eitaa logo
هِمِدانیا شیرَن. مَمَد همدانی
402 دنبال‌کننده
286 عکس
80 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بهسازی معابر روستای هدف گردشگری قلعه جوق شهرستان فامنین با همکاری اداره میراث فرهنگی بهسازی و بازسازی کامل معابر روستای هدف گردشگری قلعه جوق شهرستان فامنین با همکاری میراث فرهنگی. اگر جامعه محلی پای کار باشند، گردشگری هدفمند به تنهایی بسیاری از خلاء ها را در استان همدان پر می کند. و لازمه پای کار آمدن جامعه محلی، فرهنگ سازی توامان برای جامعه محلی و گردشگران هست، و اینکه آموزش گردشگران برای احترام به فرهنگ جامعه محلی یک امر اجتناب ناپذیر هست. https://eitaa.com/hemedaniashiran
انتخاب روستای نگارخاتون شهرستان فامنین به عنوان روستای الگو در رویداد ملی روستای بدون بیکار نگارخاتون، ژاپن کوچک ایران آنقدری آشناست که با دیدن نامش تلألویی از تلاش و صنعت و اشتغال در ذهن متبلور می‌شود، نام‌آشنا برای همه ایران شاید بیشتر از ایران و آن سوی مرزها؛ روستایی یکدست صنعتی با آوازه بلند که راه‌های پر پیچ و خم تولید را در نوردیده و لقب ژاپن کوچک را گرفته است. نقشه جهان و بعد از آن نقشه ایران را در برابر خود تصویر کنید. گام دوم دقت روی نقشه کشورمان و همدان را ببینید و روی آن کلیک کنید. شهرستان فامنین، نامی آشنا با فاصله چهار کیلومتری از فامنین توجه‌تان را جلب می‌کند. روستایی خودکفا و بی نیاز از حمایت این و آن، حتی بی‌نیاز به آب؛ جوری که سال‌ها پیش با بحران کم آبی مقابله کردند و صنعت را هجی و با تمام قوا آن را صرف کردند و پای فراز و نشیب‌اش ایستادند. نگارخاتون، همچون نگینی در نقشه ایران می‌درخشد، گویی تاجی بر تارک این مرز و بوم است و پیروز جنگ اقتصادی این دوره و زمانه. به تعبیری زور، نمی‌شود و نداریم و تحریم است و گران به همت اهالی کارگر نمی‌افتد و کلام یکی است، باید چرخ صنعت روستا بچرخد و اشتغال و درآمد و خودکفایی را به ارمغان آورد صنعت، صنعت، صنعت و باز هم صنعت و همت ایرانی https://eitaa.com/hemedaniashiran
📣بازدید از غار و باغ‌وحش علیصدر ۵ آبان نیم‌بهاست رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کبودراهنگ با اشاره به پنجم آبان، روز شهرستان کبودراهنگ اظهار کرد: 🔹 تخفیف ۵۰ درصدی بازدید غار و باغ‌وحش علیصدر در پنجم آبان‌ماه پیش‌بینی شده است. 🔹برگزاری نمایشگاه صنایع دستی و توانمندی‌های این شهرستان از دیگر برنامه‌های پیش‌بینی شده به مناسبت پنجم آبان روز کبودراهنگ خواهد بود، اکه از یکم تا چهارم آبان‌ماه در سالن مدرسه شهید ضیایی شهر برگزار می‌شود. 🔹 این نمایشگاه از ساعت ۹ صبح تا ۱۴ بعدازظهر برای بازدید عموم آزاد خواهد بود، در جنب نمایشگاه نیز دیاگ رایگان خودرو توسط فنی‌وحرفه‌ای شهرستان صورت خواهد گرفت. https://eitaa.com/hemedaniashiran
داستان‌گُلِ پَرُ ساختِنِ آرامگا قسمت ۴ گُزُم کن و بیلچه و اَرِّی سبزی و قیچی باغبانیمه وَرداشتمُ یکی یکی بترتیب هَشتمِشان لای قِیچُمُ گفتم یا علی مدد وَخیزادم حالا یارو آژانه عینِهو اِبوالهِول وا چشمای زاغِّش وایساده مِنِ میپا کت شلوارمه ورداشتم اِنداختم شانِ راسُم دِس دَسمال صِفیه رِکه واعشق بِرام‌پبچیده بود، اِنداختم شان چَپُم بُخچِی رَخت چِرکارَم گرفتم یِ دِسُم انگار نه انگار که یارو وایساده باشه اُنجانه رامِ گرفتم رو به آرامگا چینین که رسیدم دِرِ ارامگا دیدم شی آژان و خِدِمُ هَشَم و...رِختَن اُنجانه راسِش رام نِدادن که بِرم میان هِی التماس کردم هیشکی گوش بِشُم نداد گفتم باوا مَ باغبان اینجانَم یِ عمریه دارم اینجانه کار مُکُنم هیشکی کار به کارُم نداشته حالا شما شی میگینان آخه یِی دفه دیدم مهندس هوشنگ وا اُ قَتِ بلندش وا یِی صدای رسای داد زد اجازه بدید ایشان بیاد داخل همه کشیدن کنار و مِنَم وا اِفاده رفتم‌ میان یِی جوریَم پایدَم به اُ که هی میگف نیمیشه برو نیمیشه بِری سلامَلِیک کردم و رفتم کتابخانه .رَختامِ هشتَم یِی کناری رفتم گفتم مهندس کار شی هَس انجام بِدَم گفت امروز بیلچه و اینهارو بگذار کنار، این پلیس ها اجازه نمیدن اونها باهات باشه شما فقط هر کس گل آورد، بگیر و جایی که من میگم بگذار گفتم‌ رو گُلارام پَ اِگَ اجازه بدین بِرَم کُت شلوارِمِ بپوشم گفت بله حتما وِسایِلِمِ بردم قایم کروم میان گلخانه زیر پِینا کت شلوارِمِ پوشیدم رختامَم انداختم رو دستگیرِی پنجرِی گلخانه آمدم دیدم وااای اَ دِرُ دیوار داره ادم میایه آرامگا همه کت و شلوارای اتو کشیده همه شان شَقُ رَق را میرفتن نظامیا تقریبا همه شان شمشیر داشتن باصطلا می شد وا اتو شلوارِشان خَروازه قارچ کنی جِلو نرده ها که می شد خیاوان هما اوجور ماشین می رفت و میامد چپِ راس و تَق تق بِرِی هم‌ پا میچسباندَن چه ماشینای اِودِه بودن بمانه سایِی درخت چنارا فقط تا نرده هارِ گرفته بود آخه خیلی جوان بودن پایدم دیدم بَخچِی حیاط شرقی آب نخورده شِلِنگِ کشیدم اِودَم هشتم اوِل بَخچه تا مراسم شرو بشه همه رِ آب دادم حِوض گردِ وِسِط حیاطِ دیروز آب کرده بودم شیر فَفاره شه واز کردم چن نفری اَ دِورِ وَر یِ ذَره خیس شدنُ هَشتن فرار آب اَ آبنماها و جوقا سِرازیرشد صدای خوشِش مِنِ یاد آبشارا و روخانه های الوند مینداخت هوای خُنُک صُبِ همدان، اُنَم اردی بهشت چه حال خوشی داشت و داره بمانه چَن تا اَ مهمانا آمدن جَم شدن نِزیک حِوض یکیشان داشت میپاید به ارامگا، گفت راسی این سنگ هارو از کجا آوردند؟ رفتم‌جِلو گفتم اِگَ اِجازه بِدین مَ همه رِ براتان بگم وقت دارینان؟ گفتن بله بفرمایید گفتم بنده ابراهیم افروزی باغبان سازمان فرهنگُ هنِرَم که باغبانی آرامگا وا هتل بوعلی وا مِنِ خیلی خیلی خوشامدینان به هِمِدان اینجانه آرامگای بوعلیه ما بِشِش میگم بُوَلی، باوَلی، باوَلی سیما یِ ذَره خندیدنُ یکیشان گفت چه لهجه قشنگی دارید وا احترام گفتم ای لهجه نیسِش که، "گویشِ" بزرگوار گفتم فیلسوف بزرگ شرق.شیخ الرییس.حجت الحق.سلطان طب، شرف الملک،طبیب الاطبا، حکیم، پدر علم نوین پزشکی، و دانشمند بزرگ ایران و اسلام حضرت ابن سینا مایِی افتخارِ ما ایرانیا و همدانیاس گفتم ای بَخچه ها که میوینینان وا جوغای آبی که داره و حِوض و گل مُلاش برگرفته اَ باغای معلق تمدن بابِل و معماری اصیل ایرانیه که حِوضُ بَخچه اصل جدا نِشدِنیشانه شکل را پِلّاش، مثد دهلیزا و دسترِسیای اهرام و برگرفته اَ تمدن مصرِ (خِئوپِس، خِفرِن، مِرکِرینوس) هموجور که می رفتیمان یکی یکی بِراشان می گفتم ای دَدا سُتونی که اینجانه جِلو ایوان میوینینان همه شان یِی تیکَن و نشانِی هزارِی بوعلیه یَنی الان که آرامگا داره افتتا میشه دَ قرنِ که اَ تولدش میگذِرِ و هر دانَش نشانِی یِی قرنه دِوازَدا ستونی که برجِ آرامگارِ تشکیل داده ۱۲ عِلمیه که بوعلی بِشِشان بیشتِرین اشرافِ داشته که شامل پزشکی، ریاضی، فیزیک، نجوم، ادبیات، موسیقی، زمین شناسی، جغرافیا، شیمی، فلسفه و منطق شکل بُرجِشَم که حُکمَن میدانینان مِثدِ برج آجری و تاریخی گُمِزِ قابوسه بلندترین گُمِزِ تمام آجری دنیاس قابوسَم که همزِمان وا بوعلی زندگی می کرده وا سه تا تِوفیر یکی ایکه مهندس سیحون تَرکای برج ارامگای بوعلیِ بخاطر بادای شدید همدان وازِ هَشته. دُیُم ایکه بخاطر بَضی قِضایا قَتِ ای نسبت به قابوس نِصمِ. و ایکه ترکای ای دو تا اَ اُ بیشتِرِ لیژگیای غرب آرامگارَم برگرفته اَ تمدن هخامنشیاس که هِمِدانم یکی اَ پایتختاشان بوده اینَم بگم که سنگای کل بِنارِ مهندس سیحونِ عزیز گفته فِقد اَ یِ مَدِنی که نِزیکای گنجنامَس اِودَن که کل بنا یِی رنگ و یِی بافتی داشته باشن
مَمَد، پسِرِ مِشدَسِن قصاب، اَ دل سخته های بافطاهار همدان. جان مولا ای خواستین نشرش بدین، سه جلدِشِ اَزِش جدا نکنین ۲۸مهر ۱۴۰۲ خورشیدی، همدان https://eitaa.com/hemedaniashiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هادی محمدزاده مربی “تیم ملی موی تای” پیش از مراسم افتتاحیه مسابقات جهانی تایلند پرچم مقدس ایران رو از کنار پرچم اهالی طویله دور کرد ، درود به شرفت ، شیر مادر و نان پدر حلالت 🇮🇷 🇮🇷 🇵🇸 https://eitaa.com/hemedaniashiran
صفاءالحق همدانی سيدحسن مدنی متخلص به  صفا‌الحق همدانی ۱۲۵۸ خورشیدی همدان درگذشته: ۱۳۴۰ همدان پسرِ:حاج سید محمود صدیق الاشراف کردستانی برادر:سید حسین مترجم نظام همدانی عارف.پزشک.شاعر.موسیقی دان صفاالحق همدانی فرزند حاجی سيد محمود از خاندان معتبر سادات بود.پدر صفاالحق و پدر میرزاده پسر عمو بوده و ایشان از فعالان مشروطه طلبی و آزادی خواهی بوده در۵ سالگی با خانواده به همدان کوچید، مکتب خانه رفت، مقدمات علوم ادبی و عربی را آغازید و با بالا رفتن سن طبيعيات و الهيات و فلكيات/نجوم را نزد حاج محمدعلی ميرزا شكوه الملك فرا گرفت سپس طب سینایی را نزد حاج ميرزا حسين نواده ملا محمدرضا كوثر عليشاه همدانی را فراگرفت و از وی اجازه طبابت گرفت. برای فراگيری طب نوین به تهران کوچید و در کلاس ميرزا محمد صحت بخش و دكتر نجفقلی خان عراقی حاضر و از هر دو اجازه طبابت دريافت کرد می توانست طبابت کند، اما به هند کوچید و ۳ سال در بیمارستان انگلیسی بمبئی به فراگيری فنون جراحی، تزريق سرم، واكسن، نحوه معالجه بیماری طاعون مشغول شد و گواهي طبابت دریافت کرد به همدان امد و مطب افتتاح و به درمان بيماران مشغول شد. در۱۲۹۳ و پیش از آغاز جنگ یکم جهانی و اشغال نواحی غربی ایران توسط قوای روس و عثمانی، از وزارت معارف ايران گواهي رسمی گرفت و به عضویت اداره صحيه/ بهداری درآمد. به عنوان نماينده دولت برای نظارت بر طرح آبله‌كوبی در همدان و اسدآباد انتخاب و از همین رهگذار۱۳ سال ريیس بهداری اسدآباد شد سپس به همدان بازگشت و محله درب حكيم خانه که مقر طبیبان مسلمان و یهودی بود به درمان مشغول و تا پایان عمر بدان اشتغال داشت در پزشكی شعر، موسيقی، خوشنویسی، طراحی، سوزن دوزی، نویسندگی مهارت داشت و روحیاتش در بازماندگان و نوادگان هم نمایان است در ۱۳۴۰ خورشیدی چشم از جهان فرو بست و در آرامگاه باباطاهر به خاک سپرده شد گورگاهش به هنگام ساختمان جدید را از بین بردند؛ چنانکه گورگاه چند تن دیگر از معاریف همدان را کتاب احوال و گزیده آثار صفاالحق همدانی از استاد ذکاوتی قراگوزلو را بخوانید آثار:رساله پداگوژی در فن تربیت سفرنامه پزشکی به نظم و نثر رساله نمکدان در جد و هزل رساله حسب حال‌در بیوگرافی مثنوی انتقادی پهلوی نامه رساله بزبزکان در دامپزشکی دفتر اشعار، قصائد‌، مثنویات و قطعات دیوان غزلیات به سبک هندی رساله کلیه در مسائل کلامی رساله زلزله درباره زلزله سال ۱۳۳۵ خورشیدی روستای فارسینج اسدآباد. برگرفته از👇 https://t.me/hamedanica43babakrezapoor https://eitaa.com/hemedaniashiran
ایکاش برای این بزرگمرد علم و ادب و هنر، در کنار آرامگاه باباطاهر، سنگ یادبودی جایگذاری شود. پیکر ایشان در همین محل بوده، و در زمان ساخت بنای جدید... صفاءالحق همدانی پدر خانم رابعه مدنی همدانی(بازیگر سینما) و پدرجد استاد شهاب رضویان همدانی کارگردان چیره دست سینما و تئاتر ایران. ایرانی https://eitaa.com/hemedaniashiran
💠افتخاری دیگر برای استان همدان حاج علی اصغر حمدیه حاج محسن صیفی کار 🔸آئین اختتامیه دومین دوسالانه کتاب عاشورا با حضور نویسندگان و اندیشمندان حوزه هیأت و عاشورا در کانون اسلامی انصار برگزار شد. از بین ۳۲ نامزد، ۱۶ اثر در ۹ رشته به عنوان برترین کتاب های منتشرشده در سال های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در موضوع عاشورا معرفی شدند. 🔻شایسته تقدیر: 📕«کتاب کاروان عشق: درآمدی بر پیشینه و آیین‌های عزاداری هیئت‌های حسینی استان همدان» نویسندگان: علی‌اصغر حمدیه و محسن صیفی‌کار استان همدان https://eitaa.com/hemedaniashiran
✅ کاشکا ما بزرگ نیمی‌شدیمان ✍️ همدانی پاییز، باز آمده خب خوش آمده که آمده راسِش فِکر کنم یکی اَ کارای خوب پاییز اینه که خاطره هارِ یادِمان بندازه... عَرصای پاییز آدمِ لِر میده وسط خاطرات دورُ درازِ گذشته کنارِ آدمایی که حالا دیه نیسَن، یَنی بَضیاشان خیلی وقته نیسَن صَحبای پاییز آدِمِ میشانه کنار پاشورِی حِوض خانِی که دیه نیس. و حال و هِوای که دیه نیمیایه یادش بخیر! چینین که یادُم میفته، دلُم زِکِّنه مُکُنه خانی قدیمی مامانُ اُ حِوض آبیِ گردِ وسط حیاط... تختِ چوبی کُنِی که رو حِوض بود روش تخت چوبی زده بودیم و هر شب روش ماخابیدیمان. صدای جیرجیرش که دیه بِشِش عادت کرده بودیمان مُتِکاهای لول و رنگ به رنگ که سِرِمان میَشتیمان روشانُ و آسمان بی‌نقاب و پرستاره رِ میپایدیم ستاره هارِ می‌شمُردیمُ خوابمان می‌برد. و غرق در خیالای بِچِگانه‌مان می‌شدیمان دلم برِی خوابای بی‌دغدغه خانِی مِشدَسِن قصاب تنگ شده، برِی صُحبای که پنجره چوبیای اتاق واز می‌شد و با هیاهوی میلیچا و سیاگِودانه‌ها و یاکریما بیدار می‌شدیمان و وا نسیمی خنک و روح نواز، خواب از کله مان می‌پرید... دلم بری بچِگیام. بِرِی ندار ناکامیا، بِرِی صفای نداری مال و دارایی محبت و صفای اُ خانه قدیمی، دلم برِی آوِجی، خاماجی، شاوِجی، خالجان صدیقه، خانم عروس گَلین خانم، هاجر خانم تنگ شده. کاش آدمای خوب زندگی، همیشگی بودن، کاشکا ما، بزرگ نیمی‌شدیمان، کاشکا تو همُ دِوران، در دل هَمُ سادِگیا، جا ماندهِ بودیمان...کاشکارِ کاشتن هیچی در نیامد. مَمَد، پسِرِ مِشدَسِن قصاب، اَ دل سخته‌های بافطاهار همدان. جان مولا اِی خواستین نشرش بدین، سه جلدِشِ اَزِش جدا نکنین https://eitaa.com/hemedaniashiran @hegmataneh_news_ir