eitaa logo
هیئت ثاراللّه علیه‌السلام درچه
2.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
66 فایل
🔰کانال رسمی هیئت ثاراللّه علیه‌السلام رزمندگان اسلام 📱آدرس صفحه هیئت در روبیکا: https://rubika.ir/heiat_saralah_ir 📱آدرس صفحه هیئت در اینستاگرام: https://www.instagram.com/heiat_saralah_ir 📱انتقادات و پیشنهادات: @Ahmadesh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌅 اردوی مجازی راهیان نور کاری از پایگاه بسیج شهید چمران درچه 🔹زمان اردو: ۲۹ اسفند الی ۲ فروردین ماه ۹۹ 🔸مکان برگزاری: کانال هیئت ثارالله (علیه السلام) به آیدی؛ 🆔 @heiat_saralah
فردا سفرمون شروع میشه ها... بار و بندمون رو بستیم...؟ 💔💧 با همه خداحافظی کردیم؟ چیشد؟ یاد اون روز افتادین نه؟ همون روزی که صبح بعد نمازمون، یه زیارت عاشورای ناب حسینی خوندیم و ساکمون رو برداشتیم و رفتیم سر قرار...؟ اتوبوسا یکی یکی میومدن، همه کم کم جمع میشدن و تو چشاشون یه شوقی بود که دارن میرن سال تحویل پیش ابراهیم هادی و رفیقاش تو کانال کمیل... 💧💔 میرفتیم خودمونو لوس میکردیم واسه ... 😅 میگفتیم ببینین، ما قید عیدیامونو زدیما، قید مهمونیامونو زدیما، قید دید و باز دیدامونو زدیما، قید... 💔 میگفتیم لباس قشنگمو عیدمو برا شما پوشیدم شهدا نگام کنین و بم عیدی بدین🙃 یه عیدی بدین که دیگه از هیچکس عیدی نخوام... میدونم عیدی شما از همه عیدیا قشنگ تر و دلچسب تره... اما امسال می خوایم ما شهدارو مهمون کنیم و عیدی رو از مهمون بگیریم😅😅 و با پای دل سفر کنیم به مناطق پر از نور... خلاصه که بار و بندمونو ببنیدم که فردا عازمیم... 🆔 @heiat_saralah
🔸🔸🔸سین اولین روز سفر عشق🔸🔸🔸 🍃برای سفر آماده اید... 🎊از شهر و همه ی زرق و برق هایش دل میکَنیم و با پای دل عازم میشویم... 👈 اروند رود، اولین قرارگاه❤️ فردا ان شاءالله ساعت ۱۰ صبح میرسیم اروند رود، آری همان رود خروشان اما آرام اروند با آن بغض گلوگیر و حرفهای ناگفته اش و کسی چه میداند از دل اروند رود... 👈 نهر خین، میعاد دلسوختگان💕 بعدازظهر ان شاءالله ساعت ۱۵ میرسیم به نهر خین نهری که سرخی آب آن فریاد مظلومیت است... 👈 شلمچه، انتهای عشق💜 آری... دوباره قسمت خواهد شد غروبی دیگر در شلمچه نماز برپا کنیم 🔻غروب... غربت... رو به کربلا... نفس در سینه حبس... بوی حسین علیه السلام🌹.......... 👈 دلم با یادشان آرام میگیرد در سکوت شب، فضائی آرام، بوی عطر عاشقی آری... اردوگاه باکری🚩 با صدای لالایی شهیدان اروند رود و خین و شلمچه آرام آرام به خواب میروم تا سحرگاه با زمزمه ی تورجی زاده چشم باز کرده و راهی مناطق پر از نور دیگر شوم 🔻با ما باشید و از قافله ی عشق عقب نمانید🔻 🆔 @heiat_saralah
# اروند_کنار # میدانم_که_اینجایی نمی دانم چرا دوباره دگرگون شده ام، چرا دوباره در هوای بی قرارم و هوایی شده ام، این شیدایی من در کنار از چیست، اما می دانم که در کنار این رود خروشان رازی نهان است، رازی که به گوش دل می گوید، شهید گمنام هوا از عطر تو غوغاست، میدانم که اینجایی، می دانم که اینجایی. عزیزم سایه ات پیداست، می دانم که اینجایی، میدانم که اینجایی... این راز، رازی سر به مهر در دل است که می گوید، مرا در منزل جانان چه جای عشق چون مرد است، دلم آواره دریاست، می دانم که اینجایی، می دانم که اینجایی. بساط امن و آسایش به بی صبری نمی ارزد، بیا تا مهلتی با ماست، می دانم که اینجایی، می دانم که اینجایی... این راز، رازی جاویدان از شهدای غواص و گمنام والفجر ۸ است که به گوش زائران  حاضر در این منطقه زمزمه می کند، به خون سجاده رنگین کردم از فرمان پیر خود، که وقت عاشقی نالان می دانم که اینجایی، می دانم که اینجایی... 🆔 @heiat_saralah
بعد از ظهر به یادمان نهر خین رسیدیم...  هوا که خیلی گرم بود اما وزش ملایم یک نسیم انگار هدیه ای از بهشت بود...کمی آن طرف تر شهد شربت آبلیمو کاممان را جلا بخشید ...  انگار واقعا اینجا قطعه ای از بهشت بود با دلهره از کانال نهر خین بازسازی شده گذشتیم...راوی از بلندگو این قطعه را برای حاضران میخواند: آرزومان کربلا بود و نجف جان و سر دادیم در راه هدف چفیه هایمان رنگ و بوی یاس داشت رنگ و بوی بیرق عباس داشت یاد شبهایی که ما بودیم و مین جستجوی مرگ در زیر زمین همدم شبهایمان سجاده بود حمله کردن خط شکستن ساده بود حسرت رفتن در این دل مانده است دست و پایم سخت در گل مانده است عاشقان رفتند و ما جا مانده ایم زیر بار غصه ها وا مانده ایم از هوای گناه آلود شهر فرار کردم همه دوستانم گفته بودند کنار نهر خین تا میتوانی نفس بکش و من چقدر یاد این همه دوستان افتادم. چند قدم جلو یک قدم عقبگرد...یاد شهدا در ذهنم تداعی میشد و جمله معروف 《شهدا شرمنده ایم》 دیگر غم شما را در کجای قلبمان قرار دهیم که قلبمان مالامال از فراق یاران سفر کرده است ای عزیز. قرار بود که "راهت" را ادامه دهیم ای شهید ببخش که املایمان ضعیف بود و "راحت " ادامه میدهیم. شما با تجهیزات و امکانات کم و با ایمان زیاد مقاومت کردید قطعا بدون تردید . ولی ما در دوراهی های زندگی هنوز مردد هستیم. بسم الله از:همه دوستان  به:نهر خین السلام علی الحسین  و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی عباس الحسین کسی چه می‌داند! شاید کنار سین‌هایی که خودمان چیده‌ایم ارباب‌مان هم یک سین بگذارد: سفر به کربلا، همین امسال! ان شاءالله به دعای شهدای نهرخین 🆔 @heiat_saralah
🌅 یه حس خووووووب... غروب شلمچه 🆔 @heiat_saralah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | احسن الحال 🌺 ویژه سال تحویل تصاویر روز و شب قبل از تحویلِ سال گذشته و حضور زائران شهدا در یادمان شلمچه 🆔 @heiat_saralah
عطر عاشقی000.mp3
3.61M
🎵نماهنگ "عطر عاشقی" 🔻نماهنگی که سال گذشته در اردوگاه باکری پخش میشد و فضا را پر از شور و شوق و دلها را هوایی میکرد 👈 دلها با یادشان آرام میگیرد در سکوت شب، فضائی آرام، بوی عطر عاشقی آری... اردوگاه باکری🚩 با صدای لالایی شهیدان اروند رود و خین و شلمچه آرام آرام به خواب میروم تا سحرگاه با زمزمه ی تورجی زاده چشم باز کرده و راهی مناطق پر از نور دیگر شوم. 🆔 @heiat_saralah
# با_من_سخن_بگو 🔸طلائیه! با من سخن بگو و پرده از رازی بردار که سالها تو و خدای تو شاهد آن بوده اید. 🔹طلائیه!  چقدر غمگینی. آن روز سرافراز و امروز سر به زیرانداخته ای. با کسی سخن نمی گویی و سکوت پیشه کرده ای. اما سکوت تو بالاترین فریاد است و خفتگان را بیدار می کند و بیداری را در رگهای انسانهای به ظاهر زنده می ریزد. اینجا همه از سکوت تو می گویند و من از سکونتی که در تو یافته ام و تا امروز چقدر از تو و نفس های طیبه ات، از تو و از رازهای سر به مهرت، از تو و مردان بی ادعایت که مس وجود را به طلای ناب شهادت معامله کردند، دور بوده ام. چه احساس حقیری است در من که توان شنیدن قصه های پرغصه ات را ندارم. 🔸طلائیه!  می گویند، اینجا جایی است که شهیدان حسین وار جنگیده اند و من از بدو ورود به خاک پاکت، تشنگی را در تو دیده ام و انتظار اهالی خیام را به نظاره نشسته ام اینجا، چقدر بوی حنجره های سوخته می آید و چقدر دستها تشنه وفایند. 🔹طلائیه!  من در این سرزمین حتی به قمقمه های عطشان سلام می دهم و سراغ عباس های تشنه لب را از آنان می گیرم . مگر می توان سالک عاشورا بود و تشنگی را فراموش کرد و از کنار حلق های شعله ور بی تفاوت گذشت. 🔸طلائیه!  من با تمام وجود در تو جاری می شوم تا در میان نیزارها و نیزه شکسته ها، سرهای ستاره گون برادرانم را به دامن گیرم و برایشان از زخم بگویم، از اسارت، از تنهایی، از غربت، از… 🔹طلائیه! از فراز همه روزهایی که بر تو گذشت بر من ببار و تشنگی این دل در کویر مانده را فرونشان. می خواهم در تو جاری شوم، می خواهم رمز شکفتن و پرواز را از تو بیاموزم و بدانم بر شانه های زخمی تو چه دلهایی که آشیان نکرده اند. 🔸طلائیه!  می گویند «همت» از همین نقطه آسمانی شده است، عاشقی که در پی لیلای شهادت در بیابانهای زخم خورده طلائیه مجنون شد. من امروز آمده ام ردپای او را تا افق های بی نهایت و در امتداد عشق جست وجو کنم. اینجا عطر او لحظه ها را پرکرده است و دستهایش هنوز مهربانی را منتشر می کند. طلائیه! طلائیه! طلائیه...  من از سکوت راز آلودت درسها آموخته ام! با من سخن بگو! 🆔 @heiat_saralah
# افق هویزه مرز زمین و آسمان است. همان نقطه ای است که به آن افق می گویند. افق پرواز شهدایی که زودتر از دیگران شناختد، درک کردند و پرواز را انتخاب کردند. اینجا محلی است برای اینکه خارج و جدا از فضای جامعه ، کمی با شهدا باشیم . جایی برای کسانی که می خواهند در این بازار رنگین اینترنت ، چشمان و دل خود را بیمه کنند تا از دست فتن آخرالزمان در امان بماند . محلی برای یادآوری رشادت ها و رشیدانی که در طول ۸ سال دفاع مقدس و در طول زمان پیروزی انقلاب و در طی سالهای بعد از خاتمه جنگ به شیوه های مختلف به این مرز و بوم خدمت کردند و با جانثاری خود ، عرشیان خدا را برای تحسین به فرش کشیدند . خصوصا کسانی که به عشق مادر سادات تا پایان این دنیای خاکی برای بشریت ناشناس ماندند . آری اینجا قرارگاه پروانگانی است که به گرد شمس ولایت گشتند و اینگونه خود را جاودانی کردند... 🆔 @heiat_saralah
# گودال_قتلگاه ای کاش رقص ِقلـــم می توانست تفسیـــــر کند ، کبوتران ِ سبکبـــالی که عاشقانه پرواز کردند و ستـــارگانی شدند در دل ِسیـــاه شب ...     روزگاری را به خاطــــر دارم که این ستارگان راهنمای مسیــــرمان بودند و دیدن چهــره هایشان دلهــای ناآرام مان را تسکیـــن میداد.. دلهـــایی که در هوایشــــان سخت تنگ است...     آنانی که با لب تشنه ی حسین.ع. گلبرگی از وجود خــود را  به تمنای وصــال  به محبوب خود ارزانـی داشتنــد ... اینجــا کانال کمیــل است .. سر به آستــان دوست می ســائیــم و سجــده میکنیـــم.. اینجـــا آستانه ی بهشــت است .. اینجـــا گودال قتلــه گاست... 🆔 @heiat_saralah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم/ یه پلاک که بیرون زده از دل خاک... 🎤 ابوالفضل پناهی #نماهنگ #پیشنهاد_دانلود #راهیان_نور_مجازی 🆔 @heiat_saralah
# اینجا_فــــــکـــه_است... وقتی پاهات رو روی رملهای فــــــــکه میزاری... انگاری پا رو بال فرشــته ها گذاشتی... فکه یا مکه، اصلاً چه فرقی می کنه، بگو عشق آباد، سعادت آباد، مدینه ی فاضله... فکه یعنی خاطرات سرخ فتح المبین، طریق القدس، والفجر مقدماتی. فکه یعنی حسن باقری، مجید بقائی، علی محمودوند، یعنی بوی پیراهن یوسف و بوی عشق. فکه یعنی سید مرتضی آوینی؛ سید شهیدان اهل قلم. فکه یعنی داغ بر جگر لاله های سرخ تر از سرخ. فکه یعنی از فرش تا عرش. فکه محل نوشتن پایان نامه های فارغ التحصیلان مدرسه عشق و دانشگاه دفاع مقدس است. فکه یعنی نمره ی بیست، پای کارنامه های بچه های بسیج. فکه یعنی منصرف ها غیر منصرف شدن، آن هم درست شب پرواز از فرش تا عرش. در فکه جاذبه های دروغین محلی از اعراب ندارند. فکه باز تاب عاشورا و پس صحنه های کربلاست. اگر خوب گوش کنی هنوز صدای عشق را می شنوی که داد می زند:  «هل من معین یعیننی و یا هل من ناصر ینصرنی».  من از ادراک فکه عاجزم.  «دیر زمانی است اهل احساس های پوشالی شده ام»  من فرسنگ ها از سیاره ی شهداء دور شده ام.  « گاهی دلم برای خودم تنگ می شود».  غفلت و غرور و کوه تکبر و خود بینی زیر پوستم لانه کرده و پروانه های احساسم به کلکسیون تبدیل شده است. فکه! کمکم کن تا عادت کنم عادت نکنم. فکه! آوینی را با همه خوبیهایش و حسن باقری را با همه ی مظلومی و درایتش ومجید بقائی را با همه ی وقارش در من زنده کن؛ شهداء! «مــن، شــمـا، مقصر ویرگول است». از شما دور شده ام من سال هاست راه را گم کرده ام از هر کسی می پرسم خانه دوست کجاست؟! نمی داند. دستم را بگیرید. «شهداء ! مــن - شــمـا، مقصر خط فاصله است». فکه! آمده ام تا آشتی کنم ؛ راستی! چرا تو را با سیم خاردار پیچیده اند؟! هنوز هم بوی باروت و خون می دهی! در تو هزار کربلا زخم است و درد. فکه! مرا صدا بزن تا از خواب غفلت بیدار شوم. مرا از قفس دنیا رها کن تا رها شوم از همه ی قید و بندها. مرا ... مرا ... مرا فراموش نکن. مـن نه تـو، تـو نه مـن، من هیچ چیزی نیستم، هر چه هستی توئی؛ تو... 🆔 @heiat_saralah
# خداحافظ_رفیق خبر رفتن‌ را که دادند دنیا روی سرم خراب شد،یعنی زمان عشق بازی تمام شد، زمان دلبری‌های عاشقانه تمام شد، یعنی زمان چشم در چشم شدن با شهدا، زمان نگاه‌های پرمعنا و مفهوم آن‌ها به ما تمام شد... تمام شد اشک‌های مخفیانه؟! این آه حسرت و سوز دل است که مرا می‌سوزاند؛ گاهی خیلی زود دیر می‌شود، طوری که فکر می‌کنی خواب بوده‌ای ، بساط نوکری و خادمی برچیده می‌شود و فقط حسرت است که باقی می‌ماند، مگر می‌شود وداع کرد...؟! گوشت و پوست و تک تک نفس‌هایم گره خورده است به نام شهدا؛ آنقدر مزار یگانه شهید شرهانی دنج و با صفا است که نمی‌شود دل کند و وداع کرد. آنقدر بارگاه فیروزه‌ای‌اش، دلربا و زیبا است که نمی‌شود گفت خدانگهدار. فقط می‌توان گفت: رهایم نکن ای انتخاب شده‌ی خدا. شرهانی بین الحرمینی است بین حرم امام مهربانی‌ها حضرت علی ابن موسی الرضا و حرم ارباب، ابا عبدالله الحسین. به امید دیداری دوباره از جنس عاشقی... 🆔 @heiat_saralah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥/فیلم 🔻به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست... #شهید_مهدی_اسحاقیان #شهید_جواد_محمدی #راهیان_نور_مجازی 🆔 @heiat_saralah
و در آخر، سفرمان را با یاد ❤️دو عزیزی❤️ که سالها در اردوهای راهیان نور نوکری کردند و راه شهدای فکه و طلائیه و شلمچه و اروند و غیره رو ادامه دادند و از آنها الگوی فداکاری و ایثار و از خودگذشتگی گرفتند... 👈 و شدند 🚩شهدای مدافع حرم خانم حضرت زینب سلام الله علیها🚩 و چه سعادتی بالاتر از این... 🏠زندگی زیباست اما 🍃شهادت زیباتر... 🌹شهید مدافع حرم "مهدی اسحاقیان" 🌹شهید مدافع حرم "جواد محمدی" 🆔 @heiat_saralah