اثری زیبا که سال ۱۳۹۵ سروده شده بود
دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت
هیئت میان #وای_مادر داشت میسوخت
#دیوار دم میداد، #در بر سینه میزد
#محراب مینالید، #منبر داشت میسوخت
جانکاه قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر آیات #کوثر داشت میسوخت
#آتش قیامت کرد، هیئت #کربلا شد
#باغ_خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
#یاد_حسین افتادمآنشب #آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت، آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود، اصغر داشت میسوخت
سربند «یازهرا»ی محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق سرتاپای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال گل میداد خنجر داشت میسوخت
شب بود بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود #حیدر داشت میسوخت
#حسن_بیاتانی
این اثر زیبا برا آقای حسن بیاتانی هست که در محضر رهبر معظم انقلاب #امام_خامنهای بزرگوار خوندن که تحسین ایشان رو هم به دنبال داشت با این شرح :
« خیلی خوب بود، این تلفیق بین حوادث صدر اسلام حوادث ذیل اسلام، که حوادث دوران دفاع مقدس و اینهاست یک چیز جالبی است. این نکته ابتکاری جالبی بود در شعر شما » ۱۳۹۵/۱۲/۵