eitaa logo
موسسه فرهنگی اسم اعظم
10هزار دنبال‌کننده
230 عکس
30 ویدیو
1 فایل
✅ زیر نظر اساتید سطح عالی حوزه علمیه قم ✅ اولین شرکت خلاق ثبت شده در زمینه ادعیه اهل بیت ✅ با مجوز سازمان تبلیغات اسلامی ✅ دارای نماد اعتماد الکترونیک 🔰کارشناس پاسخگو @ostad_mirahmadi سفارش محصولات : @sefareshe_herz آدرس: مشهد ابوطالب15
مشاهده در ایتا
دانلود
( علیه السلام )یازدهمین معصوم و نهمین امام در بین شیعیان است . نام شریفش محمد و لقب معروفش تقی و کنیه اش ابوجعفر ( ثانی ) می باشد. ایشان در دهم رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه النبی ، جهان را به نور وجود خویش منور ساختند . سیر حیات آن بزرگوار به دو بخش تقسیم می شود که قسمت اول تا هفت سالگی ایشان و دوران کودکی آن بزرگوار است و قسمت دوم از هفت سالگی تا آخر عمر شریف آن حضرت می باشد که دوران امامت ایشان است . این در حالیست که رسیدن به مقام امامت و وصایت در خردسالی در طول تاریخ ائمه ( علیهم السلام ) هیچگونه سابقه ای نداشت . در بیانی از ( علیه السلام ) در وصف ایشان آمده که مولودی با برکت تر از در اسلام به دنیا نیامده است . تاریخ آن حضرت را در آخرین روز ماه ذیقعده سال ۲۲۰ هجری قمری در بیست و پنج سالگی بیان کرده اند . محل دفن جسم مطهر ایشان در کاظمین قرار دارد . از آن بزرگوار ادعیه و احراز و احادیث زیادی نقل گردیده که حرز ایشان معروف به ، معتبرترین و مشهورترین حرز در بین احراز شیعه است که خواص و آثار بسیار زیادی برای آن قابل شمارش است . @HerzeEmamJavad موسسه فرهنگی اسم اعظم
خلاصه داستان علیه السلام روزی زنی بر همسر که دختر بود وارد شد و گفت من همسر شوهر تو هستم او ابتدا خشمناک شد ولی کم کم با مقداری وسایل او را بدرقه نمود آنگاه به سراغ پدر خود مأمون رفت و قضیه را شرح داد که مست بود از این واقعه بسیار غضبناک گردید و در حالت مستی به سراغ آمد و حضرت را با چندین بار زد و چون فردای آن روز به خود آمد دختر و خادم قضیه را برای وی تعریف کردند. او که از رسوایی میترسید غلام خود را برای خبرهای بیشتر به خانه فرستاد ولی در کمال تعجب حضرت را صحیح و سالم در حال مسواک زدن دید و برای اطمینان لباس حضرت را به بهانه تبرک گرفت. چون شرح ماوقع برای عباسی گفت حضرت را احضار و علت عدم آسیب رسیدن را از آن امام بزرگوار جویا شد، که حضرت ضمن توصیه به همراهی به او فرمودند: به حکمت الهی گزندی از تو به من نرسید چون این به من بود و از آن پس بود که راز این باعظمت بر همگان برملا گردید. سفارش محصول : @Sefareshe_herz موسسه فرهنگی اسم اعظم
خلاصه داستان علیه السلام روزی زنی بر همسر که دختر بود وارد شد و گفت من همسر شوهر تو هستم او ابتدا خشمناک شد ولی کم کم با مقداری وسایل او را بدرقه نمود آنگاه به سراغ پدر خود مأمون رفت و قضیه را شرح داد که مست بود از این واقعه بسیار غضبناک گردید و در حالت مستی به سراغ آمد و حضرت را با چندین بار زد و چون فردای آن روز به خود آمد دختر و خادم قضیه را برای وی تعریف کردند. او که از رسوایی میترسید غلام خود را برای خبرهای بیشتر به خانه فرستاد ولی در کمال تعجب حضرت را صحیح و سالم در حال مسواک زدن دید و برای اطمینان لباس حضرت را به بهانه تبرک گرفت. چون شرح ماوقع برای عباسی گفت حضرت را احضار و علت عدم آسیب رسیدن را از آن امام بزرگوار جویا شد، که حضرت ضمن توصیه به همراهی به او فرمودند: به حکمت الهی گزندی از تو به من نرسید چون این به من بود و از آن پس بود که راز این باعظمت بر همگان برملا گردید. سفارش محصول : @Sefareshe_herz 🖤موسسه فرهنگی اسم اعظم🖤