همیشه میگفت فرمانده باید #خونسرد باشه تا بتونه خوب فکر کنه و نیروهاش رو تو #بدترین شرایط جمع و جور کنه
فرمانده که تو میدون #آروم باشه نیروهاش هم راحتتر میجنگند...!
بعد از درگیری یک ساعته با مهاجمین #داعشی از ناحیه #پهلو مورد اصابت قرار گرفت، گلوله وارد #ریه سمت چپ ایشان شد که باعث خونریزی شدید شده و بعد از حدود بیست دقیقه ایشان به #شهادت می رسد.
#شهید_مرتضی_حسین_پور
❤️ @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠 آماده خبر شهادت
🔰 #آخرین صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به #شهادت رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از #اذان_مغرب به شهادت رسید.
🔰من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره #عجیب و متفاوت.
همان روز در #آخرین_تماس تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتمولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیستاینجا همه چیز #آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش."
🔰و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این #دلشوره بیشتر شد...
همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت
تا دیروقت هم #منتظر ماندم.
🔰بالاخره ظهر روز #چهارشنبه از طرف دایی ام خبردار شدم که #آقا_جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به #پهلویش خورده و بیهوش است.
🔰به هر صورت من با روحیاتی که از #همسرم سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و #بی_خبر گذاشتنم را قبول کنم. گفتم: "نه! جواد در #بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ میزند
🔰نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی #امام_جماعت مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره #شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
🔰سری های قبل اصلا آماده شنیدن #خبرشهادتش نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار #آماده تر شده بودم
#همسرانه
#صبر_زینبی
#شهید_جواد_محمدی
💟: @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠 آماده خبر شهادت
🔰 #آخرین صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به #شهادت رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از #اذان_مغرب به شهادت رسید.
🔰من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره #عجیب و متفاوت.
همان روز در #آخرین_تماس تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتمولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیستاینجا همه چیز #آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش."
🔰و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این #دلشوره بیشتر شد...
همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت
تا دیروقت هم #منتظر ماندم.
🔰بالاخره ظهر روز #چهارشنبه از طرف دایی ام خبردار شدم که #آقا_جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به #پهلویش خورده و بیهوش است.
🔰به هر صورت من با روحیاتی که از #همسرم سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و #بی_خبر گذاشتنم را قبول کنم. گفتم: "نه! جواد در #بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ میزند
🔰نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی #امام_جماعت مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره #شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
🔰سری های قبل اصلا آماده شنیدن #خبرشهادتش نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار #آماده تر شده بودم
#همسرانه
#صبر_زینبی
#شهید_جواد_محمدی
💟: @hemmat_hadi