#روایت_من
نویسندهی بد
این متن را که مینویسم حتّی شامل خودم هم میشود زمانی که کارهایی را انجام نمیدهم یا انجام میدهم.
۱. نویسندهای که استراحت و تفریح ندارد.
زمانی که نویسنده از یک فرآیند داستانی فارغ میشود اما خیلی سریع به سراغ فرآیند داستانی دیگر میرود.
نویسنده از آنجا که مدتها ذهن و روحش با شخصیتها و موقعیتهای یک داستان درگیر میشود باید استراحت کوتاهی بکند.
عدهای میگویند دوران افسردگی نویسنده
ولی من نامش را میگذارم دوران استراحت نویسنده
۲. نویسندهای که پشتکار ندارد.
زمانی که نویسنده بین دو فرآیند داستانی فاصله زمانی زیادی میگذارد.
در این صورت بهسختی به داستاننویسی برمیگردد.
پیشرفت در مستمر نوشتن است.
فاصله زیاد و تمرین غیرپیوسته باعث پَسرفت است.
۳. نویسندهای که مدیریت روابط ندارد.
مثلا کسی که هنوز خانواده و اطرافیانش او را نویسنده نمیدانند یا خودش از عنوان شغل نویسندگی اِبا دارد.
یا هرکس با هرپیشنهادی او را به راهی در نویسندگی میکشاند که نتیجهاش خستگی و فرسودگی است.
درواقع نویسندهای که اختیارش دست خودش نیست یک نویسنده بد است.
نویسندهای که با همکارانش تعامل کم یا منفی دارد فرقی نمیکند با نویسندهای که میخواهد همه را راضی نگهدارد چون در هرصورت نویسنده بد است.
۴. نویسندهای که خیلی سرش شلوغ است.
این نویسنده برنامههای همزمانِ زیادی دارد و گمان میکند تا قبل از اینکه دنیا تمام شود باید همه آن پروژهها را انجام دهد اما وقتی که نمیتواند سرخورده میشود.
۵. نویسندهای که بهروز نیست.
کسی که به دانش قبلی خودش کفایت میکند و کم یا خیلی کم مطالعه میکند.
نویسندهای که فقط در حوزه یا سبک موردعلاقهاش مطالعه میکند و فیلم میبیند.
نویسندهای که دانش را فقط در کتاب و فیلم میداند و سهمی برای تجربه و معاشرت با مردم قائل نیست.
۶. نویسندهای که زینت المجالس است.
نویسندگان بهعلت مطالعه بالا، دانش عمومی زیادی کسب میکنند، گاهی اینقدر حضورشان در مجالس و مجامع پُررنگ است و رونقدهنده میشوند که نویسندگیشان تحتالشعاع قرار میگیرد.
بلاگری و حضور زیاد در گروههای مجازی نیز شامل آن میشود.
۷. نویسندهای که بدقول است.
نویسندهای که پروژهای را قبول کرده یعنی باید قبل از آنکه قبول کند برنامهریزی درست کردهباشد حتی در برنامهریزی مسائلی مثل بیماری، مشکلات شخصی، فوت عزیزان، جنگ، زلزله، سیل و حتی پروژههای پیشنهادی دیگر را برآورد کند.
اینکه وسط یک پروژه نویسنده انصراف بدهد یعنی حرفهای نیست.
۸. نویسندهای که ترسو است.
هیچکس قدرت ذهنخوانی ندارد. اگر در سازمان یا پروژهای مشکلی است، باید نویسنده محترمانه مسئله را مطرح کند.
حتی لازم میشود گاهی جسورانه انتقاد کند و به همراهش پیشنهادهایی را مطرح کند.
نویسنده بد، توان انتقاد و ارائه پیشنهاد ندارد.
اما مدیری که پاسخگو نیست و توان حل مسئله را ندارد، یک مدیر بد است که دیر یا زود از شما یک نویسنده بد میسازد.
نکته مهم:
نویسنده بد، به مرور خودش را در مسیرهایی قرار میدهد که کار برای بازگشت از غلط و در مسیر صحیح قرارگرفتن خیلی سخت و دشوار میشود.
نکته مهمتر:
از آنجا که نویسندگی در عصر جدید به صورت گروهی و تعاملی است، نویسندهای که روحیه تعامل ندارد یا توان مدیریت کردن خودش و برنامههایش را ندارد از پروژههایی محروم میشود، حتی اگر متخصص باشد چون هیچکس نمیخواهد با یک نویسنده بدقول کار کند.
یادداشت: زهرا ملکثابت
🔻🔻🔻🔻🔻
فوروارد با لینک کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خوشنویسی
امیرحسین جلالی
عضو گروه حرفههنر
تو مرا جان و جهانی
چه کنم جان و جهان را ..
ı رٰٖادٰٖیـٰٖـۘۘــٍٰوخـٰٖـۘۘــٍٰطۘ ı
ʀᴀᴅɪᴏᴋʜᴀᴛᴛ
🔻🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از جذابیتهای کار گروهی 😊👌
🔻🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
.
📌 در گروه حرفههنر در مورد کار گروهی/ تیمی/ تشکیلاتی داریم صحبت میکنیم.
شما هم اگر نظر یا تجربهای در این زمینه دارید بفرستید.
@zisabet
هدایت شده از زهرا ملک ثابت
اینکه فرد در یک گروه رشد کنه یا از اعضای گروه انگیزه بگیره کافی نیست؟
.
یک نظر خواندنی در مورد #کار_گروهی
البته سوالهایی هم ایجاد میکنه 😉
شما سوالی توی ذهنتون ایجاد شد؟
@zisabet
.
📌 قبل از اینکه نظر قرآن کریم و سخن بزرگان را در مورد #کار_تیمی بگذارم میخوام از نظرات شما استفاده کنم.
.
هدایت شده از عَبدِاَلله
عقلانیتی به نام کار گروهی
یک دست صدا ندارد .
کار گروهی به معنای از خودگذشتگی است. روی هدف نهایی تمرکز می کند. کار گروهی بر این مفهوم است که کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است. این تبیین ایده کلاسیک “یک به علاوه یک برابر است با سه” می باشد. شخصیت ها و مجموعه مهارت ها متفاوت است که می تواند درگیری شخصی ایجاد کند. با این حال، زمانی که کل تیم بر انجام کار بزرگ تمرکز می کند، تفاوت های اعضای تیم به نقاط قوت و اهداف برآورده می شود و حتی از آنها فراتر می رود.
در کار گروهی به معنای اخص می آموزیم تا با همدلی و صداقت در کار برای هدف مشترک هماهنگ شویم و از تمام دانایی خویش برای پیشرفت گروه تلاش کنیم.
به معنای عام در کارگروهی از صفات خودبرتربینی.ازمون و خطاهای پی در پی.برتربینی های بی مورد یا تکبر. استفاده از تجارب و علوم دیگران و هزاران مزیت می شود استفاده کرد.
کارگروهی نیازمند به یک مدیر مدبر و کاریزماتیک دارد تا بتواند تمام گروه را در مسیر خاص هدایت کند .
همدلی از نیازهای اصلی گروه و کار در مجموعه است.
این دو خصوصیت باهم گروه را به معنای واقعی کلمه پر از نشاط میکند.
تجربه های جهانی بیشماری داریم که کارگروهی چه مزایای فراوانی در انجام کارها دارد .
از پیشرفتها می شود دید ...
علیرضا روشنا
هدایت شده از زهرا ملک ثابت
🔦
به الگوهای متفاوت کار گروهی اشاره شد.
یکبار مدیر یک تیم تشکیلاتی میگفت ما مدلمون اینطوریه که اگر برای یکنفر مشکلی پیش بیاد همهمون کار را تعطیل میکنیم تا کمک کنیم مشکل آن یکنفر حلّ بشه.
وقتی مطمئن شدیم مشکلش رفع شده بعد همهمون ادامه کار را انجام میدیم.
بهنظرتون الگوی درستی هست یا نه؟
🤔