#ابراهیم طوری برخورد میکرد که گویی ازتمام رفاهیات دنیایی برخوردار است. گذران زندگی برای او که #یتیم بزرگ شده سخت بود اما با کار در بازار،درآمدلازم را برای خودش کسب کرد.
اوپول خودش راهم برای #دیگران هزینه میکرد. نه موقعیتهای ویژه او را ذوق زده میکردو نه از دست دادن موقعیتها او راناراحت میکرد.
#شهیدابراهیم_هادی
📚سلام برابراهیم2
❤️ @hemmat_hadi
🌷| یکی از رزمندگان فاطمی قدیما خواب #شهید_ابوحامد رو دیده بودند..
از شهید پرسیدند: در چه حالی هستید؟
شهید ابوحامد فرمودند: "داریم با رفقا آماده میشیم #اربعین پیاده از نجف بریم کربلا..."
جالب اینجاست که شبیه همچین خوابی هم درمورد #شهید_فاتح دیده بودند که شهید در خواب به اون رزمنده فرمودند:
"اگه میخوای مارو ببینی اربعین #کربلا باش...! |🌷
#شهید_رضا_بخشی🌷
#فاتح_دلها
🍃🌹 @hemmat_hadi
همیشه میگفت فرمانده باید #خونسرد باشه تا بتونه خوب فکر کنه و نیروهاش رو تو #بدترین شرایط جمع و جور کنه
فرمانده که تو میدون #آروم باشه نیروهاش هم راحتتر میجنگند...!
بعد از درگیری یک ساعته با مهاجمین #داعشی از ناحیه #پهلو مورد اصابت قرار گرفت، گلوله وارد #ریه سمت چپ ایشان شد که باعث خونریزی شدید شده و بعد از حدود بیست دقیقه ایشان به #شهادت می رسد.
#شهید_مرتضی_حسین_پور
❤️ @hemmat_hadi
#جواز_کربلا
خیلی دوست داشتم اربعین کربلا باشم،اما پدرم موافق نبود.چند روز بیشتر به #اربعین نمانده بود. دلم شکست💔 و با همان حال به دانشگاه رفتم.
در گوشهای باخودم خلوت کردم.عکس محمدرضا را روبرویم گرفتم و شروع به دردودل کردم واز او خواستم دست مرا بگیرد.ظهر که شد،برادرم خبرداد پدر راضی شده،من #زائرکربلا شدم.
راوی:دوست #شهید_محمدرضا_دهقان
#کتاب_ابووصال
❤️ @hemmat_hadi
#تا_اربعین
✍آفتابی که به زائر امام حسین علیه السلام میتابد، مانند هیزم گناهاناش را میسوزاند.
💚✨امام صادق علیه السلام :
👌زائرِ امام حسین علیه السلام وقتى به قصد #زيارت از خانهاش خارج شد، سايهاش بر چيزى نمیافتد مگر اینکه آن چيز برايش دعا میکند.
👌و هنگامى كه #آفتاب بر سرش بتابد، گناهانش را میسوزاند همانطور كه آتش #هيزم را میسوزاند.
ازهمه زائرین گرانقدر التماس دعا داریم.
📚کامل الزیارت ، ص۲۷۹
@hemmat_hadi
راوی_همسر_شهید :
کمیل خط زیبایی داشت
به هرمناسبتی بود شعر عاشقانه ای پیدا می کرد و برام می نوشت
بعدهم تزئینش می کرد و بهم هدیه می داد.
یه روز که به اتاقش رفتم.
دست نوشته هایی از کمیل دیدم 📝
همه ی اون ابیات و شعر هارو به امام زمان (روحی لک الفداه) تقدیم کرده بود ... ❤️
به این همه عشق کمیل نسبت به امام زمان غبطه میخوردم.
#شهید_کمیل_قربانی🌷
🍃🌹 @hemmat_hadi
♨️این جور آدمها #شهید می شوند
کسـانی که خیلی دوست دارند برای هدایت دیگران تلاش کنند و به سعادت آدم ها عشـ❤️ـق بورزند، به جای اینکه بمیرند #شهید_میشوند.
این شهادت 🌷آنها را صاحب قدرتی جاودانه و تاثیری گسترده برای کمک به انسانها برای رسیدن به #سعادت خواهد کرد.
#شهدا بهتر از فرشته ها ، به کمک ما آدمهای مُردنی می شتابند👌.
#علیــرضا_پناهیـان
🌹 @hemmat_hadi
💠آیت الله بهجت (ره)
⚜خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام ردّ می شود!
💟خیرین عزیزی که قصد سهیم شدن در این امر خیر رو دارند محبت کنند کمکهای نقدی خودشون رو به شماره کارت زیر واریز کنند👇🏻
5859-8310-9223-4680
رامین بادپیما بانک تجارت
💐لطفا سؤالات ، کد و تصویر فیش واریز رو به ای دی زیر ارسال کنید:
🌼 @shahid_hadi
👌زمان شرکت در قرعه کشی رو ان شاءالله بعد از جمع شدن هدایا خدمتتون میزاریم.
🌺 #طرح_خیریه_شهید_ابراهیم_هادی
💠 #کمک_هزینه_سفر_به_کربلا به مبلغ 500 هزارتومن در کانال خیریه شهید ابراهیم هادی زیر نظر کانال سلام بر ابراهیم
جهت عضویت لینک زیر را لمس کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/3681550344C0fd6e137dd
سلام بر ابراهیم
💠آیت الله بهجت (ره) ⚜خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فر
با عرض سلام و التماس دعای فرج
دوستان قرعه کشی شروع شده هم میتونید برا ثبت نام و هم کمک به طرح وارد کانال بشید و با ایدی های مرتبط در ارتباط باشید
#خاطرات_شهدا 🌷
💠▫️تا آخر بخوانید
#خواهر_شهید
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما #دیدنش هم عالمی دارد...
💢▫️صحنه اول:
محمدرضا از #سوریه تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند:
-مامان! توروخدا دعا کن #شهید بشم.
+تو #خالص شو، شهید میشی...
-به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫.
+پس شهید میشی🕊.
_ حالا که راضی شدی، دعا کن #بی_سر برگردم.
💢▫️صحنه دوم:
مهمان #معراج_شهدا شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از #چهل روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به #سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینه اش دست نزن🚫.
⇜نمی شود در آغوشش بگیری.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن.
⇜به #سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: #برادر! چه کردی با خودت⁉️
💢▫️صحنه سوم:
شب قبل از #تشییع است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای #کهف_الشهدا شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده:
_ بگو محمد چطور شهید شد؟
+بگذرید...
_ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد.
+همانطور که دوست داشت شد؛ #بی_سر و #اربا_اربا...
💢▫️صحنه چهارم:
برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش
#آرام_در_خاک_خفته
بی ترس و بی درد و آرام.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند،
_ پس چرا #تلقین نمیخوانی⁉️
_ #بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم...
🔸حالا میدانیم
⇜اربا اربا یعنی چه
⇜ #ذبیح یعنی چه،
⇜ #خَدُّ_التَّریب یعنی چه،
⇜ #شکستن_صورت یعنی چه
🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، #درد سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم.
🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود!
🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم
#شهید_محمد_رضا_دهقان
💠: @hemmat_hadi
مرتب به سخنرانی #آقا گوش می داد.
مخصوصا اگر موضوع صحبتشون #جوانان و مطالباتی که آقا از این قشر داشتند.
سپاه رو هم صرفا معبری برای #شهادت می دید.می گفت:هر کسی لیاقت پوشیدن این لباس سبز رو نداره🚫.
من سی سال وقت دارم که خودمو به این جایگاه برسونم،10 سالم گذشت این 20 سال رو اگر نرسم به آن، عقب می مانم.
#شهید_علیـرضا_بریری
🌹 @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠✨دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن #آخـرین فرصـت بـود.بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل #قبـر.
💠▫️بدنـم بیحـس شـده بـود، #زانـو_زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد #وصیـتهای محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام میدادم.
💠✨پیـراهـن #مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم.همـان که #محـرم_ها می پوشیـد. یڪ #چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد .
💠▫️بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی #بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با #وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور #گردنـش.
💠✨جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! بہ آن آقـا گفتـم:« میخواسـت بـراش #سینـه_بزنـم ؛ شـما میتونیدیا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید.
💠▫️دسـت و پایـش را گـم کـرد. نمیتوانست حـرف بـزند؛چـند دفعـه زد رو سینـه #محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود.
💠✨نمیدانم #اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:« #خودت بگـو » نفسـم بالا نمیآمد .
💠▫️انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و #گلـویم را فـشار میداد، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم.گفتــم :
🔗از حـرم تـا قـتلگـاه
#زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد #حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
💠✨سینـه میزد برای محمـدحسیـن،شانـه هایـش تکـان میخورد. برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند ؛همـه را #انجـام_دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد . پیـشِ #پـای_اربـاب تـازه سینـه زده بـود ...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
📚برشی از کتاب قصه دلبری
(شهید محمدخانی به روایت همسر)
❤️ @hemmat_hadi
سلام علیکم
🔺کسانی که کتاب سلام بر ابراهیم را دارند و خوانده اند ، اگر لازم ندارند و تمایل داشتند کتاب به صورت وقف در گردش خوانده شود ، اطلاع بدهند به بنده تا ان شاءا... افراد بیشتری بتوانند کتاب را بخوانند و بتوانیم کتاب را بهشون برسانیم .
🔻یا دوستانی که برای خرید کتاب تمایل ب همکاری دارند لطفا به ایدی 👇مراجعه کنند دوستداران شهید ابراهیم هادی وشهدا بسم الله...
🆔 @shahid_hadi