🔰 #خلاصه_ای_از_منبر
💠یک شب تاخیر در پذیرش حق...
🔹خریت بن راشد الناجی یکی از کسانی بود که بعد از ماجرای صفین و تحمیل حکمیت بر امیرالمومنین(ع)، نسبت به تصمیمات حضرت دچار شک و شبهه شد.
🔸 در مقابل حضرت امیرالمومنین(ع) جسارت کرد که دیگر حرف شما را گوش نمیدهم، دستورات شما را اطاعت نمیکنم، پشت سرتان نماز نمیخوانم و از نزد شما خواهم رفت!!!
🔹حضرت فرمود به چه دلیل این چنین میکنی؟جواب داد بعلت اینکه حکمیت را پذیرفتی و در نصرت حق ناتوان شده ای و از کسانی که رأی به حکمیت داده أند حمایت میکنید.
🔸حضرت(ع) فرمود: نزد من بیا تا با یکدیگر گفتگو کنیم و شبهات را از ذهنت زائل کنم و آنچه را که نمیدانی بر تو آشکار کنم.
🔹خریت بن راشد گفت: آقا فردا به نزد شما خواهم آمد
🔸حضرت(ع) نگران او شد فرمود: مبادا شیطان عقلت را بدزد و تو را حیران سازد،مبادا اندیشه ی باطل در ذهن تو راه یابد و افراد جاهل که حقیقت را نمیدانند در تو اثر گذار شوند
🔹خریت از نزد مولا رفت پس آنچه که نباید میشد محقق شد، شیطان و خناسان او را فریب دادند و از کوفه به همراه لشکری خارج شدند، به بصره رفتند با فرستادگان حضرت امیر جنگیدند و پنج نفر کشته شدند و فرار کرد به سمت اهواز در آنجا نیز با فرستادگان حکومت درگیر شدند و عده ی زیادی کشته شدند به رامهرمز فرار کرد و عده ی زیادی را گمراه کرد و در نهایت در نزدیکی دریای جنوب در درگیری با سپاهیان حضرت امیر (ع) کشته شد.
🔸یک شب تأخیر در #پذیرش_حق، عاملی شد برای شورش و زمین ریختن خون صدها نفر بی گناه...😱
📚الغارات ج۱ص۳۳۲
برگرفته شده از منبر شب جمعه
حجت الاسلام نعامی ۳ آذر ۱۴٠۱