایم.
۵- یکی از علل مهم سقوط شهرستانها را میتوان انتصاب پشتونها به فرماندهی پلیس و یا فرمانداری شهرستانها و استانها دانست. دولت اشرف غنی از بیم افزایش قدرت شیعیان و یا اقوام غیرپشتون، عموم مسئولیتها را بین فرماندهان و سیاستمداران پشتون تقسیم میکند. این امر علاوه بر نارضایتی اقوام دیگر منجر به سهولت پیشروی طالبان شده است.
قومیت مشترک پشتونها با اکثر نیروهای طالبان عموما منجر به عدم مقاومت آنها در برابر طالبان و رفتار ملایم این گروه با آنها میشود. قومگرایی را میتوان یکی از دو علت اصلی تداوم جنگ و تنش سیاسی در افغانستان دانست.
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🇮🇷 @hemase_25
#افغانستان
#پرسش_مخاطب: علت سقوط مناطق دولت افغانستان و ظهور دوباره طالبان چیست؟
🔸نکاتی در خصوص علل سقوط مناطق تحت کنترل دولت افغانستان و ظهور مجدد طالبان در افغانستان
🔹ابعاد این موضوع را میتوان در چند مورد دستهبندی و خلاصه کرد:
۱- با اعلام خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان، بیم طالبان از واکنش و پاسخ نیروهای خارجی به حملاتشان کاهش یافته و طی روند آزمایشی طالبان که چند ماه به طول انجامید، سران این گروه به این نتیجه رسیدند که اظهارات آمریکاییها واقعیت دارد و اگر به نیروهای خارجی حمله و خسارتی وارد نشود به تحرکات طالبان کاری ندارند. بنابراین مسلحین طالبان بیشتر شهرهایی را هدف قرار میدهد که نیروهای خارجی در آن استقرار ندارند.
۲- طالبان در گذشته هم قدرت تصرف برخی از مناطق، شهرستانها و حتی استانها را داشتهاند، اما عدم توان تثبیت پیشرویها و واکنش نیروهای خارجی مانع از گسترش تحرکات آنها میشد. در واقع نیروهای امنیتی افغانستان توان مقابله نظامی با طالبان را ندارند و طالبان هم توان تثبیت و کنترل مناطق را ندارند.
۳- برخی از این شهرستانها گستردگی و موقعیت خاصی ندارند و به لحاظ مساحت، جمعیت، اهمیت و... در سطح پایینی قرار دارند. بنابراین تصرف آنها برای طالبان کار پیچیدهای نیست، چرا که نیروهای امنیتی در شهرهای کوچک امکانات و نیروی خاصی برای مقابله با آنها ندارند و در برابر حملات محدود طالبان هم تسلیم شده و یا عقب نشینی میکنند.
۴- ارتش و نیروهای دولتی در مواردی که طالبان بر شهرستان تحت کنترل آنها سیطره مییابد، ساختمان فرمانداری و پلیس را به دیگر شهرستانها منتقل میکنند و سقوط شهرستان را تکذیب میکنند. این حربه و تاکتیک دولت افغانستان است که بارها در جنگ افغانستان شاهد آن بودهایم.
۵- یکی از علل مهم سقوط شهرستانها را میتوان انتصاب پشتونها به فرماندهی پلیس و یا فرمانداری شهرستانها و استانها دانست. دولت اشرف غنی از بیم افزایش قدرت شیعیان و یا اقوام غیرپشتون، عموم مسئولیتها را بین فرماندهان و سیاستمداران پشتون تقسیم میکند. این امر علاوه بر نارضایتی اقوام دیگر منجر به سهولت پیشروی طالبان شده است.
قومیت مشترک پشتونها با اکثر نیروهای طالبان عموما منجر به عدم مقاومت آنها در برابر طالبان و رفتار ملایم این گروه با آنها میشود. قومگرایی را میتوان یکی از دو علت اصلی تداوم جنگ و تنش سیاسی در افغانستان دانست.
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🇮🇷 @hemase_25
#افغانستان
#پرسش_مخاطب: علت سقوط مناطق دولت افغانستان و ظهور دوباره طالبان چیست؟
🔸نکاتی در خصوص علل سقوط مناطق تحت کنترل دولت افغانستان و ظهور مجدد طالبان در افغانستان
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🇮🇷 @hemase_25
#افغانستان
#پرسش_مخاطب: ایران در افغانستان از چه کسی باید حمایت کند؟
🔸موضع ایران در افغانستان حمایت از یک جریان و شخص نیست، و مواردی همچون حفظ اتحاد، پایان یافتن جنگ و برقراری صلح و همچنین جلوگیری از تجزیه بخشی از اهداف ایران در افغانستان است.
در حال حاضر ساختار سیاسی افغانستان پس از فروپاشی دولت اشرف غنی شکل نگرفته و اکنون ما شاهد ساختاری هستیم که تنها به لحاظ نظامی و رسانهای شکل گرفته است. بنابراین برای تحلیل و بررسی تنازعات و صحبت از جوانب تشکیل حکومت و... فعلا زود است.
اما به طور کلی میتوان ساختار فعلی جریانهای افغانستان را به موارد زیر دستهبندی کرد:
۱- طالبان (سیاسی و نظامی)
۲- شورای هماهنگی متشکل از کرزی، عبدالله و حکمتیار (سیاسی و نظامی)
۳- جریانهای شیعه به رهبری خلیلی، محقق و... (سیاسی و نظامی)
۴- جریانهای دیگر نظیر صلاح الدین ربانی رهبر حزب جمعیت اسلامی و سایرین. (سیاسی)
۵- احمد مسعود (نظامی)
جریانهای شیعه در افغانستان صاحب نظرات مختلف در جهت گیریهای سیاسی هستند و به دلایل مختلف در تنازعات چهل سال اخیر افغانستان اتحادی در مواضع خود نداشتهاند.
مقبولیت احمد مسعود نیز در یک قوم (تاجیک) و یک منطقه (پنجشیر) افغانستان جریان دارد و وی نسبت به سایر رقبای خود پیشینه سیاسی و نظامی قویای ندارد.
طالبان نیز تاکنون در سیاست خود انعطافپذیری خاصی نشان نداده و توان جذب سایر جریانها را ندارد.
افرادی نظیر عبدالله، کرزی و... نیز به واسطهی غربگرایی گذشته و مواضع ضعیف فعلی شان کارکرد آنچنانی در تحولات افغانستان ندارند.
حال در چنین شرایطی که دولت رسمی افغانستان فروپاشیده و هیچ یک از جریانهای یادشده اجماعی در جریانهای سیاسی و شاخصی برای کسب رای اکثریت مردم را صورت ندادهاند، ایران بر چه مبنا و چه دلایلی بایستی از یک طرف و یا یک جریان در افغانستان حمایت کند؟ بی شک حمایت سیاسی و نظامی از یک طرف ناقض موضع ایران مبنی بر "میانجیگری" و "اتحاد افغانستان" است. نتایج این موضوع در کنار حمایت پاکستان، تاجیکستان، ترکیه و سایر کشورهای منطقه از جریانهای موجود، چیزی جز "تداوم جنگ" و "تجزیه افغانستان" ندارد که در چهل سال گذشته آزمایش شده است.
به خاطر داشته باشیم که طرح تجزیه کشورهای اسلامی و همچنین تداوم جنگ در منطقه استراتژی اصلی غرب و اسرائیل در منطقه است و استراتژی محور مقاومت در مقابل آن اتحادطلبی و برقراری صلح است. همان طور که این ماموریت حزب الله در لبنان و سوریه، انصارالله در یمن، حشدالشعبی در عراق و... حفظ اتحاد بوده است.
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🇮🇷 @hemase_25
#گرجستان #آذربایجان
#پرسش_مخاطب: آیا گرجستان بر علیه ایران موضع خواهد گرفت؟ پاسخ متقابل ایران به تحرکات اخیر دولت آذربایجان و ترکیه در منطقه قفقاز چیست؟
🔸سیاستهای کلی دولت گرجستان متمایل به غرب، و در منطقه نزدیک به ترکیه و جمهوری آذربایجان است. اما این موضوع تاکنون منجر به ضدیت با ایران نشده است و عموم سیاستهای این کشور در قبال ایران مبتنی بر منافع اقتصادی و اصولی مبهم بوده است.
🇮🇷 @hemase_25
#یمن
#پرسش_مخاطب: نیروهای العمالقه چه کسانی هستند؟
🔸نیروهای العمالقه از جمله مجموعههای شبه نظامی و قدیمی یمن هستند که از سال ۲۰۱۷ میلادی تحت فرماندهی ائتلاف سعودی سازماندهی شده و در جنگ یمن مشارکت دارند.
واژهی العمالقه یا عمالیق و... در فرهنگ اعراب به معنای افرادی قوی هیکل و درشت اندام میباشد. یهودیان نیز در طول تاریخ دشمنان خود را عمالیق مینامیدند و عمالقه را صفتی برای دشمنان خود دانستهاند. آخرین باری که این واژه در گفتار سران یهود به کار برده شد، اظهارات بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۱۰ میلادی است که ایرانیان را عمالقه جدید خواند.
اما در یمن نیروهای العمالقه یکی از مجموعههای شبه نظامی هستند که در سال ۱۹۷۱ میلادی به پیشنهاد سرلشکر "حسن العمری" در زمان ریاست جمهوری "ابراهیم الحمدی" تشکیل شدند.
نیروهای العمالقه در جنگ داخلی سال ۱۹۹۴ میلادی به طرفداری از اتحاد شمال با جداییطلبان سوسیالیست جنوب جنگیدند. درگیری العمالقه با جنوبیها در استان ابین منجر به شکست جنوبیها و تخلیه توان آنها در نبردهای دیگر شد و یمن به طور کامل به سیطره علی عبدالله صالح درآمد.
نیروهای العمالقه در جریان جنگهای شش گانه صعده نیز توسط علی عبدالله صالح به کار گرفته شدند. آنها در نبردهای مختلف ضد طرفداران شهید "سید حسین بدرالدین الحوثی" در صعده و شمال یمن جنگیدند. پس از آن نیروهای العمالقه در سایر تیپ های ارتش یمن توزیع شده و در عمل منحل شدند.
پس از انقلاب یمن و آغاز نبردها بین انصارالله و طرفداران عبد ربه منصورهادی، تعدادی از فرماندهان پیشین العمالقه با حمایت ائتلاف سعودی مجددا مجموعههای خود را سازماندهی کردند و در نبردهای مناطق جنوبی یمن شرکت کردند. سازماندهی نیروهای العمالقه در جریان حمله ائتلاف سعودی به ساحل غربی یمن وسیعتر شد و حمله زمینی با نقش آفرینی آنها صورت گرفت.
سازماندهی العمالقه به طور کلی به عهده امارات بوده و اکثر نیروهای آنها از کسانی هستند که توسط این کشور جذب شدهاند. اکثر بدنهی این مجموعه را وهابیهای دماج، کتائب ابوالعباس در تعز، سلفیهای جنوب یمن از مناطق یافع تا لحج تشکیل میدهند.
رسانههای ائتلاف سعودی تعداد نیروهای العمالقه را حدود ۳۰ هزار نفر عنوان کردهاند. اما با توجه به نقاط استقرار این نیروها در یمن، استعداد آنها ۱۵ الی ۲۰ هزار نفر برآورد میشود.
العمالقه در عدن و لحج دارای پایگاه هستند و تا چند ماه گذشته در جبهات الحدیده و تعز مستقر بودند. اما پس از سه سال نبرد فرسایشی در الحدیده به دستور ائتلاف سعودی از الحدیده عقب نشینی کرده و به جبهات شبوه و مارب نیز اعزام شدهاند.
🇮🇷 @hemase_25
#یمن
#پرسش_مخاطب: نیروهای العمالقه چه کسانی هستند؟
🔸نیروهای العمالقه از جمله مجموعههای شبه نظامی و قدیمی یمن هستند که از سال ۲۰۱۷ میلادی تحت فرماندهی ائتلاف سعودی سازماندهی شده و در جنگ یمن مشارکت دارند.
🇮🇷 @hemase_25
#یمن #عربستان
#پرسش_مخاطب: آیا حملات اخیر انصارالله به عربستان سعودی قیمت نفت را افزایش داد؟
طبق گزارشهای غیررسمی از وزارت انرژی عربستان سعودی، در نتیجه عملیات اخیر انصارالله تحت عنوان "شکست محاصره ۲"، پالایشگاه نفت بندر ینبع به طور موقت تولید خود را کاهش داده است. این خبر منجر به انتشار تحلیلها و گزارشهای نادرستی در رسانههای داخلی شده است که رشد ۳ درصدی قیمت نفت را به حملات انصارالله مرتبط دانسته است.
عوامل افزایش قیمت نفت را به ترتیب در موارد زیر میتوان برشمرد:
۱- توافق کاهش تولید اوپک پلاس و تعهد اعضای اوپک پلاس به افزایش ۱۳۰ درصدی تولید.
۲- تداوم جنگ روسیه و اوکراین و اعمال تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا و چند کشور علیه نفت روسیه.
۳- کاهش همه گیری کرونا در جهان و افزایش تقاضا برای خرید نفت.
پس از مدنظر قرار دادن این موارد، تنش ایران با محور آمریکا-اسرائیل-ائتلاف سعودی را میتوان مورد بعدی افزایش قیمت نفت در نظر گرفت. خط لوله شرقی-غربی عربستان ظرفیت انتقال قریب ۷ میلیون بشکه نفت در روز را داراست اما کاهش تولید پالایشگاه ینبع در مدت کوتاه نمیتواند عامل رشد قیمت نفت بوده باشد.
در مجموع حملات اخیر انصارالله به عربستان سعودی در تغییرات قیمت جهانی نفت تاثیرگذار بوده است، اما اینکه حملات انصارالله را تنها دلیل تغییر ۳ درصدی قیمت نفت بدانیم، تصوری نادرست و به دور از واقعیت است.
▪️بیشتر بخوانید:
بیانیه نیروهای مسلح یمن در خصوص عملیات “شکست محاصره ۱“
بیانیه نیروهای مسلح یمن در خصوص عملیات شکست محاصره ۲
🇮🇷 @hemase_25