eitaa logo
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
944 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
139 ویدیو
2 فایل
🔹هیئت مدرسه عالی شهید مطهری مشهد 🎞 پایگاه اطلاع رسانی،حفظ و نشر آثار صوتی و تصویری #هیئت_رهپویان_ولایت 📮 ارتباط‌باما: @ad_nasimotahar 📍نشانی: zil.ink/heyat_rahpoyan_velayat
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت دوم : مشقت مجلس عزاء در دوران پهلوی #چهل_روز_چهل_روایت در زمانی که #رضاشاه برپا نمودن مجال
📜 روایت سوم : امام خمینی (ره) در سوگ جوان کربلا آقای حاج سید محمد کوثری ، ذاکر معروف اهل بیت (ع) در قم از سالها پیش روضه‌خوان مخصوص بود . هم خودش و هم مرحوم پدرش آقا سید علی‌اکبر کوثری . پدر و پسر که هر دو از ذاکرین پرسابقه قم بودند آهنگی پر‌سوز داشتند و روضه‌ی با حالی می‌خواندند . روضه‌خوان خاص امام بود و . آقای سیدمحمد کوثری این افتخار را داشت که تا آخر حیات امام ، حتی در تهران هم از این توفیق بهره مند بود . نقل میکنند : وقتی امام در بودند ، من سفری برای زیارت به رفتم . در کربلا عده‌ای از فضلای شاگردان امام که در قم با هم آشنایی داشتیم مرا دیدند و گفتند:«اقای کوثری ! به داد امام برسید» گفتم موضوع چیست ؟ گفتند:«می‌دانید که حاج‌آقا مصطفی به طرز مرموزی جان داده ، کسی هم گریه‌ی امام را در سوگ او ندیده است . یکی دو بار که طلاب در منزل امام یا در سر تربت حاج آقا مصطفی مرثیه ایشان را خوانده‌اند ، نه تنها امام گریه نکرده بلکه طلاب را هم منع کرده و گفته‌اند بروید به کارتان مشغول شوید . شما زودتر به نجف بروید و خدمت امام برسید و طبق معمول که اجازه می‌گرفتید و در حضورشان می‌خواندید ، روضه‌ای بخوانید و اسم حاج آقا مصطفی را ببرید ، بلکه بتوانید امام را در مصیبت فرزندشان بگریانید که عقده‌ی ایشان خالی شود و خدای نکرده صدمه‌ای نبینند .» آقای کوثری افزود : پس از زیارت وارد نجف شدم و پس از زیارت خدمت امام رسیدم . و بعد از تسلیت و مختصر احوال‌پرسی عرض کردم : اجازه می‌دهید طبق معمول در حضورتان روضه‌ای بخوانم ؟ فرمودند : بفرمایید . پس از مقدمه‌ی کوتاهی هرچه راجع به حاج آقا مصطفی می‌دانستم بیان کردم و با تکیه به صوت گفتم : حضرت آیت الله ! آجرک الله در مرگ فرزند عزیزی همچون حاج آقا مصطفی ! چه فرزندی ، دانشمند لایقی و ... | در تمام این مدت ، امام بدون تغییر حال گوش می‌دادند و کوچک‌ترین اثری برای گریستن در ایشان پیدا نشد . هر چه به این در و آن در زدم بلکه امام در مرگ فرزند اشکی بریزند نتیجه نداشت . ناچار گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین (ع) به بالین حضرت علی اکبر (ع) ؛ همین که گفتم به قربان غربتت یا اباعبدالله (ع) ! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر ... امام دستمال از جیب در آوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم . هنگامه‌ای شد ! و از این طرف به این فکر افتادم که نکند حال امام دگرگون شود ؛ ناچار روضه را طول ندادم و ختم کردم . گریه‌ی امام را در ذکر مصیبت امام حسین (ع) و شهدای کربلا دیده بودم ، اما نه آنطور که آن روز مشاهده کردم . منابع : ✓ امام خمینی (ره) و عزاداری امام حسین (ع) - علی دوانی - ص۱۵۲ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat
هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت هشتم : حواله‌ات دادم به فرزندم حسین #چهل_روز_چهل_روایت علامه امینی می‌فرمایند : روزی به ک
📜 روایت نهم : ترک چله‌نشینی و زیارت کربلا صاحب کتاب سحاب رحمت می‌نویسد : استاد بزرگوارم نقل می‌فرمود : در منزل آقای سید حسین شاهرودی بودم ، ایشان فرمود : با مرحوم شیخ علی زاهد پیاده از بر‌می‌گشتیم ، عربی به ما برخورد کرد و از شیخ علی زاهد پرسید :«آیا صحیح است کسی که چهل شب به مسجد سهله بیاید ، خدمت حضرت مهدی (عج) می‌رسد ؟» ایشان فرمود : شکی در آن نیست . پرسید : آیا شما به خدمت حضرت رسیده‌اید ؟ فرمود : من چهل شب موفق به آمدن به مسجد نشده‌ام . عرض کرد : چرا ؟ شیخ فرمود : چون بعضی از شب‌ها مصادف با شب زیارتی حضرت سیدالشهداء «ع» می‌شد و به کربلا می‌رفتم و عمل مسجد ترک میشد . گفت : خب برای اتمام چهل شب ، زیارت امام حسین «ع» را ترک می‌کردید ، که جایی نمی‌رفت ! شیخ علی زاهد فرمود : برایت قضیه‌ای را نقل کنم که ببینی حق دارم زیارت را ترک نکنم ، یا نه . فرمود : ⬅️ شخص متدین و محترمی ساکن نجف اشرف بود ؛ در اواخر همه‌ی املاک خود را فروخت و کربلا را مسکن گزید . به او گفتند : همه دوست دارند در نجف بمیرند ، تو به کربلا آمده‌ای ؟ گفت دستگاه امیرالمومنین فقط مرد قبول میکند (کنایه از اینکه افراد صالح در بارگاه علی «ع» راه دارند) ولی در دستگاه امام حسین «ع» همه را قبول میکنند ؛ متقی و فاسق ، حتی یهودی و نصرانی هم در این باب اوسع الهی راه دارند . خلاصه آن مرد در کربلا فوت کرد و در همون جا مدفون شد . در شب دفن او ، عده‌ای او را در خواب دیدند که نقل کرده بود : چون مرا در قبر گذاشتند نکیر و منکر برای سوال آمدند ، بعد اعمال مرا یکی به دیگری عرضه می‌کرد . از نمازهای من شروع کردند ، ملک به آنها اشکال کرد و نپذیرفت و می‌فهمیدم که راست میگویند و برای خدا نبوده است . چون نماز من رد شد مأیوس شدم . بعد به همین صورت تمام اعمال مرا خدشه دار کردند و پذیرفته نشد ، تا رسید به اعمالی که مربوط به امام حسین «ع» بود . گفت : به زیارت کربلا رفته ، بدون هیچ حرفی قبول کردند ‌. در مجلس روضه شرکت کرده ، قبول کردند . در فلان مجلس خدمتی به عزاداران کرده ، قبول کردند و همینطور ... . من در قبر عصبانی شدم و گفتم : ای ملک خدا ، این اعمال هم برای من است ، چطور از بقیه چیزی قبول نشد و در اینجا چیزی رد نشد ؟! به من گفتند:«خاموش باش که ما در دستگاه امام حسین «ع» وظیفه‌ی تحقیق نداریم ، مأمور به ظاهریم شیخ علی زاهد بعد فرمود : حالا من حق دارم زیارت امام حسین «ع» را ترک نکنم ؟ آن عرب گفت : بلی حق با شماست . منابع : ✓ سحاب رحمت ، ص ۵۰ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat