فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | دعا معجزه گر برای ازدواج با همسر مناسب
بفرستید برای جوانان ☺️
👤استاد رفیعی
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ..... پارت ۲۸۴...... لبخندی کوچک روی لباش نقش بست و منم حرف دیگری نزدم ..... یه ساعت بعد ج
فصل دوم .....
پارت ۲۸۵ .......
اون روز رو به خاطر رفتار سست خودم مقابلش .... از اینکه نتونسته بودم غیبت هام رو توجیه کنم تا حذفم نکنه ..... عصبی بودم و گریه کردم ... اونقدر که شبش از سردرد خوابم برد ..... حتی برگه پذیرش بیمارستان پدرم رو به همراه کلاسورم داخل دفترش از ترس جا گذاشته بودم .... اولش فکر می کردم برخورد دوباره با این مرد از خود راضی خودش مصیبتی هست که به بقیه اندوه هام اضافه شده .... ولی نمی دونستم که این اندوه نیست ...... بلکه قراره تبدیل بشه به بهترین خاطره از دوست داشته شدنم توسط مردی که پای همه چیزم قرار بود بایسته .
چند روز بعدش دیگه تصمیم گرفتم کلا نرم سر کلاساش .... چون چیزی برای من جز مسخره شدن توسطش نداشت .... نرفتم سر کلاسا از یه طرف .... پیدا شدن یه شماره جدید روی گوشیم از یه طرف .... چون می ترسیدم نکنه ارسلان از زندان ازاد شده باشه و با یه شماره ناشناس داره زنگ میزنه جواب نمی دادم .
هر جور شده باید خودم رو یه جوری قانع می کردم تا برم و کلاسورم رو از دفتر این استاد از خود راضی بگیرم .... چون برگه بیمارستان بابام داخلش بود و موقع ترخیص بهش احتیاج داشتم .... هر طور شده یه روز رفتم دانشکده ...... از مسئول حراست خواستم تا بره دفتر کیایی و کلاسورم که اونجا جا مونده بود رو برام بیاره .... ولی چه فایده دست خالی برگشت و گفت که هیچ چیزی پیدا نکرده ..... توی بد موقعیتی گیر کرده بودم ..... من به اون برگه نیاز داشتم .
فکرم خیلی درگیر بود ..... تا اینکه اون روز بعد از ظهر کیانا فرهمند .... دوستی که به تازگی باهاش اشنا شده بودم برام زنگ زد و دعوتم کرد برم دفتر وکالتی که داره داخلش کار اموزی می بینه .
رفتنم همانا و دیدن استاد مغرور از خود راضی و خوش تیپ درس حقوق همانا ..... حتی به ذهنم هم خطور نکرده بود که شاید دوباره این فرد از خود راضی رو ملاقات کنم .
برخورد اولش از دیدنم خیلی خشک و جدی بود ... ولی کم کم مهربون شد .... برام شرط گذاشت که به شرط کلاسورم رو بهم پس میده و غیبت هام رو موجه میکنه اونم اینکه توی دفترش به عنوان منشی شروع به کار کنم .
از پیشنهادی که داده بود کم مونده بود شاخ در بیارم .... ولی واقعا شاید نمی تونستم قبول کنم ... هرچه گفتم قبول نکرد و روی حرف اولش ایستاد .... بالاخره مجبور شدم قبول کنم که اونم کلاسورم رو پس داد و در واقع حذف نشدم .... البته ناگفته نمونه که خودم هم نسبت به این پیشنهاد کاری بی میل نبودم .... فقط از دست استادم به خاطر برخورد هاش دل گیر بود .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍
به ازاده جون پیام بدید
@AdminAzadeh
لینک قسمت اول
https://eitaa.com/Hesszendegi/61558
❤️❤️❤️
❤️
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ..... پارت ۲۸۴...... لبخندی کوچک روی لباش نقش بست و منم حرف دیگری نزدم ..... یه ساعت بعد ج
فصل دوم .......
پارت ۲۸۶ ......
بابا که عمل شد .... حسابی اوضاع تغییر کرد ..... من تازه داشتم یه رنگ و بوی جدید احساس می کردم .... اونم از طرف کسی که حتی فکرش رو نمی کردم ... ولی نباید چیزی بروز می دادم که من فهمیدم ...... خودم رو کمتر افتابی می کردم جلوش ..... ازش دوری می کردم ..... سعی می کردم رو حرفاش چیزی نگم تا صحبت ها بیشتر از این ادامه پیدا نکنه و طولانی نشه .... سریع بعد از اتمام کارم دفتر و یا کلاس درس رو ترک می کردم ...... ولی مثل اینکه دل کار خودشو کرده بود ..... استاد خوش تیپ و خوش قیافه و از خود راضی کلاسمون عاشقم شده بود و من خوب حسش می کردم .... ولی استاد خبر از این نداشت که من چه گذشته طوفانی رو پشت سر گذاشتم تا الان توی ساحل ارامش تا ازادی ارسلان از زندان نفس می کشم .
اومد خواستگاری ...... با خانواده اش ..... با همه تشریفات و رسم و رسومات ..... با اینکه خودم هم عاشق این استاد مغرور و حرکات و رفتار و اخلاقش شده بودم ولی تصمیمم رو گرفته بودم و میخواستم جواب رد بدم تا بره پی زندگی خودش .... داستان تلخ گذشته رو براش گفتم تا دست از بکشه و بره دنبال دختری که بتونه باهاش ارامش داشته باشه ولی نرفت ..... هنوزم می خواست بمونه ..... کلی بهم قول داد و برام برنامه ریخت ..... حالا هم که پس فردا میشد می خواست دوباره با خانواده اش بیاد تا جواب مثبتی رو که امروز توی ماشین به زور از زیر زبونم کشید بیرون رو علنی کنه .
خودم شوکه شدم که چه جوری جواب مثبت رو دادم ..... ابن چند وقت از اشنایی باهاش ..... همش به خودم نهیب میزدم که اگر توام ته دلت دوسش داری ولی ازش دوری کن .... با وجود اون گذشته خراب ..... با وجود ارسلانی که توی زندان نشسته تا موعد ازادیش بشه و بیاد بیرون و انتقام بگیره و حرف روز اخرش رو به کرسی بشونه ..... من باید از امیر علی کیایی دوری می کردم ولی نتونستم ..... چون برا اولین بار عاشق شده بودم ..... عاشق مردی که همه چیزیش حسابی به دل ادم می نشست ..... حتی اخلاق خشک و مغرورش ..... عصبانیتش ..... همه چیزش ...... اینکه از همه لحاظ فکر همه جا رو می کرد .
حالا که جواب مثبت داده بودم ..... باید پای عواقب کارم می نشستم ..... تب و لرز بدی به جونم نشسته بود ...... از ترس .... ترس از اینده نا معلوم ..... و من نگران بودم و هیچ چیزی این نگرانی رو بر طرف نمی کرد .
از جام بلند شدم ...... وضو گرفتم ..... دندونام از تب و لرز شدید بهم میخورد ..... باید نمازم رو میخوندم .... کاری که هیچ وقت توی اون شرایط سخت توی خونه ارسلان ترکش نکردم ...... جز اون شب کذایی که بالاخره از اونجا زدم بیرون .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍
به ازاده جون پیام بدید
@AdminAzadeh
لینک قسمت اول
https://eitaa.com/Hesszendegi/61558
❤️❤️❤️
❤️
❤️🍃❤️
#آقایان_بخوانند
💜🌸آقایون روح خانوما درست مثل یه #گلبرگ خوشبوئه🌷🌸
حتی وقتی در حال #نوازش این گلبرگ هستید باید حواستون باشه #آسیب نبینه👉
( دقت کنید #حتی وقت نوازش )👌
خانوم از شما میپرسه #دوس داری چی بپوشم؟
یا #بهم میاد؟ 🤔
❌هیچ وقت نگید بهت نمیاد
✅بگید فلان لباس بهتره
👈بذارید خانمتون احساس کنه #بهترینه
فراموش نکنید #همسرتون فقط یکیه
با تمام وجود حواستون به روح #لطیف شون باشه
دست خانمتون رو #آروم بگیرید
خانوما #جسمشون درست مثل #پروانه اس
تحمل نداره #محکم باهاش برخورد شه
پس #اروم دستش رو بگیرید
👈 در محبتای کلامی سعی کنید
از #تشبیه استفاده کنید ولی #اغراق نکنید
❌مثلأ :
عطر جدید خریده از شما نظر میخواد
آروم #بغلش کنید و بگید بوی گل میده...
یا نظرتون رو راجع #لباسش میخواد ؛
بگید مثل #ماه شدید
✅خانوما عاشق مردای متبسم ولی محکم هستن
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
❤️🍃❤️
#همسرانه
روشهای ابراز محبت به همسر
💝گاهی ابراز محبت های زبانی،
🌷گاهی محبت نگاه یا محبت چهره به چهره همراه با سکوت،
📝گاهی محبت نوشتاری،
📝گاهی محبت پیامکی،
🌺گاهی هدیه دادن،
💕گاهی توجه کردن به همسر،
🙏 گاهی احترام به خانواده همسر
🌺و گاهی ایجاد تنوع در شیوه لباس پوشیدن مردان و زنان در خانه برای همسرانشان
💝🌷نوعی ابراز محبت محسوب میشود.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
❤️🍃❤️
#ویژگیهای_خانواده_سالم_و_ناسالم
خانواده سالم به همه اعضای خود اجازه میدهد نیازشان را برآورده کنند
خانوادههای مسألهدار مسائل خود را انکار میکنند
و به همین دلیل مسائل آنها هرگز حل نمیشود.
ادامه دارد...
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
❤️🍃❤️
#سیاستهای_خوب_همسرداری
👈سوء تفاهمهایی که بین شما و همسرتان پیش میاد رو سعی نکنید با پیامک رفع کنید! ❌👉
👈تماس بگیرید و حرف بزنید؛
لحن و نوع بیان خیلی تأثیر گذاره...
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر مردی لازمه که اینارو بدونه
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
پنج قانون برای زندگی بهتر...
_خوبی کنید. . .
-همیشه مثبت باشید . . .
_به کسی آزار نرسانید . . .
_خودتان را دوست بدارید. . .
_خطاهای دیگران را ببخشید. . .
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
🔴 روانشناسی مردان
💠 جملات يك مرد كوتاه و صريحتر از جملات زن است. ابتدای جملهاش ساده بـا محتـوای واضـح و در انتهای آن نتيجهگيری وجود دارد، لذا اوّلين قاعده در گفت و گو با يك مرد چنين است تـا حـدّ امكـان حرف خود را ساده بيان كنيد و همزمان از چند موضوع صحبت نكنيد.
💠 وقتی زنان بخواهند كه، مردان به حرفهايشان گوش كنند، بايد به موقع او را از آن موضوع با خبر سازند و در ابتدا مواردی را كه میخواهند با او در ميان بگذارند مطرح كنند و بگويند كه چه وقت میخواهند در مورد چه موضوعی با او صحبت كنند. مثلاً «در مورد مشـكلی كـه در محـيط كـار بـرايم پـيش آمـده میخواهم با تو صحبت كنم. بعد از شام وقت داری؟»
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi