با دقت بخوانید👇👇👇👇
بهنامِداستان، بهکامِاروتیسم!
.
یکم:
بازاریها برای راه انداختن یک #کاسبی تحلیل خودشان را دارند.
یا باید #نیاز_مشتری را تامین کنی یا برای مشتری نیاز جدیدی تعریف کنی(همان ذائقه سازی خودمان).
اگر بتوانی نیاز جدید را در راستای نیاز قبلی امتداد دهی و متاع نوتری رو کنی که خب شرط را بردهای!
#هیجان و #میل_جنسی دو نیاز لاینفک قشر جوان اعم از پسر و دختر است که اتفاقا در کشور ما راه های پاسخگویی دشواری دارد.
در این میان هرکس بتواند اندک اندازهای به این دونیاز پاسخ شسته رفته و بی دردسر دهد، برنده است و دکان پررونقی دارد.
کتاب های #حدادپور_جهرمی از این دست هله هولههای فکری است!
ملغمه ای از داستان های اصطلاحا امنیتی، البته پیش پاافتاده و پر از گاف با چاشنی مسائل جنسی و اروتیک!
.
دوم:
حدادپور فن خاصی در تالیف کتاب دارد.
او ابتدا مطالب را قطره چکانی وارد کانال پرمخاطب خود میکند و سپس بعد از یک ویراستاری ساده کتاب را از طریق #نشر_معارف در قالب مستندهای داستانی #جبهه_انقلاب منتشر می نماید. در این میان باز شدن برخی مباحث در خانواده های مذهبی مخاطب این دست محصولات قابل تامل است.
روبرو شدن خانواده ها با مباحث جنسی و صحنه سازی های اروتیک حدادپور در دل داستان هایش رخداد ویژه و بدعت گونه ای است که تنها میشد در پوشش یک کتاب امنیتی مانند #اسب_تروا وارد حصن حصین خانواده های مذهبی شود.
این درحالی است که هنوز پرداختن به جزییات روابط جنسی زن و مرد، هم جنس بازی و تجاوز و تعرض(که به کرات در کتاب های حدادپور یافت میشود) مباحثی قبیح بین جوامع شرقی قلمداد می شود، چه رسد به خانواده های مسلمان و مذهبی.
.
سوم:
تفاوت اروتیک با پورنوگرافی در صحنه سازی و جذاب نمایی روایت جنسی است.
طبیعت حیامند انسان از دیدن صحنه های جنسی دچار حس منفی و مشمئزکننده ای می شود.منتهی اگر همان صحنه در میان زرورق هنر پیچیده و عرضه شود، تا مخاطب به مغز متعفن آن برسد کار از کار گذشته و تاثیر خود را گذاشته!
حدادپور بطور ویژه در #تب_مژگان و #حیفا و #نه و #کف_خیابون مخاطب را هنرمندانه وارد فضای تاریک اتاق خواب و حتی رختخواب می نماید و سسپس بجای روشن کردن برق در لحظه آخر با گذاشتن سه نقطه(...) یا درج جمله ای قریب به مضمون "دیگر نمی توانم توضیح دهم" او را از خواب آشفته جنسی بیدار میکند! که خب این کار به مراتب از خلق یک اثر پورن آثار مخرب تری دارد.
.
چهارم:
چه شد که کتاب های حدادپور گل کرد و دیده شد؟
بِرند پرطمطراق نشر معارف بعنوان حامی و انتشارات داستان های حدادپور از یک سو، خلا داستان های امنیتی و پلیسی و بکر بودن موضوعات از سوی دیگر و نیز سنگ تمام برخی نهادهای انقلابی و دینی در معرفی آثار حدادپور در قالب مسابقات کتابخوانی و هدیه عمومی از سوی دیگر دست به دست هم داد تا کتاب های او زود در دل بازار کتبخوان های مذهبی جا باز کند.
این وسط کسی هم نبود بپرسد چرا نیروهای امنیتی داستان های حدادپور انقدر پخمه و دست و پاچلفتی هستند؟
چرا آنقدر دشمن و بطور خاص اسراییل در آثار حدادپور قوی و شکست ناپذیر به نظر میرسد؟
چرا همیشه نقش مثبت و منفی داستان را زنان ایفا میکنند و چرا همیشه ابعاد جنسی داستان آنقدر گسترده و لخت است؟
و ده ها چرای دیگر...
.
پنجم:
شاید در جواب این نقد( یا بهتر بگویم اعتراض) گفته آید "مسائل اروتیک نمک کار است و به جذابیت موضوع افزوده" به فرض که قبول! ولی جذب مخاطب و فروش کتاب به چه قیمت؟ بهای این پرده دری چقدر باشد، سودش به جیب جبهه انقلاب می رود؟! بیشتر از سودِ جیب پر کن این سبک قصه پردازی، دود آن چشم را میسوزاند!