eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
987 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🥀🌺🌸🌼🌻🌹🥀🌺🌸🌼🌻 این قسمت دشت هاے سوخته فصل هفتم قسمت9⃣2⃣1⃣ این همه جلسه ، پشت سر هم ، این همه کار ، حوصله ای دارید ماشاءالله !😌ناهار هم که نخوردید ، شام هم که دیگر از وقتش گذشته، چه جوری طاقت می آورید حاج آقا ؟😳😔😢 خواب آلود نگاهش کرد و پرسید:رسیدیم؟🤔 نه هنوز نرسیدیم. و دوباره چرت می زد .😴 چند دقیقه بعد به دوکوهه می رسیدند . داخل سنگر که شدند، پس از احوال پرسی، به عبادیان گفت: شام نخوردیم آ. چیزی دارید؟🤔 حاجی تعارف کرد و گفت:خوردیم اما این بنده خدا ناهار هم نخورده . من خبر دارم . توی جلسه بود. بعدش یادش رفت.😢 عبادیان دو تا تن ماهی آورد و روی برنج ریخت . شیبانی هول زده قاشق برداشت و بی بسم الله شروع به خوردن کرد.😢 همت اولین قاشق را که دم دهان برد ، نگاهی به اداخت و پرسید :بچه ها شام چی داشتند ؟🤔 عبادیان گفت :از همین👌 همت پرسید:جان من،از همین بود؟🤔 من و من کرد:((همه اش که نه. برنجش همین بود .تنش را فردا ظهر می دهیم بخورند!))😢 همت قاشق را توی بشقاب برگرداند . لقمه توی دهان خشک شد .عبادیان نگران شد و گفت :😢😔 ((به خدا قسم فردا ظهر می دهیم به همه شان .))😢 همت گفت:((به خدا قسم من هم فردا ظهر می خوردم !))😌😢 ادامه دارد....🌹 ادامه ی این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصی شهید همت http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f