🌸🍃🌸🍃
یکی از مردمان نیکوکار به بازار رفت که غلام بنده ای بخرد.
غلام زر خریدی را به او عرضه کردند.
به آن غلام گفت نام تو چیست؟
گفت فلان.
خریدار گفت چه کاره ای؟
غلام گفت فلان.
شخص خریدار به برده فروش گفت من این غلام را نمی خواهم، غلام دیگری بیاور.
هنگامی که غلام دیگری آورد، آن شخص خریدار به آن غلام گفت نام تو چیست؟
غلام گفت هر نامی که تو بگذاری.
مولا گفت خوراک تو چیست؟
غلام گفت آنچه تو عطا کنی.
مولا گفت چه نوع لباسی می پوشی؟
غلام گفت هر لباسی که تو به من بپوشانی.
مولا گفت چه کاره هستی؟
غلام گفت هر دستوری که تو بفرمایی.
مولا گفت چه چیز را اختیار می نمایی؟
غلام گفت من بنده هستم، بنده که از خود اختیاری ندارد.
مولا گفت این بنده حقیقی می باشد، این بنده را باید خرید.
پ.ن:حال ما هم باید مثل این بنده، بین خود و خدایمان باشد.
#تفسيرآسان_ج١ص٢١
https://eitaa.com/heyat_emam_hossein