♦️🔖 یادداشت بسیار زیبا و خواندنی استاد #رحیم پور_ازغدی
⭕️ سلیمانی، آیتالله عرفان عملی در جهاد کبیر تا جهاد اکبر بود / علامه از پیشتازان تحول در حوزه و از خطشکنان تحجر و مشعلداران نوآوری و نواندیشی بود
🔺یادداشت مهم و خواندنی استاد حسن رحیمپور ازغدی(قسمت اول)
۱. از دی ۹۸ تا دی ۹۹، یک سال کامل، برگریزان بود. ازمداد علما تا دمائ شهدا، از ترور مجاهد نبردهای بین الملل و شهید جنبشهای آزادیبخش، قاسم سلیمانی و ابومهدی و ترور فیزیکدان بزرگ و بنیانگذار، فخری زاده و... تا فقدان آیتالله مصباح که قهرمان موشکاف عرصه معرفت و عقلانیت بود، ایران، مردان بزرگی را یک به یک ازدست داد و چه بدست آورد؟
در باب سلیمانی، آیتالله عرفان عملی در جهاد کبیر تا جهاد اکبر و از شاهکار برادران گمنامش در سپاه قدس، شهیدان دفاع از مستضعفین جهان و رهایی ملتهای دربند، با دهها سلیمانی بینام که اسماعیل قاآنی، شهید دیروز و فردا، یک تن از آنانست همچنان باید گفت و خواهیم گفت، چه تازه اول عشق است و قافله شهر آشوبان کربلا تا همه جا در پنج قاره جهان خواهد رفت و غافلان و بخواب رفتگان را فرمان برپا خواهد داد. دیدید ملتها و نسلها درسراسر عالم با پیکر سوخته و دست بریدهاش چه کردند؟ جوانان عالم، باز تشنه الگوی معاصر بودند و یافتند( الگوهای بیشتری در راهند و تا سال بعد، خداکریم است!)، انقلابیون مسلمان، «چهگوارا»ی صد پله الهام بخشتر خود را، و حکومتها، تهدید اصلی بقای خود را، و دولتمردانمان راز محبوب نبودن خود را یکجا یافتند. جهان نیز اسلام «ترور و خشونت» را در تقابل با اسلام «جهاد و شهادت» شناخت و تفکیک طلا و مطلا، ممکن شد. هزار سلیمانی باید خاکستر شوند تا مکتب سلیمانی، هربار دوباره ققنوسوار برخیزد، مکتبی که سلیمانی را ساخت، باز هم خواهد ساخت، و مکتبی نبود که سلیمانی ساخته باشد.
ترامپ و پمپئو درآینده، بیحفاظتر و در تیررس «رزمندگان بدون مرز» خواهند بود و چون سلمان رشدی، دیگر خواب راحت نخواهند داشت اما ضربه اصلی، برباد رفتن هفت هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری آمریکا و چند هزار جنازه سرباز آمریکایی است که مخفیانه و بدون تشییع، دفن شدند در کنار بزرگترین تشییع پیکر در سراسر جهان و شکست اشغالگران غربی در عراق و سوریه و یمن و غزه و افغانستان و... جای مهر انگشتر سلیمانی بر پیشانی تاریخ.
۲. اما رحلت آیتالله مصباح، اتفاق مهمی در حوزه معرفت است و گرچه مردان معرفت، «بی زمان» و بیشتر، مسئله آینده مایند تا گذشته، اما بر ماست تا داغ او تازه است، به آوردههای ذهن خلاق آن نظریهپرداز بزرگ، ادائ احترام کنیم. ملایی اهل معنا و فرهنگساز در معرکههای فلسفی و علوم انسانی، بیپروا در مواضع علمی بدون چرتکه اندازیهای رائج، نکته سنج، فریب ناپذیر و متخصص در آسان کردن سختترین معقولات و جراح غدههای بدخیم و پیچیده در تحریف دین که شاید اگر فداکاری و پایمردی او نبود، موج یک انحراف خطیر در فکر دینی و حاکمیت سیاسی بهویژه در دهه هفتاد با پوشش تقلبی «نواندیشی دینی» و با القائ سکولاریزم در لباس «عرفان»، و تزریق «لیبرال دمکراسی» در پرده «جامعه مدنی»، در کار تخریب مبانی انقلاب خمینی، حتی بدست معممین درس نخواندهای که بهتدریج از گرداب فروپاشیده چپ، به مرداب عفن راست لیبرال در غلتیدند، بهثمر مینشست. آن مقاومتها بود که کینهها برانگیخت اما هنر «فریب نخوردن» و «دقیق بودن» را به جامعه علمی و سیاسی کشور آموخت و بساط شعبده با دین را برهم زد، دینسازان را رسوا ساخت تا پس ازسالها عوامفریبی با افاضات پوششی و عناوین انحرافی در باب «نسبیت معرفت دینی» و «دین منهای معرفت و شریعت و عدالت»، آنان را بیلباس و بدون گریم و چهرهپردازی، انگشت نما کرد، پس معلوم باشد چرا بی بی سی و صدای آمریکا بر پیکر او، جشن گرفته و نقل و نبات میپاشند! بپاشند اما کار از کار گذشت و با عینکی از جنس منطق که مصباح بر چشم نخبگان نهاد، کار ایشان بشد.
آن افشای معرفتی اگر نبود، دینستیزان مخفی شده در پس نقاب «نواندیشی دینی»، تن به خود افشایی نمیدادند که پس ازسالها رنگ و نیرنگ، خود بهصراحت، به همان چه مصباح میگفت اعتراف کرده، و انکار کلمه الله، و تحریف وحی و نفی عصمت و رد خطاناپذیری رسول (ص) و طرد ولایت خدا و اولیائش، و باقی فاضلاب فروخورده دهه هفتاد را عاقبت در دهه نود، بالا آوردند و قرآن کریم را نیز ساخته محمد (ص) و دیوان شعر او خواندند.
پس از دو دهه نبرد مظلومانه دوباره باید به هزاران برگ تفکر نوبرانه این مرد، نگاهی خیرهتر داشت.
۳. آقای مصباح را شاید پنج، شش نوبت، بیشتر زیارت نکرده باشم و عمده شناخت بنده ازمسیر کتابها بلکه کتابخانه نظریات او در دهها موضوع تخصصی بود...
👇👇