#بسمربالشهدا 🌹
مدام میگفت برایم از همت بگو
برایم بگو
درون مجنون
چه گذشت بر او
گفتم رفیق
تا به حال
جایی
«تنها مانده ای؟»😢
جایی
بدون یاور
«در کمین دشمن افتاده ای؟»😭
جایی
تنها و بی نشان
«جنگیده ای؟»😔
تنهای تنهای تنها
«چشم در چشم لشکری از دشمن دوخته ای؟»😔
یک جایی
در هجوم آتش
«با بی کسی هایت سوخته ای و ساخته ای؟»😭😭
گفتم رفیق
تا به حال
جایی
از درون،
خون
«گریسته ای؟»😭😭
تا به حال
برایت
از لشکرت
«مانده فقط دسته ای؟»😔
با چشم خود
خون دادن عزیزانت را
«به تماشا نشسته ای؟»😭😢
تمام دردهایت را
پشتِ بغضی
«انباشته ای؟»😭
تا به حال
«ضجه های آخر یک مرد را در مجنون شنیده ای؟»😔
لحظه های جان دادنِ رزمنده ای را به چشم خود دیده ای؟😢😢
در یک نبرد
با دیدن درد
«هزارو یک بار مرده ای؟»😭
گفتم رفیق
بی نوا همت،
کههمه ی این ها را
با چشم دلش چشید و با چشم سرش دید
آخرش
با صدایی آرام تر
گفتم رفیق
و همت
دیگر چیزی در خشابش باقی نمانده بود
«جز آرمان و عقیده ای»
و او
همهچیزش را دادو
به دیدار معبودش شتافت
تکه تکه،
«با سر بریده ای»😭😭😭😭
#شهیدمحمدابراهیمهمت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f