eitaa logo
هیئت ثارالله علیه‌السلام رزمندگان اسلام درچه
2.6هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
74 فایل
🔰کانال رسمی هیئت ثاراللّه علیه‌السلام رزمندگان اسلام 📱آدرس صفحه هیئت در اینستاگرام: https://www.instagram.com/heiat_saralah_ir 📱انتقادات و پیشنهادات: @Ahmadesh
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️در سوگ نبی جهان سیه می پوشد ▪️در سینه، دل از داغ حسن می جوشد ▪️از ماتم هشتمین امام معصوم ▪️هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد. 🏴 #شهادت_پیامبر_اکرم 🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی #تسلیت_باد 🥀 @heiat_saralah
⚠️ ۱۷ ساله بود که برادرش امام رضا (ع) به اجبار از مدینه به مرو برده می‌شود و مأموران با عنوان ولایتعهدی او را به پایتخت خود احضار می‌کند، در این هنگام سال ۲۰۰ هجری است، وداع دردمندانه و پرسوزی که حضرت رضا (ع) هنگام ترک مدینه به سوی مرو انجام می‌دهد، همه را به گریه می‌اندازد، همه می‌دانند که حضرت را پس از این سفر بی‌بازگشت، نخواهند دید. از این رو یک سال نمی‌گذرد که حضرت معصومه (س) همراه تعدای از برادران خویش به شوق دیدار برادرش عزم سفر می‌کند و به قصد خراسان به راه می‌افتد، اما دست تقدیر تدبیر دیگری اندیشیده است به ساوه که می‌رسد، بیمار می‌شود، در برخی نقل‌ها آمده است که میان همراهان آن حضرت و مأموران حکومتی که مخالف اهل بیت (ع) بودند، درگیری می‌شود و بعضی از همراهان به شهادت می رسند. در ساوه می‌پرسند که فاصله تا قم چقدر است که می‌گویند: ۱۰ فرسخ، می‌خواهد که او را به قم برسانند، چرا که شیعیان قم هواداران اهل بیت (ع) هستند و اشعریان به این خاندان احترام می‌گذارند و او از پدرش موسی بن جعفر (ع) شنیده است که قم مرکز شیعیان ما است. وقتی به قم می‌رسد عده‌ای از بزرگان و چهره‌های معتبر قمی به استقبال او می‌شتابند، موسی بن خزرج اشعری در پیشاپیش استقبال‌کنندگان است، پیش‌می‌رود و زمام ناقه دختر موسی بن جعفر (ع) را می‌گیرد و او را به طرف خانه خود می‌برد، موسی بن خزرج افتخار آن را دارد که تنها ۱۷ روز از دختر امام پذیرایی کند. حال این بانو وخیم‌تر می‌شود و در روز ۱۰ ربیع‌الثانی ۲۰۱ هجری چشم از جهان بسته به خانه ابدی آخرت کوچ می‌کند، به دستور موسی بن خزرج او را غسل می‌دهند و کفن می‌کنند و برای خاکسپاری به قطعه زمینی بابلان که متعلق به موسی است، منتقل می‌کنند و پس از خواندن نماز ایشان را به خاک می‌سپارند... 🆔 @heiat_saralah
به تیغی حیف گیسویت گسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند انیس گریه هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند کمانی تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند بهارم را چه سان پاییز و کردند دلم را از غمت لبریز و کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می ماند تو را از مرکبی آویز و کردند غمت راهِ نفس بر سینه بسته ترک بر چهره ی آیینه بسته زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته از آن سرو علی بنیاد و صد حیف از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف دو دستی که عصای پیریم بود خداوندا ز تن افتاد و صد حیف 🔸شاعر: 🆔 @heiat_saralah
ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه مولا که انتخاب شدی به خانه ی ولي الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم بنی کلاب شدی به جای اینکه شوی مدعی همسری اش کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی تنور خانه ی حیدر دوباره گرم شد و برای چرخش دستاس انتخاب شدی چهار تا پسر آورده ای برای علی که جای فاطمه ام البنین خطاب شدی دلت همیشه چنین شوهری دعا میکرد تو مثل حضرت صدیقه مستجاب شدی اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد به چادر عربی تو خار گیر نکرد تو را که فرق علی دیده ای و خون حسن به غیر کرببلا هیچ چیز پیر نکرد به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه ی تو نیت حصیر نکرد از آن زمان که شنیدی خزان گلها را هوای کوی تو باغ دل پذیر نکرد چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد به نعل تازه گرفتند تا بدن ها را به ضرب دست لگد میزدن زن ها را 🆔 @heiat_saralah
من که جا مانده ی آن خار و خسم میدانم من که از دود گرفته نفسم میدانم که چه دردیست به صحرا غم بی بابایی غم گهواره ی خالی و غم لالایی (ع)🥀 🏴 @heiat_saralah
🕯یکسال نیم مانده غمت در گلوی من 🍂هر روز وشب تویی همه جا روبروی من 🕯در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو 🍂دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من (س)🏴 @heiat_saralah
در مسلک جواد اگر قول جود رفت وقت وفای وعده رقم می شود زیاد باب الجواد چیست که در بین زائران آن جا که می رسند قسم می شود زیاد باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد (ع)🏴 .
"هادے" اگر تویے ڪه‎ڪسے گُم نمےشود..! (ع)🥀 🥀