eitaa logo
حماسه ۲۷ 🚩
10 دنبال‌کننده
381 عکس
17 ویدیو
0 فایل
✅ حاج احمد متوسلیان: از پاوه تا اسرائیل "...تو رفتی و گفتی، شرف مرز ندارد..."🌿 #فاتح_خرمشهر 🚩 ⬅️ جهت ارتباط با ادمین: @ahmad_hemmat
مشاهده در ایتا
دانلود
💘 🖐 ⁉️ 💔 سعید قاسمی، مسئول واحد اطلاعات ۲۷ در این مورد می‌گوید: ✔ «...با همّت رفتیم پیش تا بلکه بتوانیم منصرفش کنیم. ، ملبّس به لباس فرم سپاه بود. گفتم: "حاج‌آقا، ما کوچیک شماییم، بگذار ما به جای شما به این مأموریت برویم." 🌸 هم با وجود این‌که خیلی ناراحت بود، سعی می‌کرد جلوی حاجی لبخند بزند. او هم اصرار کرد؛ اما انگار نه انگار؛ اصلاً به التماس‌های ما توجهی نکرد. فقط آن نگاه عمیق و گیرای خودش را برای آخرین بار به ما هدیه کرد و با لحن شمرده‌ی همیشگی‌اش گفت: "حضرت امام به بنده امر کرده‌اند گزارشی از وضعیت شیعیان جنوب بیروت را تهیه کنم و برای ایشان ببرم؛ لذا بهتر است خودم به این مأموریت بروم." بعد در حالی که دستم را می‌فشرد، گفت: 🚩 "برادر سعید، دلتان با خدا باشد. به او توکل کنید. هرچه مشیت خداوند باشد، همان می‌شود. خداحافظ." 🦋 🖐 📸 شناسنامه عکس: روز ۱۴ تیر ۱۳۶۱ - پادگان زبدانی - سردار در حال خداحافظی از عزیزانی همچون و . 💘 دلخراش تر اینکه آن طرف ایستاده است تا حاجی خداحافظیش تمام شود و به همراه یکدیگر عازم سفری بی بازگشت شوند... 🌷 🌸 @hemaseh27
💘 ...🚩 🌸 ❤ متوسّلیان پس از نشستن در داخل مرسدسِ ۲۸۰ سفارت، نگاهی به همّت و جمع همرزمان باوفای خود کرد، سر به پشتی صندلی خودرو نهاد و در سکوت، پلک‌های خود را بر هم فشرد. 💐 داخل خودرو، علاوه بر متوسّلیان، ، - کاردار سفارت ایران‌ -‌ و - عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران‌-‌ هم نشسته بودند. چهار همسفر آماده‌ی حرکت شدند و نیروها با تکان دادن دست با آنها خداحافظی کردند. ‼ همین‌که خودروی حامل متوسّلیان از نظر محو شد، گویی همه‌ی سنگینی دنیا بر سر خراب شد. بغض، راه گلویش را بست و او را به کنجی کشاند. همّت برای ساعت‌های متمادی در محوطه‌ی پادگان قدم زد و گاه و بی‌گاه به دروازه‌ی ورودی چشم می‌دوخت. تا به آن روز، هیچ‌کس او را تا بدین اندازه، آشفته و دلواپس ندیده بود... ✔ 🦋 @hemaseh27
🤲 🚩 🦋 ⏳ «...تو کُدام مُسافِری که فاصَله ی بَدرَقه تا اِستِقبالَت را دَر دَفترِ خاطِرات، مَجهول می‏ گُذارَند؟ ☆ این کُدام سَفَر اَست که وَقتی اَز آن باز می‏ گَردی، بُزُرگ‏تَر می‏ شوی و خَنده‏ هایَت را با گِریه اِبراز می‏ کُنی؟ وَلیکَن...؛ 💔 می‏ دانَم که وَرایِ تَحَمُّل اَست، تا زَمانی نامَعلوم اَز شِش جَهَت، تو را میانِ دیوارها مَحبوس کُنَند؛ اما آنجا که عِشق دَر روحِ آدَمی حُلول می‏ کُنَد، عَظَمَتِ اَندیشه، اَز دایِره تَن بیرون می‏ زَنَد، تا آزادی را زودتَر اَز آن که فَرا رِسَد، دَر آغوش بِگیرَد... 💫 💐 🌿 @hemaseh27