🍃🍂🍁 ﷽ 🍁🍂🍃
🌱دختری یک تبلت خریده بود.
🌴پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: 🔻
🔺وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟
🌾دختر گفت:🔻
👈🏻روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم.
🌴پدر:
🐚کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟
🌾دختر:
👈🏻نه!
🌴پدر:
🐚 به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟
🌾دختر:
👈🏻نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم.
🌴پدر:
🐚چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟
🌾دختر:
👈🏻 اتفاقا چون دلم نمیخواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم.
🌴پدر:
🔺کاور که کشیدی زشت شد؟
🌾دختر:
👈🏻 به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه.
💥پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت
و فقط گفت:
👈🏻“حجاب” یعنی همین!!!!👉🏻
برام تعریف میکرد و میگفت: تو سن ازدواج بودم با چند تا کانال عاشقانه مذهبی
آشنا شدم و شروع کردم قسمت به قسمت رمان هاشو میخوندم😍
بعد از خوندن چند قسمت دلم میخواست که کاش من هم مثل اونا ازدواج کرده بودم یا حتی یکی هم منو مثل شخصیت پسر رمان میخواست😔
میگفت میدونی اون رمان ها تمام روح و روان من رو ریخته بود 😢
بهم گفت دلم یکی رو میخواست که ریش هاش بور باشه ، هیئتی باشه، شلوار خاکی بپوشه ، از این بلوز هیئتی ها تنش کنه، انگشتر شرف الشمس تو دستش باشه وای که چقدر دلم می گرفت با این آرزوهای محال..🙄
همزمان با خوندن رمان ها چند تا پیج عاشقانه مذهبی رو تو اینستا فالو کرده بودم که کلی عکسای دونفره میذاشت و من با دیدن هر پستش،دلم کباب میشد و فقط غصه میخوردم و دلم همه اون فضاها و مکان ها رو با همسرم میخواست😔
مدام میگفتم خوشبحالشون چقدر خوشبختن..😍
خواستگار که برام میومد تا طرف رو میدیدم ردش میکردم آخه اونی که تو رویاهام ساخته بودم ای شکلی نبود من دلم یه پسر زیبا میخواست شبیه پسرای داخل رمان🙂
روز به روز ناامیدتر میشدم احساس میکردم که دیگه از من گذشت و دیگه چنین فردی پیدا نخواهم کرد.🙃
شب ها تو تاریکی گریه میکردم و از خدا میخواستم یه پسر مثل شخصیت اون رمان ها برام بفرسته😐🤦🏻♂
کم کم داشتم افسرده میشدم یه روز که دیگه خسته شدم از همه کانال های رمان و عاشقانه های مذهبی در اومدم تمام پیج های دونفره رو آنفالو کردم😉
از همشون بدم میومد😤
نشستم و با خدا دردودل کردم گریه کردم و گفتم خدایا؛دیگه برات تعیین تکلیف نمیکنم دیگه هرچی خودت صلاح میدونی..😕
راضی ام به رضای تو...🙂
همین شد که بعد از یه مدتی یه پسر اومد خواستگاریم نه ریش های بوری داشت و نه چشمهای روشن، نه شلوار خاکی پوشیده بود و نه بلوز هیئتی تنش بود.
ولی مومن بود و اخلاق و رفتارش همون بود که دلم میخواست..☺️🙈
حالا که عقد کردیم دلم نمیخواد عکسهای دونفرمون رو بذارم اینستاگرام آخه شاید یکی هم مثل من ببینه و حسرت بخوره میگفت تورو خدا به فالوراتون بگید عکسای عاشقانشون نذارن تو فضای مجازی🤭
واقعا سخته ببینی و نداشته باشی...😔
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
حتما بخونید❌❌❌⬆️⬆️
|🦋|●•°•●|🦋|●•°•●|🦋
.[پست آخر🌙.•
.[شبتون فاطمے🌱.•
.[عشقتون حیـــ♥️ـــدرۍ
.[مھرتون حسنے🌱•°
.[آرزوتون هم حرم ارباب ان شاءالله💫°`
.[یا زینب مدد...✨
.
#التماسدعاۍظهور☔️.•
#حریمعشقتاشهادت🌱.•
#وضویادتوننره ✋ 🌙.•
|🦋|●•°•●|🦋|●•°•●|🦋|
:
••🍒🥥••
فَإِنْڪَبِأعْیُنِنَا•🥥••
توپیشچشموتحتمراقبتمایۍ...🍒••○
#طور/⁴⁸
#مَږازِدِیدِھۍخُۏڍدُورْمَکُن🍒••
#شَݕخُۋشیْاعَڵێ🥥••
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
بخوان دعای فرج را که ظهور نزدیک است🌸🌺
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh