خاطرات شهید 🌷
🌷داشتیم برای #عملیات آماده می شدیم #اذان_صبح گفتند، سریع آمدیم توی چادر تا نمـــاز بخونیم و حرکت کنیم
🌷منطقه شناسایی شده بود و بمباران? شروع شد توی #چادر مشغول نماز خواندن بودیم که دو سه تا راکت افتاد کنار چادر ما برادری که درحال تشهد بود یهو به #سجده رفت وهمانطور ماند...
🌷دیدم از کنار پیشانی اش رگه خونی بیرون زد یاد ضربت خوردن #حضرت_علی(ع) افتادم این بچه ها به آقای خودشان اقتدا کردند حتی #شهادتشان هم علی گونه بود...
#شهید_یوسف_شریف
❤️ @hemmat_hadi
⚜اکثـر رزمنـدههـا در#نمـاز جماعت ظهرو عصـرو مغرب وعشاء شرکت میکنند. ولی تعـداد شرکت کنندگان در نـمـاز جمـاعت #صبح کم است
⚜#شهیدصیـاد به من گفت: به همـه
اعلام کن فردا قـبل #اذان_صبح در
حسینیه حـاضر بـاشنـد. صبح همه درحسینیـه حـاضر شدند
شهیدصیـاد بلنـد شد وگفت: برادران،
شما به دستور من که یک #سرباز کوچک جبهه اسلام هستم قبل اذان صبح? درحسینیه حاضرشدید.ولی به امر #خـدا که هرروز صبح با صدای اذان شمارا به #نمـازجماعت میخواند، توجه نمیکنید
#شهید_علی_صیادشیرازی🌷
❤️ @hemmat_hadi