هیچ باقی نگذاشتیم... @herman_atash

چند نالم بر درت؟ در باز کن! یک دمم با خویشتن دمساز کن... #عطار @herman_atash

شعری زیبا در وصف امیرالمؤمنین و کتاب الغدیر، به همراه توضیح رهبری راجع به علامه امینی و الغدیر. @herman_atash

همه چیز... @herman_atash

دو توصیۀ شیطان! اقتصاد سرمایه‌داری که روح مصرف‌گرایی و لذت‌گرایی در آن دمیده شده است، معتقد است شخصی که به این توصیه عمل کند Rationality (عقلانیت) ندارد! @eqtesad_ir

«هر کس باید ابتدا مبارزه با نفس خویش را شروع کند و جنگ با نفس را به شدتی برساند که شیطان نتواند بر او غلبه کند، همیشه به یاد خدا باشید و برای رضای خدا گام بردارید و کارتان مخلص و پاک باشد.» وصیت‌نامه شهید احمد حفیظی @herman_atash

خط شکست... @herman_atash

مگر از غنچۀ دل‌نازکی اخمی کند باز چه ساعت‌ها که یک ابر بهاری سخت گریید... #راحل @herman_atash

تو برای دل امیدوار به کمین اجابت نشسته‌ای... @herman_atash

علامه عسکری: این‌ها عزاداری نیست! @herman_atash

تعریف من از عشق همان بود که گفتم در بند کسی باش که در بند حسین است @herman_atash

این حسین کیست که در قلبِ همه جا دارد؟ این همه عاشقِ دیوانه وُ شیدا دارد این حسین کیست که نامِ کَرَمش در دو سرا این‌چنین پیشِ خدا رتبه‌ی اَعلا دارد... #حسین @herman_atash

تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن که دوست خود روشِ بنده‌پروری داند... #حافظ رونوشت به: مبلغان، مداحان، شاعران، عکاسان و... @herman_atash

من اگر نگویم، واللهِ مرتکب گناه شده‌ام... @herman_atash

نمرود می‌سوزد گلستان می‌شود آتش گل می‌کند قرآن و خواهد سوخت قرآن‌سوز... #قرآن_عزیز 🔰|رسانه هنری نفحات|🔰 @nafahat_graphic

ما ملتی هستیم که... @herman_atash

حاج مهدی رسولی در برنامه حسینیه معلی پایان داستان انسان را حسین ختم به خیر می‌کند💚 #ما_ملت_امام_حسینیم @herman_atash

این به همه‌چیز می‌ارزد... @herman_atash

شهید روح‌الله عجمیان نگذارید اینا یادمون بره... @herman_atash

تکه‌ای از قرص ماه، در آسمان سکوت کرده بود. چراغی در جاده نبود، جز همان تکه ماهِ ساکت... . شب افق‌تاافق را سیاهی زده بود. نسیم خنکِ شبانه از میان باغ‌های اطراف، گلوی بغض‌آلود آدمی را نوازش می‌داد... کنار جاده، مردی لاغر‌اندام کودکی را در آغوش گرفته و راست ایستاده بود. یک قدم عقب‌تر، باد، چادری سیاه‌تر از شب را کنار یک ساک مسافرتی تکان می‌داد... در این تاریکی محض و سکوت غریبانه که جز با صدای گذر ماشین‌ها یا وزش نسیم نمی‌شکست، فقط چهرۀ نورانی آن مرد با عمامه‌ای سفید و کودکی که در آغوش کشیده بود، به خوبی دیده می‌شد. برای همان یک قدم فاصله، دل، روضه‌هایی آمادۀ خواندن داشت... شام، شامِ غریبان است... آن مرد راست‌قامت را می‌شناختم. طلبه‌ای بود متعهد، ساکن ده‌ها کیلومتر دورتر. برای بُردن آنها جا نداشتیم. ناچار معذرت خواستیم و گذشتیم. اما اگر او که احتمالاً یک دهه در روستایی سوخته بود و سوزانده بود، کنار آن جادۀ تاریک می‌ماند، چه می‌شد؟ آن کودک... نسیمی که پر قبا و چادر را به موازات هم به اهتزاز درآورده بود... همان نسیم که گلوی بغض‌آلود آدمی را نوازش می‌داد... شام، شامِ غریبان است... کاش می‌شد، از این غربت ظاهریِ طلبه‌ای متعهد، دریچه‌ای به‌سوی «فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ» گشود... #شام_غریبان @herman_atash

مظلوم‌ترین مادر شهید ایران! @herman_atash

رو به ابن‌زیاد کرد و فرمود: آیا مرا به کشتن تهدید می‌کنی، ابن‌زیاد؟! مگر نمی‌دانی که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایۀ کرامت و افتخار ماست؟! زین‌العابدین علیه‌السلام: أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی یَابْنَ زِیاد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؟! @herman_atash