eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
979 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت هفتاد ودو #کرامات_و_معجزات_شهدا دیانا ادامه داد: حنانه جان پیغمبر معجزات دیگری هم داشته مثل
🌹قسمت هفتاد و سه -دیاناجون +جونم عزیزم -چرا اسم اهل بیت تو قرآن نیست +خب بذار جوابت از زبان آیت الله علامه جعفری بدم 🔰چشم دوختم به دهن دیانا الف:‌ خود ائمه قرآن ناطق هستن حضرت علی (ع) در جریان جنگ صفین زمانی که معاویه و طرفدارنش قرآن بر نیزه زدن فرمود من قرآن ناطقم. ب: شاید صرحتا در قرآن نام خاندان وحی و ائمه اطهر نیامده باشد، اما حدود ۳۰۰ آیه قرآن در شان و فضایل مولی الموحدین امیرالمومنین است ج: تفسیر : التفسیر کشف الفاظ عن المشکل، تفسیر برداشتن چهره الفاظ آیات قرآن است. 🍃د: تاویل : حضرت رسول خود زمان نزول آیات بارها قید میکردن این آیه و سوره در شان چه شخصی، چه حادثه ای و یا چه چیزی هست؟ قانع شدی؟ -اوهوم +خب این در مورد قرآن اما درمورد اهل بیت برو در خونه خودشون پنج روز دیگه محرمه با زینب برو مراسم. برو هئیتک حنانه عشق به خدا انقدری شیرین هست. که گاهی معشوق زمینی ات راهم فراموش میکنی...❤️ -مگه میشه؟ +داستان عشق زلیخا به حضرت یوسف شنیدی؟ -نه زلیخا تو اوج جوانی خواست یوسف با مال مکنت بدست بیاره اما نشد. سالیان دراز طول کشید. وقتی سلامتی، زیبایی و مال و مقام ازدست داد یوسف پیدا کرد، خداوند تمامی اینارا بهش برگردوند عاشق خدای یوسف شد یوسف را فراموش کرد. 🔰از خونه دیانا اومدیم بیرون +میخوای بیای بریم تکیه؟ -تکیه😳چیه؟ +همون حسینیه -اوهوم بریم 🏴ورودی حسینیه دوتا پرچم بزرگ با نوشته یالثارات حسین آویزون بود وارد که شدیم یه سری دختر جوان داشتن کار میکردن، یه خانم سن بالای هم بهشون میگفت چیکار کنن. 🍒یه دختر بچه ۳-۴ساله هم ظرف ها یک بار مصرف از یکی از دخترا میگرفت میبرد آشپزخونه میداد به مامانش. 😭زیرلب گفتم این کیست که عالم همه دیوانه اوست؟ زینب : سلاممممم دخترا خسته نباشید یکی از بچه ها: کم حرف بزن بیا کمک😉😒 اومدن با من دست بدن یکیشون صورتش خاکی بود؛ درحالی که دستمو میذاشتم تو دستش گفتم ایوای من صورتتون خاکه. اون اشک از چشماش ریخت : لیاقت ندارم که گرد غبار حرمش ببینم بذار گرد بار حسینیه اش رو صورتم باشه. 👌اون روز تا عصر موندم به بچه ها کمک کردم... ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f