✅ کاشکا ما بزرگ نیمیشدیمان
✍️ #محمد_صیفی_کار_ همدانی
پاییز، باز آمده
خب خوش آمده که آمده
راسِش فِکر کنم یکی اَ کارای خوب پاییز اینه که خاطره هارِ یادِمان بندازه...
عَرصای پاییز آدمِ لِر میده وسط خاطرات دورُ درازِ گذشته
کنارِ آدمایی که حالا دیه نیسَن،
یَنی بَضیاشان خیلی وقته نیسَن
صَحبای پاییز آدِمِ میشانه کنار پاشورِی حِوض خانِی که دیه نیس.
و حال و هِوای که دیه نیمیایه
یادش بخیر!
چینین که یادُم میفته، دلُم زِکِّنه مُکُنه
خانی قدیمی مامانُ اُ حِوض آبیِ گردِ وسط حیاط...
تختِ چوبی کُنِی که رو حِوض بود
روش تخت چوبی زده بودیم و هر شب روش ماخابیدیمان.
صدای جیرجیرش که دیه بِشِش عادت کرده بودیمان
مُتِکاهای لول و رنگ به رنگ که سِرِمان میَشتیمان روشانُ
و آسمان بینقاب و پرستاره رِ میپایدیم
ستاره هارِ میشمُردیمُ خوابمان میبرد.
و غرق در خیالای بِچِگانهمان میشدیمان
دلم برِی خوابای بیدغدغه خانِی مِشدَسِن قصاب تنگ شده،
برِی صُحبای که پنجره چوبیای اتاق واز میشد
و با هیاهوی میلیچا و سیاگِودانهها و یاکریما بیدار میشدیمان
و وا نسیمی خنک و روح نواز، خواب از کله مان میپرید...
دلم بری بچِگیام. بِرِی ندار ناکامیا، بِرِی صفای نداری مال و دارایی محبت و صفای اُ خانه قدیمی،
دلم برِی آوِجی، خاماجی، شاوِجی، خالجان صدیقه، خانم عروس گَلین خانم، هاجر خانم تنگ شده.
کاش آدمای خوب زندگی، همیشگی بودن،
کاشکا ما، بزرگ نیمیشدیمان،
کاشکا تو همُ دِوران، در دل هَمُ سادِگیا، جا ماندهِ بودیمان...کاشکارِ کاشتن هیچی در نیامد.
مَمَد، پسِرِ مِشدَسِن قصاب، اَ دل سختههای بافطاهار همدان.
جان مولا اِی خواستین نشرش بدین، سه جلدِشِ اَزِش جدا نکنین
#طب_ایرانی
#بوعلی_سینای_ایرانی
#طوفان_الاقصى
#ایران_فرهنگی
#فلسطین
#هِمِدانیا_شیرَن #همدان_آباد
#محمد_صیفی_کار_همدانی
https://eitaa.com/hemedaniashiran
#روزنامه_هگمتانه
@hegmataneh_news_ir