🤏❌🌹داستان «سقیفه»
💥قسمت :بیست و یکم
چند روزی از ارتحال آخرین پیامبر خدا می گذشت ، چند روزی که به اندازه ی قرن ها دین خدا را به بیراهه کشانید ،چند روزی که علی خانه نشین شده بود که گریه ی دختر پیامبر(ص) هر لحظه بیشتر و بیشتر می شد...
چند روزی که دنیا به کام دنیا پرستان شده بود و مؤمنان این دیار در غربت و مظلومیت خود بودند .
دوباره وسوسه های اطرافیان ابوبکر شروع شد که : چرا ساکت نشسته ای و کسی را به سراغ علی(ع) نمی فرستی؟ مگر نمی دانی تا علی (ع) بیعت نکند پایه های خلافت تو همچنان میلرزد...
وقتی عمر این سخنان را درگوش ابوبکر زمزمه کرد ، ابوبکر که به نسبت مردی نرم تر و عاقل تر و دور اندیش تر از عمر بود و برعکس عمر خشن تر و سخت تر از او بود ،رو به عمر گفت : چه کسی را بفرستیم؟
عمر گفت : هر کس را که بفرستی کاری از پیش نخواهد برد مگر قنفذ،آخر او فردی خشن و سخت و سنگدل است ، او از آزاد شدگان و یکی از افراد قبیله ی«بنی عدی بن کعب» است.
ابوبکر ، نظر رفیقش را پسندید و قنفذ را به همراهی عده ای به سوی خانه ی امیرالمؤمنین روان کرد.
پشت درب رسیدند و اجازه خواستند تا وارد شوند ولی علی (ع) اجازه نداد!
قنفذ و همراهانش نزد ابوبکر و عمر بازگشتند و گفتند: به ما اجازه داده نشد.
در این هنگام عمر و ابوبکر در مسجد نشسته بودند و مردم هم اطرافشان را گرفته بودند.
عمر رو به قنفذ گفت : برگردید! اگر اجازه داد داخل شوید وگرنه بدون اجازه داخل شوید!
و قنفذ ملعون براه افتاد تا واقعه ای را رقم بزند که سرآغاز وقایع بسیار دیگری بود....
قنفذ رفت تا به آیندگان اجازه ی هتک حرمت آل طه را صادر کند....
این ملعون رفت تا مقدمه ی سیلی خوردن سه ساله های کربلا، صورت گیرد
او رفت تا آتشی به پا کند و شعله های این آتش در نینوا بر خیمه ی پسرفاطمه (س) افتد و کمر زینب(س) را خم نماید..
و کاش آن لحظه آسمان به زمین می آمد و این واقعه ی ننگین که آتش به دل عرشیان زد ، به وقوع نمی پیوست...
کاش صاعقه ای بر سرشان فرود می آمد تا این لکه های ننگ، از دامان بشریت پاک می شدند...
قنفذ رفت تا رسمی دیگر در بین عرب بنا کند....همه می دانستند که فاطمه (س) عزادار است، همه می دانستند که حال فاطمه بعد از پدر بزرگوارش آنچنان است که افلاکیان بر او اشک میریزند...
قنفذ رفت تا برای عرض تسلیت ،ارادت عرب را به خانواده ی پیامبرشان به رُخ تاریخ و آیندگان بکشد...
وکاش نمی رفت، کاش این واقعه ی جگر سوز شکل نمی گرفت و من و مایی که فقط از آن واقعه اندکی شنیدیم قلبمان مالامال غم است، خدا به داد دل علی (ع) برسد....خدا به فریاد زینب و حسنین کوچک برسد...خدا به فریاد دل منتقم آل محمد(ص) برسد که سالها در پرده ی غیبت بسر میبرد و هنوز به خاطر اعمال چون منی اجازه ی خروج و انتقام این زخم سربسته را ندارد....
قنفذ ملعون میرفت تا آن واقعه به تصویر کشیده شود...
💥داستان«سقیفه»
💥قسمت بیست و دوم :
قنفذ ملعون بار دیگر به درب خانه ی امیرالمؤمنین رفت و اجازه ی ورود خواست.
در این هنگام مادرمان زهرای مرضیه در حالیکه سرمبارکشان را بسته بود و بعد از وفات پدر بزرگوارشان از این داغ هم روحش غصه دار وهم جسمش لاغر شده بود به پشت درب آمد و فرمود: نمی گذارم بدون اجازه وارد خانه ی من شوید....
وشاید فاطمه(سلام الله علیه) با این حرکتش می خواست بگوید ،اگر حرمت علیِ مظلوم را نگه نمی دارید ، حرمت دختر پیامبرتان را حفظ کنید، حرمت پاره ی تن رسولتان را نگه دارید ،مگر شما نشنیده اید که بارها و بارها ،پیامبر(صلی الله علیه واله) فرمودند: فاطمه(سلام الله علیه) پاره تن من است ، هرکس او را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده....
و وای بر این قوم پیمان شکن و فراموش کار ، هنوز اندکی از عروج پیامبرشان نگذشته که امانت های او را با دستان کریه شان پرپر کردند....
قنفذ ملعون چون این کلام دختر پیامبر را شنید ، خود پشت درب خانه ماند و قاصدی روان کرد تا سخن مادرمان زهراس را به عمر و ابوبکر برسانند.
عمر زمانی که جواب فاطمه(سلام الله علیه) را شنید با خشم از جا بلند شد و همانطور که دندان بهم می فشرد گفت : ما را با زنان کاری نیست و سپس خالدبن ولید را صدا زد و به سمت خانه ی امیرالمؤمنین حرکت کردند.
پشت درب خانه که رسید دستور داد تا هیزم و آتشی فراهم کنند.
بی شک هیزمی که در پشت این درب جمع شد ، آتشی از آن فراهم شد که در صحرای نینوا خیمه های حسین زهرا(سلام الله علیه) را در خود بلعید ، آری یزیدیان بی شک نواده های همین اهل سقیفه بودند و حسین(علیه السلام) هم باید رنگ و بویی از مادر داشته باشد....
و وای از دل زینب(سلام الله علیه)،کودکیِ زینب(سلام الله علیه)با دیدن این آتش ،غصه دار شد ، اومی بایست آتش ها ببیند تا در جایی دیگر این واقعه تکرار شود و آنجا کودکانی دور زینب از ترس آتش به او پناه آورند
🇮🇷 * :صلی الله علیک یا امیرالمومنین[ع]
📚📓📚📚📓📚
🌹🇮🇷🌴🐾🌹🐾🌴🇮🇷 🌹
🤏❌🌷ادامه بالا👆👆
ای آسمان اُف بر تو که دیدی ،درب خانه ی خلیفه الله را بر روی زمین ، آتش زدند و آتش نگرفتی....چرا نباریدی که این شعله آتش نکشد؟
مگر از آن بالا ندیدی که مادرِعالم خلقت به پشت در است؟
مگر ندیدی که درب شعله ور ،میخی سخت و آهنین دارد و نمی دانستی که این میخ گداخته چه بر سر سینه ی مادرِ ما می آورد ؟
چرا چون لشکر ابابیل ،سنگ بر سر این ظالمان، نباریدی؟
چرا نشستی به تماشا تا این واقعه صورت گیرد و تا دوباره واقعه ها شکل بگیرد و سوزِ واقعه ها جگرمان را آتش زند....
دردِ این درد سخت است ، مرا فی الحال طاقت بیان آن نیست....ان شاالله ادامه در قسمت بعد...😭
ادامه دارد...
🇮🇷 * :صلی الله علیک یا امیرالمومنین[ع]
📚📓📚📚📓📚
🌹🇮🇷🌴🐾🌹🐾🌴🇮🇷 🌹
🤏❌ 🌷دوستان یک قاتل در ایران
⏪ پس از اعلام نتایج انتخابات امریکا بلافاصله قدرت رسانه ای آغاز بکار کرده تا قبح ِ انتقام یا حتی انتقاد از ترامپ بخاطر ترور سردار سلیمانی را بشکند!
نه یکباره که البته آرام آرام ...
▪️ابتدا با جملات مبهم و نامعین حرف از دیپلماسی با ریاست جمهوری امریکا میزنند و هنوز جرات نکرده اند صریحا بگویند بروید با ترامپ دست دوستی بدهید، شبیه تقاضایی که در مورد روحانی در راهروهای نیویورک داشتند.
▪️اولین قدم ها همان ترامپ هراسی است که نتیجه اش باید عدم پاسخ به تجاوز اسرائیل باشد.
و همزمان مطرح کردن تاکتیک دیپلماسی ست که لازمه اش اش باید فراموشی جنایت ترامپ در ترور سردار ما باشد.
❌ دوستان یک قاتل در ایران ۲
❌⏪ سه گروه رسانه ای و رسانه دار با سه نوع استدلال فعالیت خود را آغاز کرده اند.
گروه اول با عناوین استاد دانشگاه و حوزه و تئوریسین بدون اشاره به نام سردار عزیز ما به خیالشان زیرکانه تنها میگویند حالا وقت دیپلماسی ست چون خود ترامپ هم گفته من با ایرانیان مشکلی ندارم فقط سلاح هسته ای نداشته باشند.
گروه دوم با عنوان رسانه های جمعی و اصحاب خبر با تکنیک ترامپ هراسی که البته چندسال است آغاز کرده اند و در زیر پوست کلمات شان بوضوح راهبرد جناب معاونت راهبردی نهفته است که گفته بود:
حالا بذارید ترامپ بیاد میبینید چی میشه !!!
و گروه سوم که بخشی از بدنه حوزه و در لباس دین، چهره گرگ صفت شان پنهان شده است برایتان هزار آیه و روایت از قران و نهج البلاغه می آورند که ؛
بخشش قاتل از قصاصش در نزد خدا بهتر است.
یا مثلا از قول امام علی(ع) سخن ها می گویند در باب استفاده از فرصت ها !!
ادامه دارد...
🇮🇷 * :صلی الله علیک یا امیرالمومنین[ع]
📚📓📚📚📓📚
🌹🇮🇷🌴🐾🌹🐾🌴🇮🇷 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا صاحب الزمان الغوث الامان 💔🌹😔
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار عاشقی راس ساعت هشت ای امام مهربانیها سلام 💔🌹
صفحه صد و شصت و یک قرآن کریم - KHAMENEI.IR.mp3
2.09M
🎙صوت تلاوت صفحۀ ۱۶۱ قرآن
@Farsna