*تلنگر*
حضرت آقا دیروز تو صحبتهاشون طوری حرف زدند که گویا دیگه از افزایش جمعیت نا امید شدند.
گفتند ما که هر چه گفتیم کسی گوش نداد، حداقل تا وقتی نیروی جوان داریم کشور را ثروتمند کنید. چون در اینده دیگر بدون جمعیت جوان نمی شود.
یکی از جملات مهم حضرت آقا:
«ما امروز در کشورمان جوان خیلی داریم. اما آیا فردا هم همین اندازه جوان خواهیم داشت؟ معلوم نیست. با این وضعی که من مشاهده میکنم، با اینهمه تاکیدی هم که کردیم، در عین حال نتایج، خیلی نتایجِ دلگرمکنندهای نیست.»
این حرفهارو با چهره دلخور و پرغصهای بیان کردند😭😭😭😭
کاش این تلنگری باشه برامون😢😢
پرورش:
✨ای کاش همه خانواده های شیعه اهل بیت نیت میکردند و بچه اضافه تر از برنامه ریزیشون به دنیا می آوردند
غیراز اونی که خدادلش خواسته و خودش داده😊
همون که به دنیا آوردنش دیوونگیه
همون که بدنمون نمیکشه
همون که نونشو از کجا بیاریم
همون بچه ای که به خاطرش حرف و حدیث میشنویم و گاهی از جمع خانواده و دوست و آشنا طرد میشیم
همون که به خاطرش کلی باید دوا درمون کنیم تا به دنیا بیاد
همون بچه ای که همسن نوه هامونه
همون بچه ای که من مادر تو مراسم ازدواج بچه ام باید شکمم بزرگ باشه و......
اصلا جهاد بودنش به همینه....
والا سال ۵۹ که جنگ شروع شد و مادربزرگ هامون دسته گلاشون رو یکی یکی راهی جبهه کردن هم این کارشون دیوونگی بود
شاید یه دیوونگی خیلی غلیظ تر از دیوونگی های مامان بابا های الان
ما الان اگه دیوونگی کنیم یه دلخوشی به دلخوشی هامون اضافه میکنیم ولی اونا یه تیکه از قلبشون رو از وجودشون میکندن
دیوونگی اونا از جنس دل بریدن بود و دیوونگی ما از جنس رسیدن و دل بستن
اما گاهی لازمه به خاطر خدا و امام زمان دیوونه بود...
الهی که اینجوری بتونیم تو چشم فاطمه زهرا نگاه کنیم😔
جهاد اینه که مشکل اقتصادی داشته باشی و بچه بیاری
جهاد اینه که حاملگی ت سخت باشه و بچه بیاری
جهاد اینه که دست تنها باشی و بچه بیاری
جهاد اینه که بدنت توان نداشته باشه و بچه بیاری
جهاد اینه که سخت زایمان باشی و بچه بیاری
جهاد اینه که حرف بشنوی و بچه بیاری
جهاد اینه که خونه ت آپارتمانی باشه و بچه بیاری
جهاد اینه که تربیت مشکل باشه و بچه بیاری
اگه همه چی فراهم باشه و بچه بیاری که جهاد که
چه عرض کنم ، هنر هم نکردی...باید میاوردی...
خدا به همه مون کمک کنه و این جهاد رو سربلند پشت سر بذاریم🤲🏻
کانال هندسه تربیت اسلامی
@hendesetarbiateslami
💢 *چه طور بچههای خوش قول تربیت کنیم؟*
🔻 کلمه خوش قولی را در خانه خودتان و بین خانواده مقدس کنید. مثلا جزو یکی از تعریف های کلامی شما از کودکتان باشد، «قربون پسر خوش قولم برم». اینکار برچسب مثبت زدن به کودک است و ریل گذاری ب ای متخلق شدن فرزند شماست.
🔻 گاهی موضوع را برایش عجیب کنید. وقتی بچه ها کار خوبی می کنند مثلا نماز میخوانند یا بدون اینکه شما گفته باشید در حال کمک به شما هستند و... جمله مذکور را بگویید تا با تعجب بگوید: چه قولی؟ آن وقت از فرصت استفاده کنید و مثلا بگویید: «اینکه خدا گفته نماز بخوانید، به پدر و مادر کمک کنید و... و تو الان این کار رو می کنی.»
🔻 وقتی زمان انجام یکی از خواسته های او رسید، مثلا سر موقع خریدی برایش انجام دادید و... نقش بازی کنید و برای لحظاتی نگویید که آن کار را کرده اید. وقتی بچهها ناراحت شدند و ابراز ناراحتی کردند، بگویید که واقعا چقدر بدقولی حس بدی ایجاد میکند. من فقط خواستم نظرتو را درباره بدقولی بدونم، این هم کادوی شما و...
🔻 قرارهای بین خودتان مثل تمیز کردن اتاق و... را به شکل یک قول معرفی کنید و بعد روی دیوار اتاق کودک نصب کنید. به کودکتان یک کاردستی هم برای جمله «من از بدقولی بدم میاد» درست کنید و بالای آن نصب کنید تا بچه ها نسبت به انجام قول شان پایبند باشند.
🔻 مثل همه ویژگی های تربیتی دیگر، اگر بخواهید خوش قولی را به بچه ها یاد دهید اما خودتان خوش قول نباشید هیچ نتیجهای نمیگیرید، یادگیری بچهها، مشاهدهای است.
کانال هندسه تربیت اسلامی
@hendesetarbiateslami
مواظبت بیش از حد باعث ایجاد فرزندانی فاقد اعتماد به نفس میشود. اگر خواهان اطاعت مداوم بیچونوچرا از جانب فرزندمان باشیم، باعث پرورش کودکی خشمناک و یاغی خواهیم شد. و اگر زیاده از حد به فرزندمان اجازه بدهیم، به او میآموزیم که حق دارد بدون توجه به حقوق دیگران، هر چه میخواهد به دست آورد.
پدر میتواند فرزندش را که چهار دستوپا روی چمن در حال جست وجوست، زیر نظر بگیرد بیآنکه تمام مدت بغل دست او باشد.
بچهای 5ساله احتیاج دارد دوچرخه سواری را یاد بگیرد. حتی اگر در حین یادگیری چندین بار هم زمین بخورد.
هنگامی میتوانیم خودباوری را در فرزندمان شکل دهیم که ایمان و اعتمادمان را به او نشان داده و مطمئن باشیم که فرزندمان میتواند متناسب با سن و رشدش از عهده چالشها برآید.
کانال هندسه تربیت اسلامی
@hendesetarbiateslami
کودک موجودی است استثنایی که باید به آن عشق داد و عشق.
بزرگترین نیاز او نیاز به محبت است
از کنار خواسته های کوچکش نباید آسان گذشت پاسخ به این نیازها, پاسخ به امنیت کودک است.
فراتر از آن چیزی که فکر میکنید، میفهمد و راحتر از آن چیزی که فکر میکنید آرام میگیرد.
با او حرف بزن هر چند که زبان تو را نفهمد و او را لمس کن هر چند که پاسخی نگیری
مطمئن باش پاسخ نگاه ها و مهربانی هایت را روزی به تو خواهد داد زیباتر و حساستر از آن چیزی است که می اندیشی
او را دریاب چرا که او...تنها یک کودک است.
کانال هندسه تربیت اسلامی
@hendesetarbiateslami
هندسه تربیت اسلامی
*بهداشت جنسی {قسمت8}* اکثر کارهای کودک زیر 5 سال غریزی است. بازی بچه ها هم غریزی است. کودک طبق غر
*بهداشت جنسی {قسمت9}*
من یک مورد مشاوره داشتم که خانمی بودند که یک پسر 5 ساله داشتند و ایشان تمام کلاس های من را شرکت می کردند و حتی مطالب را چندین بار شنیده بودند، پسر ایشان دچار یبوست عاطفی بود. همه ی زندگی این خانم را زیر و رو کردم و مشاوره های متعدد، همه چیز در زندگی ایشان عالی بود، شوهر، بچه و من هیچ نکته ای را نتوانستم پیدا کنم حتی با بچه اش خیلی خوب بازی می کرد،
یک بار ما جشن بازی در هفت چنار داشتیم فصل پاییز بود و برگ های فراوانی روی زمین ریخته بود و باران هم کم کم داشت شروع می شد بچه ها مشغول بازی بودند که من متوجه شدم که این خانم هم با پسرش آمدند، پسر یک لباس کرم سورمه ای خیلی شیک پوشیده بود؛ من بچه ها را هدایت کردم به جلو و بردمشان در جوبی که پر از برگ شده بود و بارون هم خرده بود و کمی لجن شده بود و به بچه ها گفتم که به برگ ها پا بزنید، شروع کردیم به پا زدن و برگ ها را ریختن...
ناگهان یک جرقه در ذهن من زد و همینطور که بچه ها مشغول بازی بودند یک پشت پا زدم به پسر این خانم و انداختمش توی برگ ها و رویش هم برگ ریختم خودم هم نشستم که بچه نترسد، بچه هول شد که نکن کثیف میشم، مامانم دعوام می کنه، مادرش هم مشغول فیلمبرداری بود و گفت که اشکال نداره پسرم بازی کن خلاصه شروع کردیم من سرش برگ ریختم و اون روی من برگ ریخت و لباس شیک این پسر حسابی داغون و کثیف شد تمام شد یکهو متوجه شدم که صدای جیغی آمد و دیدم که مادر این پسر افتاده و دوربین را رها کرده و دچار شوک عصبی شده و فقط جیغ می زند و می گوید که خودم کردم من بچه ام را بدبخت کردم خلاصه مادر ها جمع شدند و آب قند و رسیدگی کردند یک کمی که حالشان جا آمد پرسیدم چی شده؟ گفتند من وسواس دارم و تا حالا بهت نگفتم.
فهمیدیم که مادر پسر را موقع پی پی کردن پوشک می کرد و چون خودشان از شستن پی پی بدشان می آمد تا شب و تا وقتی که پدر بیاید و بچه را بشوید به همان شکل می ماند؛ هم بچه عذاب می کشید و هم خود مادر و بچه از مادر خواهش می کرد که به کسی چیزی نگو آخه آبروم می ره. بعد از ماجرای پارک من دیگه این خانم را ندیدم تا یک سال و نیم بعد ایشان آمدند سر یکی از کلاس ها و گفتند که فقط آمدم بگم که بعد از ماجرای پارک دیگه مسئله ی ما حل شد.
کانال هندسه تربیت اسلامی
@hendesetarbiateslami
طاقت بیار مرد روزت نزدیکه😂💔🤦🏻♂️
کانال هندسه تربیت اسلامی
@hendesetarbiateslami